شهر یزد و قله دماوند؛ این دو در صدر توجه کارشناسان حوزه میراث فرهنگی و گردشگری برای ثبت جهانی هستند. در واقع ثبت جهانی آثار تاریخی و منابع طبیعی که در حوزه گردشگری یا میراث فرهنگی قرار می گیرند از جمله دغدغه های همه کشورها به شمار می رود. ثبت شدن میراث ملموس و ناملموس در فهرست آثار جهانی سازمان یونسکو پیامدهای مثبت زیادی دارد.
از مراقبت های دوره ای گرفته تا تخصیص بودجه برای ترمیم و بازسازی و معرفی این آثار به جهانیان و... ایران 21 اثر ثبت شده در سازمان یونسکو دارد. آخرین اثر ثبت شده ایران در این فهرست کویر لوت است و شهر یزد و قله دماوند نیز کاندیدای جهانی شدن هستند. برای بررسی بیشتر اهمیت جهانی شده آثار ملی گفت وگویی داشتیم با دکتر ابراهیم اسدی بشلی، رئیس انجمن جامعه متخصصین گردشگری ایران.
اسفندماه 94 بود که خطر عبور خط 2 متروی اصفهان برای همیشه از سر میدان تاریخی نقش جهان رفع شد اما شاید اگر این میدان تاریخی که جزو 10 میدان برتر تاریخی جهان قرار دارد، در میراث جهانی یونسکو ثبت نشده بود، زور میراث فرهنگی ایران به شهرداری اصفهان نمی رسید و با ماجراجویی این نهاد شهری، بخشی از حافظه تاریخی کشورمان را از دست می دادیم اما ثبت جهانی این اثر مانعی جدی بر سر راه احداث خط مترو شد و در همان زمان هم محسن مصلحی، مدیر کل میراث فرهنگی و گردشگری اصفهان گفته بود که شهرداری برای هرگونه اقدام باید نظر کارشناسان یونسکو و مجوز رسمی این سازمان را داشته باشد.
از سوی دیگر مدیرکل میراث فرهنگی ایران یعنی محمدحسین طالبیان نیز با اشاره به ثبت جهانی بودن این میدان هرگونه اقدام در این زمینه را منوط به مجوز کارشناسان سازمان یونسکو دانست. نقش جهان نمونه ای بارز از اهمیت جهانی شدن آثار ملی هر کشوری است چون همواره حساسیت های زیادی در موردشان اعمال می شود و هرگونه اقدام تخریب گرایانه محکوم می شود.
جناب اسدی بفرمایید که مهم ترین پیامدهای مثبت ثبت جهانی شدن چیست؟
اثری که در فهرست جهانی ثبت می شود در واقع به ویترینی جهانی با تماشاگرانی از سراسر دنیا نیز راه یافته است. بنابراین یکی از مهم ترین اتفاقات ممکن در مورد چنین اثری این است که به همه جهان معرفی می شود و تاثیر مهمی در جذب گردشگر برای کشور دارد که صاحب اصلی آن اثر است.
وی اضافه می کند: به عنوان مثال در سال 2013 در سایت یونسکو حدود یک میلیون نفر روی نام تخت جمشید که از مهم ترین آثار جهانی به شمار می رود، کلیک کرده بودند. طبق برآورد های آماری 10 تا 20درصد از این افراد ممکن است تخت جمشید را به عنوان مقصد نهایی سفر خود انتخاب کنند و 200هزار نفر برای دیدن تخت جمشید به ایران بیایند. این کلیک ها در حافظه جهانی یونسکو ثبت می شود و دلیلی می شود برای تشویق سایر افرادی که به دنبال اثری تاریخی برای بازدید هستند.
