«اگر اعضای تیم به یکدیگر اعتماد نداشته باشند، نمیتوانند عملکرد خوبی داشته باشند». این جمله سرآغاز بسیاری از مقالات منتشر شده در زمینه مدیریت است. طبق نتایج یک تحقیق بعضی متخصصان و محققان به این نتیجه رسیدهاند که اعتماد بهطور کلی خوب و بیاعتمادی بد است. اما باید گفت شاید همیشه اینطور نباشد. گاهی اوقات ایجاد حس بیاعتمادی در گروهها، اعضای گروه را تشویق به بهتر انجام دادن کارها میکند. اما اینکه مدیران و تیمها چگونه از بیاعتمادی سود میبرند، موضوعی است که در گزارش امروز بدان پرداخته شده است.
محرکی برای بررسی عملکرد دیگر اعضای تیم
محقــقان میگوینــد بیاعتمادی به عنوان یک انتظار منفی از یکی از اشخاص تیم میتواند احساس ظن، نگرانی یا شک برانگیزد. اما بیاعتمادی که در اینجا ذکر میشود به معنای عدم اعتماد به تیم و کل مجموعه نیست بلکه تنها محرکی است که دیگران را وادار کند، به نتیجه حاصله از عملکرد همکار خود شک و آن را مجدد بررسی کنند. دو احساس مجزا در این قضیه وجود دارد. در عمل شاید این احساسها به صورت منفی به یکدیگر مربوط است، اما در حقیقت این کار باعث کارایی بیشتر تیم میشود.
بیاعتمادی سبب افزایش آگاهی و نیاز به پرسش میشود
برای بررسی اینکه این عدم اعتماد چگونه میتواند برگروهها اثر بگذارد، گروهی از محققان تحقیقی انجام دادند. آنها دانشجویانی را برای این کار گماردند که برای حل تکالیف به صورت مجازی با استفاده از کامپیوتر در آزمایشگاههای کنترل شده با یکدیگر همکاری میکردند. به بعضی از گروهها، کارهای روتینی اختصاص داده شد که مشابه آن را در تمرینات قبلی انجام داده بودند. به دیگر گروهها، کارهای غیرمتداول محول شد که متعلق به حوزهای جدید و ناآشنا بود. به یکی از این گروهها پیامی تحت این عنوان رسیدکه «یکی از اعضای تیم شما به صورت عمدی روند حل مسئله را کند کرده و گروه را به جواب نادرست رهنمون خواهد کرد. به این شخص گفته شده که به نقش خودش اعتراف نکرده و آن را مسکوت نگه دارد. شما باید شناسایی کنید که از این میان کدامیک شخص مورد نظر ماست؟»
این تمرین سبب برانگیختن حس بیاعتمادی نسبت به اعضای تیم میشود. این پیام تاثیری بر عملکرد انجام فعالیتهای عادی و متداول گروهها ندارد، اما برای گروههایی که کار نامشابه و غیرروتین انجام میدادند، پیدا کردن فرد مخرب یک دغدغه شد، دغدغهای که منجر به تلاش اعضای گروه برای یافتن شد و این بیاعتمادی سبب بهبود عملکرد گروه میشود. همانطور که محققان شرح میدهند: «بیاعتمادی سبب افزایش آگاهی و نیاز به پرسش شده که از طریق کاهش تمایل به اعتماد و تکیه بر پاسخهای دیگران و احساس نیاز به بررسی کار آنها آشکار میشود. تفکر انتقادی که آن فرد در موضوعات غیرمتداول و ناآشنا پیشنهاد میکند در حل مسئله دارای اهمیت است.
