یک سال آینده فرصتهایی طلایی پیشروی استارتاپها قرار دارد؛ روند رو به رشد استارتاپها در یکی دو سال اخیر و شکل شتابدهندهها و سرمایهگذاران جدید به حوزه سرمایهگذاریهای مخاطرهپذیر باعث شد تا به اعتقاد برخی از کارشناسان این حوزه، شکلگیری و تکمیل یک اکوسیستم در فضای استارتاپها اتفاق بیفتد. این روند که در نهایت منجر به ورود کارآفرینان حوزههای صنعت، کشاورزی و. . . به فضای استارتاپها خواهد شد درشرایط فعلی در حالت گذار از مرحله مقدماتی و ورود به فازی جدید از جریانات کارآفرینی در کشور است.
از این رو با اتفاقات اخیر در عرصههای سیاسی و اقتصادی کشور و توافق صورت گرفته ورود سرمایهگذاران خارجی میتواند در تسریع این روند بسیار مؤثر باشد البته مشکلات پیشروی سرمایهگذاری مخاطرهپذیر و استارتاپها در کشور کم نیستند که باید مرتفع شوند. برای بررسی این مسائل گفتوگویی را با محسن ملایری، مدیرعامل شتابدهنده آواتک انجام دادیم که در ادامه پیشرو دارید.
***
باتوجه به اتفاقات اخیری که در عرصههای سیاسی و اقتصادی کشور رخ داده است عدهای قائل به شکلگیری فرصتهای جدیدی پیشروی استارتاپها و کارآفرینان این حوزهاند، نظر شما در این زمینه چیست؟
ببینید واقعیت این است که توافق صورت گرفته و شکلگیری این فضای جدید میتواند مزایایی را برای کارآفرینان به همراه داشته باشد. ورود سرمایههای جدید و سرمایهگذاران خارجی، تسهیل در روند پرداختها و مسئله سوییفت میتواند در سرعت بخشیدن به رشد این روند که در چند سال اخیر در کشور شکل گرفته کمک شایانی داشته باشد، طبیعتا بخشی از سرمایههایی که وارد کشور میشود در حوزه استارتاپها ظهور و بروز پیدا میکند. از طرف دیگر این فضای جدید میتواند برای استارتاپها و کارآفرینان مهارت و دانش فنی را به همراه داشته باشد و دسترسی به پارتنرشیپها یا شرکای تجاری جدید مهیا خواهد شد، از طرف دیگر ورود سرمایهگذاران جدید میتواند مضراتی هم برای توسعه استارتاپها داشته باشد. در شرایطی که با تحریمها یک بازار کاملاً بسته در اختیار کارآفرینان ما قرار داشت با ورود سرمایهگذاران جدید یک فضای رقابتی شکل خواهد گرفت که این موضوع میتواند بهعنوان یک تهدید برای کارآفرینان داخلی مطرح باشد.
در بسیاری از حوزهها اگرچه ما باید شاهد یک بازار باز و رقابتی باشیم اما فضای فعلی به این صورت نبوده لذا خواهیم دید که با ورود مستقیم بازیگران خارجی به این بازارها بازی سرمایهگذاری بهنوعی وارد یک رقابت ناعادلانه خواهد شد که برای کارآفرینان داخلی مشکلاتی را به همراه خواهد داشت بنابراین باید برنامهریزی دقیقی صورت گیرد تا مدیریت این جریان به نفع کارآفرینان رقم بخورد. ازاینرو باید سرمایههای خارجی را بهگونهای وارد بازار کرد تا با جوینت شدن با کارآفرینان و شرکتهای داخلی یک پشتوانهسازی برای سرمایهگذاران داخلی صورت گیرد.