در مورد سایر کشورهایی که آثاری در فهرست جهانی یونسکو دارند، باید بگویم که ایتالیا با ثبت 54 اثر تاریخی رتبه اول را در ثبت جهانی دارد. فرانسه، آمریکا، آلمان، ایتالیا، ترکیه، چین و مکزیک نیز از دیگر کشورهایی هستند که بیشترین آثار ثبت شده را دارند و اگر توجه کنید این هفت کشور جزو کشورهای صنعتی جهان نیز به شمار می روند ولی خود را بی نیاز از ثبت آثار ملی و تاریخی خود نمی بینند چون اقتصاد گردشگری نقشی اساسی در تامین بودجه های سالانه شان دارد.
از آنجایی که یکی از مشکلات اساسی حوزه گردشگری ایران، کمبود زیرساخت هاست، اگر فرض را بر حضور 10 تا 20درصد کلیک کنندگان بگذاریم، محلی برای اقامت شان خواهیم داشت؟
دقیقا ما هم نگران همین مشکلات هستیم چون اگر 200هزار نفری که اشاره کردم بخواهند به ایران بیایند، مکانی برای اقامت ندارند چون بنابر آمار ارائه شده توسط رئیس جامعه هتلداران کشور تنها 1550هتل و اقامتگاه در سراسر ایران داریم و با احتساب اقامتگاه های مختلف گردشگری در کشور، حدود 215هزار تخت داریم.
حالا شما این آمار را بگذارید در کنار سایر آماری که مسئولان گردشگری کشور عنوان می کنند؛آماری مانند ورود 5میلیون گردشگری به ایران در سال گذشته. وقتی 215هزار تخت در ایران داریم، 5میلیون گردشگر کجا اقامت کرده اند؟ همین کمبودهای زیرساختی موجب شده که با داشتن 22 اثر ثبت جهانی شده، آمادگی پذیرش گردشگر را نداشته باشم و به لحاظ جذب گردشگر به زحمت رتبه 45 را داریم.
چه آثار دیگری از ایران کاندیدای ثبت شدن در آثار جهانی هستند و در آن صورت چه آورده اقتصادی نصیب این آثار می شود؟
اگر بخواهم به ارزش اقتصادی ثبت جهانی اشاره کنم باید اهمیت این قله ای چون دماوند را در جذب کوهنوردان را مدنظر داشته باشیم. الان چرای بی رویه دام و دسترسی بی رویه افراد مختلف به قله، موجودیت و اکوسیستم اطراف آن را با خطر مواجه کرده و مهم ترین دلیل تلاش ما برای ثبت جهانی دماوند برای جذب حمایت های جهانی است.
در حقیقت هویت دار شدن و شناسنامه دار شدن این آثار خروجی های خوبی خواهد داشت. مثلا در زمان وقوع زلزله بم، مبالغ چندمیلیون دلاری از طرف سازمان یونسکو برای بازسازی ارگ بم کمک شد. حتی کشورهای عضو این سازمان هم باید سالانه مبالغی را به عنوان حق عضویت بپردازند یعنی حتی اگر ما نخواهیم برای این آثار هزینه کنیم، این جامعه جهانی است که چنین اهرم فشاری را قرار داده تا حافظه جهانی حفظ شود.
جناب اسدی آماری دارید که سالانه چه تعداد کوهنورد داخلی و خارجی از دماوند دیدن می کنند؟ اشاره کردید به کمبود زیرساخت ها، اگر دماوند به ثبت جهانی برسد چه اتفاقی می افتد؟ چه امکاناتی برای گردشگران کوهنورد خواهیم داشت؟
آمار دقیقی در دست نیست که خود از ضعف های حوزه گردشگری محسوب می شود اما از آنجایی که ما هر سال دو سهمیه ثبت جهانی داریم، می خواهیم برای رسیدن دماوند و محافظت از آن به استانداردهای لازم، برای جهانی شدنش تلاش کنیم. امسال شهر یزد که نخستین شهر خشت خام زنده در دنیاست و دماوند را در پیشانی معرفی برای ثبت جهانی در دستور کار داریم.
