خبرها در چین از سال نو میلادی تا حالا همه مربوط به اقتصاد هستند. مسئولان اعتراف کردهاند که رشد اقتصادی در این کشور در سال 2016 و حتی بعد از آن افت خواهد کرد. در تولید هم نتایج چنان بد بوده که حتی در این حوزه هم رسیدن به هدفها دور از ذهن به نظر میرسد. افت چین که زمانی به سختی در افق دیده میشد، از راه رسیده است و حالا زمان رشد سریع اقتصادی دنیا به واسطه رشد در چین هم به سر آمده است.
مقایسهها با ژاپن، تایوان و کرهجنوبی اجتنابناپذیر است. وقتی که این کشورها هم خودشان را به کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی رساندند، رشدشان متوقف شد و درست مثل این دموکراسیهای ثروتمند آسیا، چین هم نرخ تولد منفی و جمعیتی به سرعت در حال پیر شدن دارد. نگرانی بزرگ در میان چهار کشور بزرگ شمال شرق آسیا دیگر افزایش جمعیت نیست. آنها حالا باید به فکر این باشند که هزینه نگهداری از سالمندان را چطور بپردازند.
تفاوت بین چین و دیگر کشورهای شمال شرق آسیا این است که چین نسبتا همچنان فقیر است. با استناد به گزارش سال 2015 بانک جهانی مشخص میشود که سرانه تولید ناخالص داخلی چین حتی از مکزیک هم کمتر است. سرانه تولید ناخالص داخلی چین که 8.280 هزار دلار است، عملا یکسوم کرهجنوبی و یکچهارم ژاپن است. حتی سازگار شدن با زندگی کمهزینه در چین هم تصویر کلی را تغییر نخواهد داد.
مشکلات اقتصادی در چین
در نتیجه، چین حالا مشکل کشورهای ثروتمند را دارد اما بودجهاش را باید مثل کشورهای فقیر ببندد.جمعیت در حال رشد سالمند چین حالا توسط یک جمعیت شاغل در حال کوچک شدن حمایت میشود. مردم چین تقاضا دارند که دسترسی بیشتری به سیستم آموزشی داشته باشند و البته چین با چالشهای محیطزیستی هم مواجه است؛ چالشهایی مانند مهدود سمی پکن که هر بار رهبران این کشور از پنجره بیرون را نگاه میکنند آن را جلوی خود میبینند.
چین برای رسیدگی به این چالشها، خود را برای توسعه فراگیر بخشهای امنیتی، سیستم آموزشی و سیستم بهداشت عمومی متعهد کرده است. رئیسجمهور شی جینپینگ قول داده که تا سال 2020 فقر را در کشورش ریشهکن کند. در همان سال، چین قصد دارد که تمام نیروگاههای زغالسنگی خود را با استانداردهای محیطزیستی جدید ارتقا بدهد یا تعطیل کند و همه این اولویتها با یک تحول بزرگ در ارتش همزمان هستند که ساخت نخستین ناو هواپیمابر بومی را هم شامل میشود.
رشد اقتصادی چین
برای محاسبه اینکه تعهدات بودجهای چین عملا با عددی دورقمی زیاد میشود نیازی به داشتن مدرک عالی ریاضی نیست. در مقابل رشد چین یکرقمی است و این یعنی چیزی در این میان باید باشد. این چیز اینجا کسری مالی است. چین در حال فرورفتن در قرض است. به صورتی کاملا جدی. بهصورت رسمی دولت چین کسری بودجه در سال 2016 را 3درصد یا بیشتر پیشبینی کرده است. اما پیشبینیهای دیگر چقدر بالاتر هستند؟
یک منبع آگاه داخلی به رویترز گفته است که کسری بودجه در سالهای آینده حتی بیشتر هم خواهد شد. در مقام مقایسه، کسری بودجه در اروپا براساس قوانین مربوط به بسته ثبات و رشد اتحادیه اروپا، باید 3درصد تولید ناخالص داخلی باشد که البته برخی کشورها این قانون را شکستهاند. ژاپن معمولا کسری بودجههای بزرگی دارد. در آمریکا، کسری بودجه بعد از بحران اقتصادی 2008 نزدیک 8 تا 9 درصد تولید ناخالص داخلی بود که البته این رقم حالا به زیر 3 درصد رسیده است.