رویکردی که باید با احتیاط اجرا شود
حال ممکن است این پرسش برایتان مطرح شود که آیا باید قبل از اجرای پروژههای پیچیده، بذر بیاعتمادی را میان اعضای تیممان بپاشیم؟ طبیعی است که هدف این نیست. باید اضافه کرد که استفاده از این عنصر بدون تفکر و استراتژی خاص موجب مشکلاتی از جمله کشمکش در گروه میشود. بنابراین پیشنهاد میشود که مدیران قبل از استفاده از این رویکرد جوانب کار را بسنجند. برای مثال این کار را با بررسی و سازماندهی مجدد تیمهای قدیمی و نیروهایی که مدت طولانی است با سازمان همکاری دارند یا معرفی اعضای تیمهای جدید شروع کنند. این مداخلات میتواند بیاعتمادی را تقویت کرده و سبب ایجاد جرقههای تفکر انتقادی شود، اما این کار باید بدون تزریق و تقویت تنشهای مضر میان اعضای تیم باشد.
ایجاد تفکر انتقادی
در کنار تفکر انتقادی، باید روحیه انتقادپذیری اعضای تیم را نیز افزایش داد. مهم است كه اعضای تیم مورد انتقاد و نصیحت قرار گیرند، تا در مورد آنچه كه انجام میدهند، دقت كنند. چنانچه حضور یکی از اعضای تیم در یک جلسه زیانبخش است، باید به او تذكر داده شود. بهترین راه برای نصیحت و انتقاد از یکی از اعضای تیم برای اصلاح رفتار این است كه در مورد ارزشها و اصول اساسی سازمان با او صحبت كنید و سپس به سمت هدف مشخصی حركت كنید. نصیحت فقط در مورد رفتار منفی نیست و مدیر نیاز دارد به كارمند اجازه دهد تا بداند همكاریهای خارقالعاده او قابل قدردانی و ارزشمند است. چنانچه شما قصد دارید همكاری مثبت آن عضو را حفظ کنید، ضروری است كه به او اجازه دهید تا نسبت به مشكلات رفتاری و کاری خود آگاه شود.
نکته پایانی
دیدن عنصر بیاعتمادی به عنوان عاملی که سبب افزایش آگاهی و پویایی گروه میشود، میتواند به عملکرد بهتر سازمان کمک کند. به عبارت دیگر تیمهایی که بیش از حد معمول به یکدیگر اعتماد میکنند، چشم خود را روی بسیاری از عیوب میبندند و به واسطه سابقه کاری در کار یکدیگر مداخله نکرده و نظر نمیدهند. به وجود آمدن این حالت در گروههای کاری طبیعی است، چرا که هنگامی تیم کاری شما پیشرفت میکند که اعضای تیم به یکدیگر اعتماد کنند. اما گاهی این اعتماد به صورت ناخواسته موجب نادیده گرفتن خطاهای اعضای دیگر میشود. اعضای این تیمها ضعفها و لغزشهای خود را از یکدیگر پنهان میکنند، از یاری دادن به حوزههای بیرون از مسئولیت خود اکراه دارند، بدون تلاش برای شناخت درست مقصود و استعداد دیگران، عجولانه قضاوت میکنند، از شناخت مهارتها و تجربههای یکدیگر و بهرهبرداری از آنها غفلت میکنند. این میتواند یکی از معضلات تیمهای کاری باشد که به صورت خاموش به کار خود ادامه داده و عملکرد مخرب یکی از اعضا را نادیده میگیرند. سودی که تیمها از رویکرد ایجاد بیاعتمادی میبرند، ایجاد تفکر انتقادی میان اعضای تیم است. در حقیقت بهجای پذیرش مسائل و چشم پوشی از معایب، این رویکرد به اعضای تیم کمک میکند که به حقایق با دیدگاهی تازه و بدیع نگاه کنند.
***
در کنار تفکر انتقادی، باید روحیه انتقادپذیری اعضای تیم را نیز افزایش داد. مهم است كه اعضای تیم مورد انتقاد و نصیحت قرار گیرند تا در مورد آنچه كه انجام میدهند، دقت كنند. چنانچه حضور یکی از اعضای تیم در یک جلسه زیانبخش است، باید به او تذكر داده شود