در همان سال به اتفاق سومین فرزند خانواده «محسن خلیلی» که به تازگی از دانشکده فنی دانشگاه تهران، در رشته مهندسی الکترومکانیک فارغالتحصیل شده بود راهی کشورهای انگلستان و امریکا شدیم و یکسالی را برای مطالعه در زمینه صنعت گاز و استفاده از تجربیات با دستاندرکاران و متخصصان، دور از کشور گذراندیم و آموزشهای لازم را فرا گرفتیم. در بازگشت من 46 ساله و پسر 24 ساله تصمیممان بر این شد که تأسیساتی محدود ولی براساس فناوری پیشرفته و صحیح روز، نه به صورت تشکیلات تجاری و بازاری ایجاد کنیم.
شادروان مهندس مهدی بازرگان در کتاب «شصت سال خدمت و مقاومت» اشارهای به این موضوع دارد که: «یادم میآید که خلیلی چقدر با مسئولان شرکت ملی نفت در زمان کنسرسیوم کلنجار رفت تا گردنشان بگذارد گازهایی را که هدر میداده و میسوزانند، تصفیه کرده و بوتان و پروپان آن را در تانکرهای تحتفشار به ایشان بفروشند و گاز نفت در ایران توزیع شود. سپس برای اینکه مصرف گاز آشپزخانهها به صورت صنعت ملی درآید، به موازات ساختن انبار و تهیه وسایل و کامیونهای توزیع گاز، اقدام به ایجاد کارخانه کپسولسازی و تولید اجاق فر و غیره کرد. اجاقها و فرهایی که غالب آشپزخانههای تهران و شهرستان را تسخیر کرد و عامل ایجاد پنج، شش شرکت یا موسسه تولید و توزیع گاز هم شده است.»
من از آن کسانی نبودم که حفظ سود خود را در نظر بگیرم و به خیر و صلاح مردم نیندیشم. آنچه تا آن زمان کرده بودم همگی گواه صادقی است بر این ادعا. با شوق و عشق و احساس مسئولیت معلمی کرده، برق شهر تهران را تا آنجا که در آن زمان سخت و متلاطم عملی و امکانپذیر بود توسعه بخشیده، با حفر چاههای عمیق از دل زمین آب بیرون کشیده که کمکی بزرگ به توسعه کشاورزی و آبادانی و موجب آن شد که سرمایهگذاران بسیاری راه آبادانی کشور را پیش گرفتند و به سراغ کار حفاری رفتند که این در آبادانی کشور نقش ارزندهای داشت.
من به هرکاری که در کنار آن منافع مردم وطن و ایجاد حرفه و شغل را برای آنها میتوانست منظور کند اقدام میکردم. حتی به امر دامپروری و تهیه آرد برای سیلوها پرداختم و همیشه در مورد پروژههای غیرموفق هم از اینکه نتوانسته بودم فرصتهای شغلی ایجاد کنم و در راه رفاه مردم گام دیگری بردارم تأسف میخوردم.
ما به محض بازگشت از سفر امیدوار و شادمان از اینکه میتوانیم صنعتی در کشور پایهگذاری کنیم که هزارگونه خیر همراه دارد، مقدمات تأسیس شرکتی را فراهم کردیم. با سرمایهای که خود داشتیم و وامهایی که از آشنایان و بانکهای داخلی فراهم کرده بودیم و با مشارکت دکتر اسفندیار یگانگی در تاریخ 18/5/1332 شرکت بوتان با مسئولیت محدود را در اداره ثبت شرکتها بدینگونه به ثبت رساندیم.
موسسان: مهندس محمود خلیلی – دکتر اسفندیار یگانگی – مهندس محسن خلیلی
ادامه دارد...