انسان زماني ميتواند تصويري از آينده خودش ارائه دهد که چيزهايي را که متعلق به خود ميداند، براي خود و فرزندانش پسانداز کند. مردم ما در بانک، پول پسانداز ميکنند تا براي خود يا فرزندانشان آيندهاي را تضمين کنند. اما ما ايرانيها درباره طبيعت خود اينگونه نيستيم و اصلا به فکر اين مسئله نيستيم که طبيعتي را که ما امروز از آن لذت ميبريم حفاظت کنيم تا فرزندان ما هم از اين طبيعت استفاده کنند. درياچههاي ما در حال خشک شدن هستند، جنگلهاي ما در حال از بين رفتن هستند و... . بخشي از علل وجود چنين وضعيتي، عدم مديريت صحيح دولتي است و بخشي ديگر از آن به گردن مردمي است که آيندهنگر نيستند.
اين مسئله از آنجا ناشي ميشود که مردم محيطزيست را متعلق به خود نميدانند. سالهاست که دولت و مسئولان ميخواهند در زمينه طبيعت و حفظ و نگهداري آن فرهنگسازي کنند اما من به عنوان فردي که عمر خود را در طبيعت گذرانده به اين مسئله معتقد هستم که علاوه بر فرهنگسازي بايد براي مردم حس مالکيت و تعلقخاطر ايجاد کرد. مثلا يک ماشين چند صد ميليوني در اتوبان يا جاده ميرود و يک دستي که حداقل پنج ميليون طلا و جواهر به آن بسته شده از پنجره ماشين بيرون ميآيد و يک کيسه زباله که در آن آشغال ميوه است، به بيرون پرتاب ميکند. اين فرد زباله را کف ماشين خود نمیاندازد، زیرا ماشين را متعلق به خود ميداند ولي آن خيابان يا جاده را متعلق به خود نميداند.
يا مثلا در روستا يک خانم روستايي حياط خود را جارو ميکند و زبالههاي خود را به داخل کوچه ميريزد، چون داخل چهار ديواري را مال خود ميداند اما به بيرون از آن چهار ديواري حسي ندارد. احساس مالکيت به خيابان، رودخانه، جنگل يا بهطور کلي طبيعت بين مردم وجود ندارد. شايد اين مسئله ريشه در روزهاي قديم دارد که تمام محيطزيست، دشتها و جنگلها براي سلطنت يا حکومت بوده و مردم نسبت به آن بيگانه بودند. بنابراين مردم طبيعت را براي خود نميدانند و براي آنها اهميتي ندارد طبيعتي که از آن آنها نيست برای آينده باقي بماند يا نه. ما مردم بايد بدانيم با اينکه اسم دولت روي طبيعت است ولي در واقع متعلق به خود ما و فرزندان ماست.
حال از نظر من بايد با رفع برخي از ممنوعيتها اين احساس تعلق را در مردم به وجود آورد. مثلا آنقدر به مردم نگوييم که وارد پارک ملي گلستان نشويد. ما بايد احساس مالکيت را به مردم بدهيم و مردم هم آرامآرام ياد ميگيرند از جايي که براي خودشان است درست نگهداري کنند. دو سال پيش به کانادا سفر کردم و 12 هزار کيلومتر اين کشور را گشتم و در کل طول سفرم حتي يک زباله پلاستيکي نديدم چون مردم در آنجا ياد گرفتند که اين خاک براي آنهاست. اين احساس مالکيت را بايد حکومت به مردم بدهد.
* فعال محیط زیست