نمونه بارز سرمایهگذاریهای مشترک و موفق را میتوان در کشورهایی نظیر هند و چین یافت بنابراین با توجه به ویژگیهای کسبوکاری کشور ما و شرایطی که در آن قرار داریم باید مدیریت درستی در ورود سرمایهگذاران خارجی به کشور صورت گیرد. سرمایهگذاران خارجی مثل هر سرمایهگذار استراتژیک باید با خود دانش فنی و مهارت را برای کارآفرینان داخلی به همراه داشته باشند.
در مورد استارتاپها خلأهایی در زمینه استارتاپهای تخصصی و صنعتی در کشور وجود دارد، فکر میکنید با ورود سرمایهگذاران خارجی در بحث انتقال دانش فنی و مهارتهای کسبوکاری چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟
به نظرم باید با برنامهریزی و ارائه ابزارهای تشویقی زمینههای ورود این مهارت و دانش فنی را فراهم کرد. در سرمایهگذاریهایی که در حوزه استارتاپها صورت میگیرد معمولاً جنسشان فراتر از پول و سرمایههای فیزیکی است. در این حوزه بیشتر بحث سرمایهگذاریهای استراتژیک مطرح است بنابراین باید با ورود سرمایههای جدید دانش فنی و مهارت کسبوکاری هم وارد کشور شود که بخشی از آن بهطور طبیعی و ناخواسته اتفاق خواهد افتاد اما برای احصای بیشترین بهرهوری از این جریان باید دولت و بخشخصوصی برنامهریزیهای خاصی داشته باشند.
همیشه این بحث بین سرمایهگذاران داخلی مطرح است که برای امنیت سرمایهگذاریهای داخلی بخواهیم موانعی را برای ورود سرمایهگذاران خارجی داشته باشیم تا تنها شرایط بهرهبرداری از بازار اتفاق نیفتد و فناوری و تکنولوژی هم به داخل انتقال یابد به نظرم بحث موانع خیلی نمیتواند کارساز باشد. باید مدیریت و هدایت درستی در این بخش صورت گیرد.
چرا استارتاپهایی که در ایران شکل میگیرد مبتنی بر فضای آیتی است و در زمینههای صنعتی کشاورزی، نانو، داروسازی و. . . ما شاهد شکلگیری استارتاپهای قوی نیستیم. به نظر شما مشکل کار کجاست؟
به لحاظ درصدی در همه جای دنیا استارتاپهایی که در حوزه آیتی و نرمافزار شکل میگیرد از استارتاپهای حوزههای دیگر مانند داروسازی، نانو و سایر حوزههایی که مثال زدید بیشتر است و این یک روند کلی است و اصلیترین علت آن هزینه پایین سرمایهگذاری برای ورود به این حوزه است لذا هزینههای راهاندازی یک کسب و کار در حوزه آیتی و مبتنی بر اینترنت و موبایل بهمراتب پایینتر از سایر حوزههاست اما اینکه ما در حوزههای صنعتی، کشاورزی و کسبوکارهای نوآورانه در این حوزهها ضعیف عمل میکنیم حرف درستی است و دلایل خاص خودش را دارد.
باید راهکارهای تشویقی در این حوزهها را بیشتر کرد و فاصله بین صنعت و دانشگاه را کاهش داد اما در کل این موضوع مختص کشور ما نیست. اتفاق خوبی که در یکی دو سال گذشته در مورد شکلگیری داستان موفقیت شرکتهایی در حوزه آیتی مانند دیجیکالا و کافه بازار و. . . رخ داده است به ظرفیتهای اجتماعی مناسبی برای توسعه استارتاپها در جامعه دست پیدا کردیم و رویدادهای استارتاپی مختلفی در کشور در حال برگزاری است و این موضوع بهویژه در دانشگاههای کشور مورد استقبال قرار گرفت که این روند میتواند در ادامه با استارتاپهای تخصصی در حوزههای دیگر دنبال شود. ورود کارآفرینان جدید در این حوزه به شکلگیری و تکمیل اکوسیستم استارتاپها در کشور کمک زیادی داشته و این روند رو به رشد است که میتواند شکافهای موجود در حوزه کارآفرینی را کاهش دهد که این امر هم باید در جریانهای واقعی، تقویت ظرفیتهای اجتماعی و در دل جامعه دنبال شود و با اتفاقات فرمایشی و بهصورت دستوری میسر نخواهد بود.
