ذهن ما همیشه با این سوال روبهروست که چرا برخی از صاحبان کسبوکارها موفق میشوند، اما بعضی دیگر نمیتوانند. همه اینها با عادات، اعتقادات، شور، انعطافپذیری و نگرش رابطه دارد. اغلب همه افراد میتوانند کارهایی را که یک فرد موفق انجام میدهد، انجام دهند اما برخی از این افراد عادات عملیای دارند که باعث میشود کارهای مهمی انجام دهند. در هر کسبوکاری برای اینکه بهعنوان یک بازاریاب موفق عمل کرده، به فردی موفق و کارا تبدیل شویم و با صرف هزینه کم ثروتی بزرگ بیافرینیم به جرات و شجاعت نیاز داریم. با شجاعت میتوان به خلق روشهای نوین و کمهزینه و عملی کردن این روشها پرداخت و این میتواند یکی از پرفایدهترین فعالیتهایی باشد که تابهحال انجام دادهایم.
درست است که خطرات و مشکلاتی نیز با آن همراه است اما زندگی همین است. مهمترین چیزی که باید به خاطر داشته باشیم این است که برنامهریزی کنیم، وارد عمل شویم و هیچوقت به شکست بهعنوان شکست نگاه نکرده و دیدگاه خوبی به رشد، پیشرفت و شکوفایی کارمان داشته باشیم. در داستانی بیان میشود که روزی ماهیگیر پیری در کنار رودی نشسته بود و به ماهیگیری مشغول بود. مرد بازرگانی او را دید. جلو رفت و به او گفت: ای پیرمرد آیا میدانی که اگر بتوانی دو برابر بیشتر از مقداری که هر روز صید میکنی، ماهیگیری کنی، پس از مدتی با فروش مازاد آن میتوانی یک قایق ماهیگیری بخری و میزان صیدت را چند برابر کنی و بعد از فروش مازاد صیدت چند قایق دیگر بخری و میزان صیدت را چندین برابر کنی و سپس میتوانی یک شرکت شیلات راه بیندازی و سهامش را به فروش برسانی و یک آدم ثروتمند شوی؟! پیرمرد ماهیگیر رو به مرد بازرگان میکند و میگوید: پس از اینکه ثروتمند شدم، چه میشود؟ و مرد بازرگان میگوید: میتوانی دوران بازنشستگی خود را در کنار نوهای که دوستش داری به ماهیگیری بپردازی و بیهیچ دغدغهای خوشبخت و خوشحال باشی. و پیرمرد میگوید: یعنی مثل همین حالا باشم؟!
حال بهعنوان یک بازاریاب به این فکر فرو میرویم که در مسیر کسبوکار خود مانند مرد بازرگان بیندیشیم یا مرد ماهیگیر! در مسیری که بهعنوان یک بازاریاب انتخاب کردهایم بیحرکت ماندن و با آرامش ساکن ماندن، مانند مرد ماهیگیر عمل کردن است که به وضوح میتوان به این نتیجه رسیدکه این نوع عملکرد ما و کسبوکارمان را با موقعیتهای نو و خلاق مواجه نکرده و در حالت کلی عملکردی شجاعانه نیست اما مانند بازرگان اندیشیدن به معنای وارد دنیای بزرگان شدن است و تن به مخاطره دادن و لذت بردن از آن میتواند ما و کسبوکارمان را به نتایج دلخواه برساند حتی اگر آرامش نهایی ما شبیه آرامش نهایی مرد ماهیگیر باشد.
برای موفقیت در کسبوکارمان باید شجاعت داشته باشیم و برای شجاع بودن باید کارهای شجاعانه انجام دهیم. بخش عمدهای از موفقیتآمیز بودن رفتن فراتر از آنچه به آن فکر میکنیم است، به عبارت دیگر، جسارت داشتن برای کارهای ناشناخته. چه موفق شویم و چه شکست بخوریم، این کار به ما خواهد آموخت تا رشد کنیم و دنیایی مانند آنچه را مرد بازرگان در ذهن داشت، تجربه کنیم.