جالب است همین عنوان کردن یزد به عنوان نامزد جهانی شدن موجب شده که قیمت زمین ها و اجاره خانه ها در این شهر افزایش یابد. اینها تبعات اقتصادی ثبت جهانی است و با ثبت جهانی شدن دیگر ما حق نداریم رفتارهای غیراستاندارد با منابع تاریخی و طبیعی این شهر داشته باشیم. اگر چنین اتفاقی برای مناطق شمالی ایران هم رخ دهد، می توان از آسیب های طبیعی و محیط زیستی جلوگیری کرد.
آثار ثبت جهانی ایران چه مواردی را در برمی گیرد؟
21 اثر ثبت جهانی داریم از جمله می توان به تخت جمشید، پاسارگاد (مقبره کوروش) چغازنبیل، سازه های آبی شوشتر، بازار تبریز، بیستون، بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی، مجموعه کلیساها، باغ های ایرانی مانند باغ شازده ماهان، باغ اکبریه بیرجند، باغ فین کاشان، باغ عباس آباد مازندران که در کل 9 باغ از مجموعه باغ های ایرانی ثبت جهانی شده اند، بیابان لوت، قنات ها، گنبدکاووس، کاخ گلستان، شهر سوخته سیستان، میدان نقش جهان اصفهان و مسجد جامع اصفهان از این جمله اند.
نحوه پیگیری یونسکو برای رصد آثار جهانی شده چگونه است مثلا بازدیدهای دوره ای دارند؟
بازدیدهای میدانی و دوره ای با حضور نماینده سازمان های وابسته به سازمان ملل و یونسکو صورت می گیرد. اگر موردی را مشاهده کنند که در معرض خطر بودن یا تهدید شدن آثار را ثابت کند، نامه می دهند به شورای تامین به وزارت کشور و وزارت امور خارجه که فورا بررسی کنند چون چنین آثاری دیگر فقط متعلق به ایران نیستند و به نوعی هویت جهانی محسوب می شوند. از طرفی اگر قرار است ما به جامعه جهانی و ورود به چرخه جهانی شدن فکر کنیم، باید استانداردهای لازم را رعایت کنیم. یکی از استانداردها همین حفاظت از آثاری است که متعلق به آیندگان هم است.
الان شهر سوخته بیش از 120هکتار است و ما تنها چند هکتارش را کاوش کرده ایم و چشم مصنوعی و تجهیزات پیشرفته ای به دست آورده ایم که این مکان را در صدر اخبار میراث تاریخی جهان قرار داده است. پژوهشگران و اساتید بزرگ جهان از کشورهایی چون فرانسه، آلمان و ایتالیا خواهان حضور در این مکان و کاوش هستند. این حضور خود در حوزه گردشگری علمی و تاریخی دسته بندی می شود و می تواند منابع اقتصادی قابل توجهی را نصیب مردم محلی کند.
یونسکو می تواند دولت را ملزم کند که بودجه مشخصی برای حفظ آثار تاریخی و جهانی اختصاص دهد؟
ما طی چارچوبی عضو سازمان جهانی شده ایم؛ وقتی عضویت را می پذیریم به کل مجموعه وابسته می شویم. باید در نشست های سالانه شرکت کنیم و در چارچوب قوانین سازمان حرکت کنند. درست مانند سازمان ملل که کشورها را ملزم می کند در چارچوب خاصی رفتار کنند و در صورت عدم رفتار درست ممکن است محاکمه و تهدید شوند.
بنابراین هیچ گاه هیچ کس نمی تواند از داخل ایران دستور تخریب گنبدکاووس را بدهد چون در محدوده جغرافیایی ایران قرار دارد. وقتی ثبت جهانی شده دیگر به همه ملل جهان تعلق دارد و این یک امتیاز بزرگ برای حفظ میراث فرهنگی و تاریخی هر کشوری محسوب می شود اما توجه کنید که مثلا به راحتی خانه های تاریخی را خراب می کنیم چون چشم محافظی ما را نمی بیند.
