تبلیغات گاهی تبدیل به سیستم عصبی جهان كار و تجارت میشود و همچون سیستم عصبی ما كه ساخته شده تا بتوانیم همه چیز را در اطرافمان به خوبی حس كنیم، تبلیغات هم باید در درون كسی كه با آن مواجه میشود حسی را بیدار و وی را تحریكپذیر كند. در عهد باستان تنها شكلی از تبلیغات كه نزد همگان شناخته شده بود، تبلیغات شفاهی و دهان به دهان بود. در آن زمان تاجران محصولات خود را مقابل دروازه شهر پهن میكردند و با صدای بسیار بلند به معرفی آن محصول و جلب و جذب مشتریانی میپرداختند كه تازه به شهر وارد شده بودند.
سادگی كه در تبلیغات محصولات در عهد باستان وجود داشت برای دنیای امروز چندان راضیكننده نیست و آنچه مردم دنیای امروز را شگفت زده و البته هیجان زده میكند، سیستم تبلیغات مدرن است.
در طول چند سال گذشته میزان تبلیغات در مجلات مختلف افزایش پیدا كرده است. البته باید گفت كه علاوه بر بالا رفتن تعداد تبلیغات در مجلات هزینه آنها هم افزایش یافته است. شركتهایی كه تا پیش از این حاضر بودند برای داشتن یك صفحه كامل تبلیغاتی در یك مجله حدود 100 دلار هزینه كنند، امروزه برای همان میزان صفحه هزینهای بالغ بر 250 دلار را با كمال میل پرداخت میكنند. این فقط هزینه یك صفحه تبلیغات است و گاهی برخی شركتها صفحهای در یك مجله را از پیش برای سه سال رزرو میكنند و هزینههای آن را هم از قبل پرداخت میكنند. میدانید آن شركت چه ریسكی را میپذیرد تا مبلغی بسیار بالا را برای داشتن یك صفحه تبلیغاتی در یك نشریه برای سه سال رزرو كند؟
رهبران این حرفه گمان میكنند كه تبلیغات چنان پیشرفت كرده است كه دیگر خارج از كنترل و درك قرار میگیرد. حتی آنهایی كه به موفقیتهای بسیار خوبی دست یافتهاند هم به تمامی نمیدانند رمز موفقیت آنان در چه بوده است. اما باید گفت كسانی كه بیش از دیگران در حرفه تبلیغات به موفقیت رسیدهاند همان كسانی هستند كه در رویارویی با اتفاقات اضطراری در خود احساس ناتوانی میكنند، چراكه معتقدند برای تجزیه و تحلیل مسائل مختلف حاضر در تبلیغات نیاز به زمان مورد نیازشان دارند. روشهایی كه معمولا توسط روانشناسان برای تبلیغات ارائه میشود بیشتر به منابع نظری و تئوریك نزدیك است و همین موجب یكنواخت شدن شیوهها میشود. در شیوههای عملی ابتدا ذهن اشخاص براساس فعالیتهایی كه بهطور معمول انجام میدهند آنالیز میشود و سپس محصولاتی كه برای آن اشخاص در نظر گرفته شده است مورد آنالیز قرار میگیرد تا به یك اشتراك برسند.
زنان خانهدار معمولا نگاهی گذرا به اخبار روزانه روزنامهها میاندازند اما زمانی كه به بخش آگهیها میرسند تامل بیشتری بر این بخش میكنند. كسی كه شغلش تجارت است نمیتواند از خیابان رد شود بیآنكه نیم نگاهی هم كه شده به بیلبوردهای تبلیغاتی اطراف خود نیندازد. حتی كارمندها هم در مسیر از خانه تا محل كارشان همیشه نگاهی به تراكتهای تبلیغاتی میاندازند. امروزه اعضای یك خانواده آگهیهای تبلیغاتی را كه به آنها علاقهمند باشند بسته به سلیقه و سن و سالشان از صفحات روزنامهها و مجلات جدا كرده و نگه میدارند.
تبلیغات دیگر یك عامل ضروری برای تجارت در دنیای امروز است و برای اینكه صاحبان كار و تجارت بتوانند به خوبی به تبلیغ كسب و كارشان بپردازند باید بتوانند درك كنند كه ذهن مصرفكنندگانشان كجاست و به چه فكر میكنند و بیش از هر چیز بدانند كه چگونه میتوانند بر ذهن مصرفكنندگانشان تاثیرگذار باشند.