همانطور که مستحضرید طبیعت استارتاپها با ریسک همراه است و استارتاپها جزو سرمایهگذاریهای مخاطرهپذیر محسوب میشود. به نظر شما چه راهکارهایی برای کاهش ریسک سرمایهگذاری در این بخش وجود دارد؟
مسئله مهمی که میتواند دسترسی به سرمایهگذاریهای ونچر را در این زمینه تسهیل کند همین بحث کاهش ریسک است که نخست میتواند از طریق محیطسازی مثل محیطهای شتابدهنده اتفاق بیفتد. این حمایتها لزوما در رابطه با فراهم کردن امکانات فیزیکی و سختافزاری مطرح نیست و میتواند از جنس نرمافزاری باشد و باید آموزشهای مناسب و امکانات بهروز فراهم باشد و در فاز دوم هم باید فرهنگسازی مناسبی برای توسعه سرمایهگذاریهای مخاطرهپذیر اتفاق بیفتد. فرهنگ سرمایهگذاری مخاطرهپذیر با سرمایهگذاریهای دیگر تفاوت دارد؛ در سرمایهگذاری مخاطرهپذیر عموما اصالت به کارآفرین داده میشود تا به سرمایه؛ به همین دلیل در دنیا هم میبینید که سرمایهگذاری در این حوزه در یک دوره کوتاه منجر به خلق ارزش زیادی برای شرکت میشود و کارآفرین به مرور زمان سهام خود را از دست میدهد. اینکه شما بهعنوان یک سرمایهگذار سرمایه خود را وارد یک شرکت نوپا کنید درحالیکه هنوز سهامدار اقلیت هستید نیاز به فرهنگسازی دارد.
به نظر شما داشتن یک بیزینسپلان مشخص و دقیق چقدر میتواند در کاهش ریسک مؤثر باشد؟
به نظرم ملزم کردن کسبوکاری که نوپاست و هنوز مدل کسبوکار خود را پیدا نکرده کار احمقانهای است. نوشتن پلان مشخص برای این نوع کسبوکارهای نوپا بیشتر شبیه نوشتن یک رمان اسطورهای است. در شرکتهای بالغ پیشینهای از کار وجود دارد و فضای بازار کاملاً در دسترس است ازاینرو نوشتن طرح کسبوکار و برنامهریزی برای آیندهای مثلاً پنج ساله یا سه ساله کار درست و دقیقی است اما درکسبوکارهای نوپا نمیتوان توقع چنین پلانی را داشت و در دنیا هم روند به همین صورت است و بیشتر تمرکز روی شناخت بازار، ارتباط با مشتریان و پیدا کردن و تشخیص مدل کسبوکار و ساختار کلی کار است لذا این مهم است که هم سرمایهگذاران و هم سایر بازیگران این حوزه باید بدانند که چه چیزهایی را از استارتاپها بخواهند. آیا نوشتن یک بیزینسپلان فایدهای برای این تیم دارد؟ به نظرم داشتن بیزینسپلان مشخص لزوما به موفقیت یک کسبوکار نوپا کمکی نخواهد کرد.
همانطور که اشاره داشتید در سرمایهگذاریهای مخاطرهپذیر اصالت به ایده و کارآفرین داده میشود. از نظر شما فضای ایدهپردازی و شکلگیری کسبوکارها از این ایدهها در کشور چقدر رشد داشته و آیا در سطح مطلوبی قرار دارد؟
به هر حال ایدهها باید وارد بازار شوند و نوآوریها باید بر پایه بازارهای موجود یا بازارهایی که میتوانند بسازند شکل میگیرند. به نظر من در کشور ما مسئله اصلی در نوآوری و خلق ایده نیست بلکه نگرانی اصلی در کشور ما شکلگیری تیمهای کاری و فرآیند تجاریسازی ایده است. به نظرم باید بیشتر در این زمینهها کار کنیم چراکه تیمهای خوب عموما ایدههای خوب را پیدا میکنند درصورتیکه ایدههای خوب لزوما به تشکیل تیمهای خوب منجر نمیشوند.
