در تمام طول مسیر به حس و حالی که با ورود به این روستای تاریخی خواهی داشت فکر میکنی، اینکه چه حسی در انتظار توست وقتی هرآنچه را از این دیار شنیدهای به چشم ببینی؟! با ورود به نخستین خیابان آسفالته روستا، هتل سه ستارهای روبهرویت چشمک میزند، اما ترجیح میدهی عطش دیدار را زودتر فرو بنشانی و بازدید از هتل را به ساعتی دیگر موکول کنی.
خستگی تمام راه چهار ساعتهای که پیمودهای را به دوش میکشی و پا را به سرازیری روستا میگذاری تا برای خود نقشی از تاریخ را رقم بزنی، اینجا گویی جایی بین زمین و آسمان معلقی... ابیانه یکی از روستاهای تاریخی استان اصفهان و از توابع شهر کاشان است، روستایی تاریخی که شاید نامش را شنیده باشید. روستایی که به خاک سرخ معروف است و گویی از تاریخ هزار ساله ایران برای مردمان این نسل به جا مانده است...
روستایی که گویی مردمش سالهاست در خاموشی زندگی میکنند و متعلق به قرن حاضر نیستند، اطراف روستا را سلسله کوههایی محصور کرده است و آب و هوای مطبوع آن، هر انسانی را به خود جذب میکند.
زنان و مردان کهنسال که در کوچه پس کوچههای روستا در میان راه نشستهاند، با لباسهای محلی زیباترین حس تاریخی را به شما تقدیم میکنند. ساکنانی که ارتزاقشان از فروش چند قلم کالای محلی و خانگی است و با جملهای که از زبان یکی از آنها میشنوی حالت دگرگون میشود: «ما چشممان به دست مسافران و گردشگرانی چون شماست»!
فضا به گونهای است که گویی مسافرانی از عصر تکنولوژی، برای چند ساعت سوار بر ماشین زمان شده و به اعماق تاریخ پرتاب شدهاند. حال اگر شما نه فقط از سر تفریح و خوشگذرانی بلکه با دید بازتری پا به این روستا گذاشته باشید بهزودی درمییابید چه فرصتهای ناب و دستنخوردهای در کمین شما نشستهاند تا آنها را بازیابید و راهی بیابید برای کمک به ساکنان روستا و کامیابی هرچه بیشتر گردشگران.
این روستا دارای دو هتل است که در فصول بهار و تابستان اغلب جای خالی برای مسافران مشتاق ندارد؛ نخستین فرصتی که میشود به آن به دیده سرمایهگذاری نگریست تاسیس هتل - رستوران در این روستاست. هتلهای این روستا به دلیل ازدحام گردشگران قیمتهای گزافی برای برخی خدمات خود دارند (برای مثال قیمت 5هزار تومان برای یک استکان چای شاید قیمت منصفانهای نباشد) که شاید بهتر باشد یک سرمایهگذار با فراهم آوردن شرایط مناسبتر پذیرای مهمانان این روستا باشد و رونق بیشتری به رفتوآمد گردشگران ببخشد.
به علاوه تاسیس رستورانهای سنتی و حتی فروشگاههایی که صنایع دستی را به فروش میرسانند میتواند ایده خوبی با توجه به قیمت پایین زمین در این مکان باشد، البته فروشگاههای صنایعدستی در این روستا به تعداد زیادی تاسیس شدهاند اما فعالیت خود را به فصول گرم سال و زمان حضور گردشگران یعنی تابستان و بهار محدود کردهاند در حالی که در فصلهای سرد هم این روستا گردشگران مخصوص به خود را دارد که با دستهای خالی از این سفر تاریخی به شهر شلوغ خود بازمیگردند.
علاوه بر این، فرصتهای بسیار دیگری برای کسبوکار و سرمایهگذاری در دل این روستا وجود دارد که با ایدههای کارآفرینی میتوانند به بار بنشینند، مثلا جالبترین قسمت ماجرا ساکنان محلی این روستا هستند که با اخذ مبلغی ناچیز به مسافران اجازه میدهند همراه آنها عکس یادگاری بگیرند، در حالیکه یک فکر خلاق میتواند با برگزاری جشنوارههایی در اعیاد مختلف از مسافران یک مبلغ مشخص بهعنوان هزینه بلیت دریافت کرده و در دل جشنواره عکسبرداری با این لباسهای محلی را برای افراد رایگان اعلام کند تا موجب رونق کسبوکار برای این ساکنان هم شود.
به علاوه در دل همین جشنوارهها میتوان به موسیقیهای سنتی و غذاهای محلی این روستا رنگ و بوی سرمایهگذاری داد تا هم مشتریان برای خود و خانوادهشان خاطره بسازند و هم افراد شاغل در این روستای تاریخی راه آسانتری برای کسب درآمد داشته باشند. صنایعدستی هم یکی از ایدههایی است که در چنین مکانهایی میتواند فرصتهای مناسبی را برای افراد فراهم کند.
از طرفی ساکنان این دیار از همزبانهای سهراب هستند و به راحتی میتوان متوجه طبع شاعرانه آنان در گفتوگوهای عامیانه شان شد که این خود فرصت مناسبی برای برگزاری شب شعرهای دلنشین در فضای باز این روستا یا در مکانی مشخص در هتلهای این روستاست که با حضور این ساکنان شاعرمسلک میتوان محفلی گرم به گرمی نفسهای مهماننواز و دستهای پینهبستهشان ترتیب داد.