بنابراین 3 درصد کسری بودجه بهخودیخود فاجعهبار نیست. اما با در نظر گرفتن تعهدهای اجتماعی، این نکته بسیار مهم است که آمریکا، ژاپن و اروپا خیلی ثروتمند هستند. چین همچنان از مکزیک، روسیه و حتی برزیل فقیرتر است. کشورهای ثروتمند ابزارهای مالی فراوانی دارند تا کسری بودجه را مدیریت کنند. در سال 2009 کسری بودجه آمریکا به 9.8 درصد از تولید ناخالص داخلی رسید اما پنج سال بعد تا 1/ 2 درصد سقوط کرد. با وجود سیستم سیاسی نه چندان پویا، آمریکا انعطاف بودجهای مناسبی داشت تا با شوک بزرگ بحران مالی جهانی کنار بیاید.
چین اما به بلوغ مالی آمریکا حتی نزدیک هم نیست. درآمدهای مالیاتی چین بهشدت به رشد اقتصادی وابسته هستند: سیستم مالیاتی این کشور بهشدت به مالیاتهای منعطف که میزان آن رابطه مستقیمی با رشد اقتصادی دارد متکی است. این سیستم وقتی که نرخ رشد اقتصاد در هر سال 10 درصد بود عالی بود.اما حالا برای چین فقط یک مشکل دیگر است.
بانکداری چینی
چیزی که چین دارد 3.4 تریلیون دلار ذخیره ارز خارجی است که بیشتر آن به دلار است. این مقدار، به نظر خیلی زیاد میرسد اما نه وقتی این واقعیت را در نظر بگیرید که ذخایر ارزی چین در 12 ماهه منتهی به نوامبر سال گذشته میلادی 409 میلیارد دلار (بیشتر از 10درصد) کاهش یافته است. ذخایر ارزشی چین در حال حاضر 35 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است و به سرعت در حال کم شدن است.
این میزان ذخیره ارزی واقعا زیاد است اما پایانناپذیر نیست. با توجه به مقیاس تعهدهای بینالمللی، چین –برای جاده ابریشم نو، بانک توسعه زیرساختهای آسیایی، کمکهای دوجانبه به کشورهای آفریقایی و موارد بیشتر- دیگر مثل سابق نمیتواند به داشتن همیشگی این ذخیره ارزی مطمئن باشد. بحران بورس چین در تابستان بهخوبی نشان داد که چه مقدار زیادی پول میتواند در یک چشم به هم زدن از بین برود.
چین اما با وجود زخمهایی که در بخش بانکی خورده و همینطور بدهیهای دولت محلی، در خطر نیست.چیزی که چین با آن مواجه است همان فلج اقتصادی بلندمدتی است که هر کشور دیگری با درآمد میانه با آن مواجه است. در پنج سال بعدی، دولت چین از نهادی که پول زیادی دارد به نهادی که دیگر پول ندارد تبدیل خواهد شد. وقتی که این اتفاق بیفتد، خیلی زود متوجه میشود که بهسختی میتواند به تعهدهایی که در پنج سال اخیر به دیگران داده عمل کند.
بین سالهای 2016 تا 2020، چین از کشوری که میتواند هر کاری بکند به یک کشور معمولی میانی مانند برزیل، مکزیک و روسیه تبدیل خواهد شد. چین تنها در شرایطی میتواند از این سرنوشت محتوم دوری کند که مالیاتهای سنگینی به شهروندان ثروتمند و بهشدت قدرتمند خود ببندد. اما به نظر میرسد درست مثل برزیل، مکزیک و روسیه، این کار را نخواهد کرد.
با مدیریت درست و کمی شانس، بحران مالی چین به جای اینکه مثل یک انفجار بزرگ خودش را نشان دهد، به آرامی ظهور خواهد کرد. هیچ کس دوست ندارد شکست را در چین ببیند. با این حال بحران مالی کشور چین خودش را به هر طریقی که شده نشان خواهد داد. میتوانید بعد از آن، یک چین کمتر جاهطلب و بیشتر فروتن را نظاره کنید.
***
3.4 تریلیون دلار میزان ذخیره ارزی خارجی چین که بیشتر آن به دلار آمریکاست