پتروشیمی میتواند محور توسعه ایران در سده 1400 باشد. البته به شرط آنکه مکانیابی، انتخاب تکنولوژی و مناسبات مالی آن تابع سازوکارهای علمی باشد. مدیران ارشد دولت قبل، همواره کلنگ در دست داشتند تا به تعبیر خودشان آن را به نشانه آغاز کار پروژهها بر زمین بزنند و به تعبیر برخی منتقدان آن دولت، این کلنگها بر ریشه و ستون اقتصاد ایران فرود میآمد. بخشی از پروژههای کلنگ زدهشده نیز به مجتمعهای پتروشیمی در مسیر خط لوله اتیلن غرب اختصاص داشت که با عنوان پتروشیمی باختر شناخته میشوند.
امروز کمبود آب و هزینه حمل فرآوردههای این مجتمعها به بنادر جنوبی کشور به یک چالش جدی تبدیل شده است. اگر خوابی که بعضیها برای پتروشیمی ایران دیدهبودند تعبیر میشد و خط لولههای اتیلن مرکز و خاور نیز فرصت احداث مییافت، صنایع پتروشیمی ایران گرفتار بحرانی بزرگ میشد. خوشبختانه همچنان سهم اصلی پتروشیمی ایران در بندر امام و عسلویه نصب شده و در نزدیکی آب و بندر است و همین مسئله، پتروشیمی را به صنعتی استراتژیک و کمریسک تبدیل میکند.
سود سالانه صنعت پتروشیمی ایران بیش از 40 هزار میلیارد تومان است و بزرگترین هلدینگ آن، 15هزار میلیارد تومان در سال گذشته سود داشته است. همین سود گزاف، محور اصلی سخن منتقدانی است که از سال 1389 به این طرف، پتروشیمی و فولاد را برندگان بازی افزایش قیمت ارز دانسته و خواهان کنترل سود این دو صنعت کلیدی هستند. راهکار اصلی پیشنهادی آنها افزایش قیمت خوراک گاز پتروشیمیها، محدودیت سهم صادرات فرآوردههای پتروشیمی به نفع عرضه داخلی بهویژه در بورس کالا و همچنین سیاستهای مالیاتی است اما چرا باید سود پتروشیمی را مهار کنیم؟
منتقدان صنعت پتروشیمی میگویند: چه دلیلی دارد که گاز ارزان به پتروشیمیها بدهیم اما آنها مجاز باشند فرآوردههای تولیدی را به قیمت جهانی صادر کنند؟ البته این پرسشی منطقی است ولی آیا گازی که با قیمت پایین به گرمایش و پخت و پز خانگی یا صنایع کم بازده اختصاص مییابد، منافعی بهتر از پتروشیمی برای کشور به ارمغان میآورد؟ اگر پتروشیمی سودی بهمراتب بیشتر از سایر صنایع دارد، بهتر است بهجای حسودی و کنترل سود آن، فضای بیشتری را پیشرویش بگشاییم. ظرفیت گازی ایران برای فعالیت جدی پتروشیمی در 200 سال آینده کفایت میکند و درآمدی که در این صنعت نهفته است، میتواند پایه اصلی اقتصاد ایران در قرن بعدی باشد و همان نقشی را ایفا کند که نفت در 60 سال گذشته داشت.
اکثر مجتمعهای پتروشیمی به دلیل کشش قیمت فرآوردهها در بازارهای خارجی، ترجیح میدهند همه محصولاتشان را صادر کنند، اما اگر این اتفاق رخ دهد، صنایع پاییندستی پتروشیمی یا همان SMEها در کشور رشد نمیکنند و بخش اصلی سود این صنعت و فرصتهای شغلی آن به خارج کشور صادر میشود. بهکارگیری ابزارهای قیمتی در این بخش میتواند فرصت بیشتری برای توسعه صنایع پاییندستی داخل کشور فراهم کند. البته به شرط اینکه این ابزارها بهصورت ملایم به کارگرفته شود.
مطرح شدن سیاستهای مالیاتی و اخذ مالیاتهای سنگین از پتروشیمی که این روزها زمزمههای آن از راهروهای سازمان امور مالیاتی به گوش میرسد، زودهنگام است. پتروشیمی ایران از ظرفیت رشد خوبی برخوردار است ولی هنوز در دوران نوجوانی خود به سر میبرد. پس بهتر است دریافت مالیاتهای جدی از آن را به سالهای آتی موکول کنیم. اگر دولت از درآمدهای مالیاتی پتروشیمی در 10 سال آینده چشمپوشی کند، شاهد هجوم شدید سرمایه به این صنعت خواهیم بود که پایه مالیاتی سالهای آینده را بزرگ میکند. اما اگر امروز بخواهیم از ظرفیت مالیاتی آن برای تامین نیازهای روزمره دولت استفاده کنیم، مانند آن است که نهال درخت را بشکنیم و به هیزم تبدیل کنیم و صبر نکنیم تا این نهال میوه دهد.
* دبیر تحریریه روزنامه «فرصت امروز»