به لحاظ ساختاری آیا این فضا برای شکلگیری تیمها وجود دارد؟
در رابطه با مهارتهای موجود به لحاظ فرآیند ارتباط مؤثر فنون مذاکره و شکلگیری کارهای گروهی این آموزشها در پایه به دانشآموختگان ما داده نشده است و سیستم آموزشی ما بر پایه مهارتهای فردی طراحی شده است به همین دلیل افرادی که در حال حاضر وارد فضای کسبوکار شدهاند خیلی قائل به کار گروهی نیستند، البته در سالهای اخیر اتفاقات بهتری رخ داده اما باید برنامهریزی دقیقی در این موضوع صورت گیرد.
در رابطه با ساختارهای موجود در بحث فضای کسبوکار و الزامات قانونی هم مشکلاتی داریم که بهویژه در کسبوکارهای نوپا بسیار بیشتر به چشم میآیند، بهعنوان مثال فرآیند ثبت شرکت و شکلگیری یک کسبوکار در کشورما بسیار دشوار است و شاید به چند ماه زمان نیاز دارد درحالیکه در کشوری نظیر سنگاپور این فرآیند طی سه الی چهار روز اتفاق میافتد یا در قانون تجارت ما مشکلاتی وجود دارد که بحثهای بیمه و مالیات از جمله موضوعات و مشکلاتی است که کسبوکارهای نوپا بهشدت با آن دستوپنجه نرم میکنند.
در بحث اتصال سرمایهگذار به کارآفرین خلأهایی وجود دارد، به نظر شما این حلقه مفقوده را چطور میتوان پوشش داد؟
در این زمینه راهکارهای زیادی وجود دارد. بخشی از آن میتواند باطراحی ابزارهای مناسب برای جذب سرمایه باشد به هر حال در بحث سرمایهگذاری مخاطرهپذیر در کشور ما همچنان ساختارهای قانونی برای آن شکل نگرفته است. میتوان این فرآیند را تسریع کرد تا ابزارهای بیشتری را در اختیار تیمهای ارزشآفرین قرار دهیم. مسئله مهم تشویق سرمایهگذاران خصوصی برای ورود به این حوزه است چراکه تمام اتفاقهایی که تا به حال رخ داده ورود تسهیلات دولتی به این حوزه بوده که نمیتواند اتفاق خوبی باشد و معمولاً در دنیا هم بهطور جدی از این موضوع پرهیز میشود.
با این کار کسبوکار نوپایی که در حال شکلگیری است و در حال یافتن مدل کسبوکاری خود است به یک بدهکار تبدیل میشود که مشکلاتی را برایش به همراه خواهد داشت و تیم را با بحران مواجه میکند درحالیکه در مکانیزم درست با راه یافتن سرمایهگذاران خصوصی به این حوزه و جوینت شدن با گروههای کارآفرینی این ریسک با سرمایهگذار تقسیم میشود که اگر شرکت موفق باشد در موفقیت کار شریک خواهد شد و در صورت شکست هم بخشی از ریسک کار به عهده سرمایهگذار خواهد بود.
آینده روند استارتاپها را چطور ارزیابی میکنید؟
در یک سال آینده قطعاً روند رشد سریعتری در این زمینه اتفاق خواهد افتاد و اکوسیستم استارتاپها با ورود سرمایهگذاران و کارآفرینان بیشتر بهویژه در حوزههای تخصصی دیگر تکمیل و بازارهای جدیدی ایجاد خواهد شد که با خود فرصتهایی را بههمراه خواهد آورد.