باورکردنی نیست؛ فاصله آمدن یک محصول به بازار تا زمان کپی شدن از آن تقریبا یک ماه طول میکشد. کپیکاری از محصولات کار آسانی است. کافی است شرکتی محصول جدیدی را وارد بازار کند تا بعد از مدتی فقط نام محصول تغییر کند و محصولی مانند اصل آن کپی شود. وضعیت آن قدر بحرانی است که بسیاری از شرکتها در صورت ارائه محصول جدید به شدت از لانچ آن میترسند و تا زمانی که محصول را به طور کامل در بازار توزیع نکردهاند آن را تبلیغ نمیکنند.
در برخی موارد شاهد هستیم چند ماهی که از ورود محصول به بازار گذشت و شرکت درصد مورد نظر را از بازار به دست آورد تازه پس از آن شروع به تبلیغ میکند. البته این در صورتی است که خود آنها هم از نمونه خارجی محصول کپی نکرده باشند. چون در برخی موارد با کمی کنکاش میبینیم وقتی مدیرعامل شرکت سفری به خارج از کشور داشته از محصولی استفاده کرده و وقتی خوشش آمده به کشور آورده و بدون در نظر گرفتن سبک وسلیقه مردم کشور شروع به تولید کرده است.
دراین زمینه هم که تست محصول و تحقیقات بازار بیمورد است. وقتی از آنها سوال میکنی چرا این محصول را که بازار از آن استقبال نکرده تولید کردهاید، به راحتی میگویند ما باید برای زنده بودن در بازار، سبد کالایی خود را تکمیل و هر چند وقتی یکبار محصولی تازه را به بازار ارائه کنیم. اما آیا توسعه محصول اصول خاص خود را ندارد و آیا این اصول نباید در کشور ما رعایت شود؟ چرا بیشتر محصولاتی که درکشور تولید میشود کپی است؟ آیا امکان خلاقیت در ارائه محصول جدید درکشورما وجود ندارد؟ و چندین سوال دیگر که به شدت ذهن فعالان این عرصه را به خود مشغول کرده است.
قوانین درحال تغییر دنیای کسب وکار
با تمام این توصیفات، قوانین رقابتی در دنیای كسب و كار همواره در حال تغییرند. فرآیند ارائه محصول جدید به بازار از چنان اهمیتی برخوردار است که هرروز برای این فرآیند الگوی جدیدی دردنیا تدوین و به بازار کسب وکار معرفی میشود. اكثر سازمانها امروز بیش از هر زمان دیگری دریافتهاند كه صرفا با تكیه و اعتماد به عقاید قدیمی و سنتی خود درباره توسعه محصول راهی برای بقا در بازار نخواهند یافت. اما آیا مفهوم توسعه محصول در کشور ما معنا دارد؟ یک کارشناس مدیریت بازاریابی دراین باره به «فرصت امروز» میگوید: الگوهای مختلفی برای توسعه محصول در دنیا وجود دارد. الگوهایی که وقتی دقیق مورد بررسی قرار داده و براساس آن تحقیقاتی درکشورمان انجام دهیم، متوجه میشویم تقریبا R&D یا توسعه محصول درکشورمان وجود ندارد.
البته این گفته براساس تحقیقات درحوزه صنایع غذایی کشور است که به نسبت بقیه حوزهها از پیشرفت بهتری برخوردار است. صنایع غذایی از جمله صنایعی است که دولت آنچنان درآن دخالت مستقیم نکرده است، درنتیجه این صنعت مجبور به ایستادن روی پای خود بوده است. این صنعت مانند خودروسازی نیست که از دولت یارانه دریافت کند. هرچند درایران به دلیل غیرواقعی بودن نرخ انرژی همه صنایع از دولت یارانه دریافت میکنند اما از برخی صنایع حمایتهای بیشتری صورت میگیرد. حال درصنایع غذایی که این همه محصول وجود دارد به ندرت میتوان گفت شرکتی R&D یا توسعه محصول خوب و فعالی دارد. درصورت موجود بودن، تعداد آنها بسیار محدود است.
چارهای جز کپیکاری نداریم
این کارشناس در ادامه عنوان میکند: البته موضوع وجود توسعه محصول را درمورد برندهای مطرح کشور عنوان میکنم. اگر خوشبین باشیم وکشورمان را کشوری درحال توسعه در نظر بگیریم این موضوع در بیشتر کشورهای درحال توسعه صدق میکند یعنی کشورهای درحال توسعه چارهای جز کپیکاری ندارند، چون دراین کشورها هزینههای توسعه و تحقیق برای خلق نوآوریهای جدید و رادیکال بسیار پرهزینه است و سازمانها و شرکتهای کوچک توان این هزینهها را ندارند بنابراین دربرخی موارد ناچار به کپیکاری میشوند.
برای مثال اگر شما به میزان مقالات و تحقیقاتی که درحوزه توسعه محصول درکشور ما به نسبت سایرکشورها صورت میگیرد نگاهی بیندازید، متوجه عمق فاجعه خواهیدشد. این نسبت یک به صد هزار یا شاید بیشتر نیز باشد. این مسئله درباره تعداد کنفرانسها و سمینارهای این حوزه نیز صدق میکند. اینکه چرا اساتید دانشگاهی ما اصلا سراغ تحقیق درباره این موضوع نمیروند خود مسئلهای اساسی است. حتی برخی دانشجویان دکترایی نیز که میخواهند به سراغ این موضوع بروند با مشکل متقاعد کردن اساتید مواجه میشوند.
نمونههای زیادی در خصوص الگوی توسعه محصول دردنیا وجود دارد و ما نیز باید ازهمان الگوها درکشورمان استفاده کنیم. ما فعلا مجبوریم که از همین الگوها استفاده کنیم چون فردی که الگوی بومی برای توسعه محصول درکشور ارائه دهد وجود ندارد بنابراین شرکتها ناچار به کپیکاری هستند. با این حال نباید فراموش کرد که برخی شرکتها با وجود تمام مشکلات این حوزه، نمونههای موفقی ارائه میکنند.