ثبت جهانی شدن و به قول شما تحت حمایت هایی قرار گرفتن در نوع خود بسیار مهم است اما سوالی که اینجا وجود دارد این است که ما چه استفاده های اقتصادی باید از این جهانی شدن بکنیم؟ چرا ما با ثبت 21 اثر جهانی کماکان درآمدزایی قابل توجهی از این حوزه نداریم؟
نخستین مسئله برمی گردد به این موضوع که ما با همه ادعایی که در حوزه میراث فرهنگی داریم، هنوز هم پایگاه جامعی برای معرفی آثارمان در سطح جهانی نداریم. حتی پایگاهی مجازی و چندزبانه هم راه اندازی نکرده ایم که گردشگران خارجی بتوانند به آن به عنوان منبعی موثق رجوع کنند. با همه این شرایط می خواهیم گردشگری را جایگزین نفت کنیم.
البته من از این پیشنهاد استقبال می کنم اما شرایط لازم را هم باید در نظر بگیریم اما هنوز در مورد گردشگری به صورت خام حرف می زنیم و به طور کلی گردشگری را خام فروشی می کنیم ولی در جهان بیش از 260میلیون نفر در صنعت گردشگری شاغل شده اند و از هر 13شغل، یکی به گردشگری تعلق دارد و درآمد حاصل از هر 10بشکه نفت خام برابر است با درآمد حاصل از ورود یک گردشگر. ما حتی سرمایه گذاری دقیقی هم براساس ظرفیت های هر منطقه نکرده ایم.
مثلا مازندران که چند هفته دیگر با سیل گردشگرانی مواجه می شود که اغلب برای دیدن دریا به آنجا می روند اما حتی یک کشتی تفریحی در آنجا وجود ندارد. از ساحلش بهره برداری نمی شود و کسی را برای سرمایه گذاری در این زمینه تشویق نمی کنیم. به همین دلیل حضور چندمیلیونی مسافرانی که به زحمت می توان به آنها اطلاق گردشگری کرد در مازندران تنها تخریب محیط زیست و دریا را به همراه دارد و مثلا هیچ مشخص نیست که چه درآمدی نصیب مردم محلی می شود.
مناطق زیادی تنها در همین خطه شمال ایران وجود دارد که هنوز نه شناسنامه ای دارند و نه هویتی و همواره در خطر تخریب و نابودی قرار دارند. حتی آثار بسیار دیگری که در موزه های جهان وجود دارند و متعلق به ایران هستند اما چون ثبت هویت شان نکردیم، نمی توانیم ادعایی روی شان داشته باشیم و مثلا منشور کوروش را با پیگیری های بسیار تنها چند روز به ما قرض می دهند.
همین الان هم در حراجی های بزرگ دنیا آثاری از ایران خریدوفروش می شوند که چون ثبت شان نکرده ایم، باید بنشینیم و به تاراج رفتن بخشی از حافظه تاریخی کشورمان تماشا کنیم بدون اینکه از آنها انتفاعی برده باشیم در حالی که بعد از تجارت مواد مخدر و اسلحه، سومین تجارت بزرگ دنیا، تجارت اشیای عتیقه است.
ما باید به سمتی برویم که با ثبت جهانی آثار تاریخی مان درصدد جذب بوجه از منابع داخلی و خارجی باشیم. باز هم برمی گردم به شهر سوخته که به دلیل در اختیار نداشتن بودجه کافی ادامه کاوش ها در آن میسر نبوده و تنها چند هکتارش کاوش شده است. در حالی که بخشی از تمدن پیشرفته ایران در آنجا مدفون است و کشف و ثبت آن می تواند وجهه ای عالی از ایران در اذهان مردم جهان بسازد.
تا چنین اقداماتی را انجام ندهیم محال است به چشم انداز تعریف شده در برنامه پنجم و ششم توسعه برسیم. شهر قونیه به عنوان محل آرامگاه مولانا سالانه 2میلیون گردشگر دارد اما ما از حافظ، سعدی و فردوسی چه استفاده ای کرده ایم؟ چقدر گردشگر فرهنگی جهان را به این سمت وسو هدایت کرده ایم؟ تقریبا هیچ.