بازاریابی تجربی نوعی تبلیغات است كه در اصل روی كمك به كسب تجربه توسط مصرفكنندگان تمركز میكند. در حالی كه تبلیغات سنتی (رادیویی، چاپی و تلویزیونی) یك ارتباط شفاهی و بصری را با برند و فواید استفاده از یك محصول برقرار میكند، بازاریابی تجربی در صدد غوطهور كردن مصرفكنندگان درون یك محصول با تحریك حواس پنجگانه در حد توان است. به این ترتیب، بازاریابی تجربی میتواند شامل گونههای متنوعی از دیگر استراتژیهای بازاریابی از سمپلینگ شخصی گرفته تا بازاریابی چریكی در ابعاد گسترده شود.
در نهایت، هدف از بازاریابی تجربی ایجاد یك ارتباط به یاد ماندنی و احساسی بین مصرفكننده و برند است كه احتمالا ضمن ایجاد حس وفاداری در مشتری بر تصمیم خرید نیز تأثیر میگذارد.
تاریخچه و توسعه
به عقیده «بی جوزف پاین دوم» و «جیمز اچ» در كتابشان به نام «اقتصاد تجربی»، توسعه كالاها و خدمات، صنعت بازاریابی را بهعنوان محیطی با رقابت فزاینده و شلوغ توسعه داده است. آنها باور دارند كه برندها باید رویدادهایی به یادماندنی و جذاب را برای مصرفكنندگان راه بیندازند كه به برند اجازه متمایز بودن میان رقبای خود را بدهد. «لیوی الوی» در كتاب «Relationship Marketing»، در ادامه به شرح این موضوع میپردازد كه مواجهه برندها با محصولات مشابه رقیب میتواند تمركز روی ارتباط احساسی را بهعنوان راه حلی برای ایجاد حس وفاداری نسبت به برند نزدشان مطرح كند.
استراتژی های بازاریابی به كار رفته در عرصه بازاریابی تجربی
برندها از استراتژیهای بازاریابی متنوعی با هدف دستیابی به این ارتباط احساسی با مصرفكنندگان بهره میبرند. هنگام تصمیمگیری درباره نوع استراتژی بازاریابی، بیش از همه نحوه استفاده از آن، جامعه هدف محصول و احساسی كه برند قصد ایجاد آن را دارد، مورد توجه قرار میگیرد.
در روز دهم جولای، آدیداس«D Rose Jump Store» را در لندن برای تبلیغ كفشهای كتانی آدیداس با امضای دریك رز، بازیكن انبیای، تأسیس كرد. اگرچه ایده آن ساده بود (استفاده از حضور در یك رز برای ایجاد سروصدا میان طرفداران)، آدیداس با عمق بخشیدن به فعالیت خود، بر سطح آن افزود. علاوه بر دیدار با گارد رأس تیم بسكتبال «Chicago Bulls»، طرفداران فرصت برنده شدن یك جفت كفش كتانی رایگان با امضای او در صورت انجام پرش سه متری و رسیدن به كفشها را در اختیار داشتند.
با تشویق شركتكنندگان به پریدن به ارتفاعی مشابه برای دسترسی به حلقه متداول بسكتبال، چشم هر مصرفكننده به زندگی بازیكن بسكتبال گشوده میشد. برنده شدن یا نشدن یك جفت كفش كتانی 100 دلاری، كسب تجربهای به یاد ماندنی از آدیداس برای شركتكنندگان را رقم میزد. از نظر برخی برندها، تأسیس یك فروشگاه یك روزه با ساختاری سفارشی برای برقراری ارتباط تجربی و احساسی با محصول لازم و ضروری نیست.
وقتی برندها از بازاریابی تجربی بهره میبرند
برندها اغلب اوقات از بازاریابی تجربی برای توسعه و تكمیل یك كمپین تبلیغاتی سنتی یا متمایز شدن در یك رویداد یا كنفرانس پرطرفدار بهره میبرند. در هر صورت، مادامی كه اینترنت هر روز بیش از پیش بر مردم تأثیر میگذارد، بسیاری از برندها شروع به برگزاری كمپینهای بازاریابی تجربی خود به خودی كردهاند.
به منظور افزایش تأثیر یك آگهی تبلیغاتی تلویزیونی به اسم «mediocre »، كوكا كولا به فعالیت در حوزه بازاریابی تجربی در یك ایستگاه قطار پرداخت. بعد از خرید یك بطری نوشابه Coke Zero، دستگاه سكهای خریداران را به چالش رفتن به بخش دیگری از ایستگاه و عبور با حداكثر سرعت از میان موانع از پیش برنامهریزی شده به منظور دریافت بلیتهای رایگان تماشای جدیدترین فیلم جیمز باند، «Skyfall »، دعوت میكند. علاوه بر كسب تجربه بازی شبیه به جیمز باند، افراد این تجربه را هرگز از یاد نخواهند برد. بیش از 10 میلیون نفر این ویدئو را در ایستگاه قطار دیدند.
یك نمونه جذابتر از بازاریابی تجربی و كمپین خود به خودی فعالیت اخیر شكلات«Milka» است. این برند 10 میلیون بسته شكلات تولید كرد كه همگی یك قطعه كم داشتند. افراد پس از خوردن شكلات میفهمیدند كه با ارسال یك پیام شخصی به یك دوست یا عزیز، میتوانستند تعیین كنند كه این قطعه گم شده توسط چه كسی برایشان ارسال شود. كمپین فوق در قالب ارسال یك تكه شكلات نهتنها موجب ایجاد یك ارتباط احساسی میان برند و مصرفكننده بلكه میان او و دوست مورد نظرش نیز میشد.
مقاله های مرتبط: