اقتصاد مقاومتی مقولهای است که مقام معظم رهبری ابلاغ کرده است. اینکه دو باره امسال این مقوله با پسوند اقدام و عمل تکرار شده است به این معناست انتظاراتی که از این مقوله وجود داشته برآورده نشده است. اساس اقتصاد مقاومتی این است که کشورها را در قبال فشارها و شوکهای اقتصادی که از سوی کشورهای دیگر وارد میشود، مصون میدارد.
لازم است راهکاری در برابر فشارهای اقتصادی و تحریمهای احتمالی در کشور تعریف کنیم. این سیاست و راهکار کمک میکند تا اگر تحریمی اتفاق افتاد اقتصاد کشور در زمان کوتاه دچار صدمه نشود و بتواند حداقل در یک بازه زمانی مشخص خودش را نسبت به آثار مشکلات مصون کند.
از سوی دیگر ما تواناییها و پتانسیلهای بسیار خوبی در داخل داریم که متاسفانه نادیده گرفته شدهاند و با بیتوجهی از بین رفتهاند. برای بروز این پتانسیلها لازم است که اقتصاد ما به شکلی دروننگر و درون زا تعریف شود. یعنی ما باید از همه تواناییها و پتانسیلهای داخلی برای رشد اقتصادی بهره ببریم. بهعنوان مثال در حوزه معادن ما فقط تا 15 درصد ظرفیت این معادن را برداشت میکنیم.
از سوی دیگر در حوزههایی ما خود صاحب تولید هستیم مانند صنعت فولاد و خودرو اما همچنان این تولیدات را از خارج وارد میکنیم. جالب است که مقابله با تولید داخلی بسیار نهادینه شده تا جایی که صدا و سیما که باید حامی تولید داخلی باشد سیاست خود را علیه تولید داخلی پیش میبرد تا آنجا که این سیاست محل مضحکه و شوخی مردم شده است.
بنابراین اگر هدف ما به واقع تحقق تولید با حداکثر ظرفیت در داخل است باید یک عزم همه جانبه در این زمینه ایجاد شود. به این معنا که دانشگاه، صنعت، تولید و نهادهای دولتی و خصوصی همه و همه در کنار هم در جهت رشد تولید قدم بردارند. اگر هر نهاد و بنگاهی ساز خود را بزند و مسیر باب میل خود را در پیش بگیرد این امر محقق نخواهد شد.
از سوی دیگر ما در حوزه تولید با موانع و مشکلات متعددی رو به رو هستیم. متاسفانه اکنون دستورالعملهای مالیاتی و بیمهای ما همه بر ضد تولید هستند. بر این اساس لازم است در سیاستی که دنبال میشود این موانع نیز برداشته شود تا بتوانیم به هدف تولید داخلی و استفاده از پتانسیلها دست پیدا کنیم.
بنابراین من معتقدم برای رسیدن به هدف تولید و رفع موانع دولت تنها کافی است اراده کند تا طی یک هفته این موانع را بردارد. مشکل اقتصاد ما مشکل مقاومت بدنه است. به این معنا که راهکارهای خوب و کارایی ارائه میشود اما زمانی که این راهکارها به مرحله اجرا میرسد نوعی مقاومت اعمال میشود. در حالیکه اگر دولت ارادهاش را جدی کند بیشک به راحتی میتواند این موارد را محقق کند.
در یک مثال ساده در حوزه اجرایی شدن و رفع موانع میتوان به مقوله پلیس +10 یا دولت الکترونیک که مطرح شد، اشاره کرد. این گزینهها به نوعی بوروکراسی اداری را کوتاه کرد و سبب شد مثلا گذرنامهای که اقدام برای آن دو ماه زمان میگرفت طی مدت کوتاهی قابل انجام باشد.
موانع حوزه تولید ما نیز همینگونه است؛ نوعی بوروکراسی طولانی و زمانبر که سبب شده تولید با مشکل رو به رو شود. بنابراین اگر اراده باشد رفع موانع قابل اجراست. اینگونه که به نظر میرسد این اراده در دولت وجود دارد و همه نهادها نیز لازم است به کمک این اراده بیایند تا آن را عملیاتی کنند.
مقوله دیگر تسهیلات و منابع مالی است که نیاز تولید است. متاسفانه بانکها بیش از آنکه سپردههای خود را در حوزه تولید وارد کنند به بنگاهداری روی آوردهاند. اگر این اراده از سوی بانک مرکزی اعمال شده که تاکنون احساس شده این اراده بوده و این امر به بانکها ابلاغ شده من فکر میکنم این امر شدنی است. با کاهش سود بانکها و ارائه تسهیلات به بخش تولید به جای بنگاهداری تامین این سرمایهها شدنی است.
از سوی دیگر این موسسات مالی که با ارائه سودهای بالا فعال هستند همه باید جمع شوند و تسهیلات ما به سمتی برود که سود آنها معادل تورم باشد تا فرصت تولید و استفاده از پتانسیلها با هدف رشد اقتصادی و در نهایت هدف اقتصاد مقاومتی فراهم شود.
عضو هیاتمدیره قطعهسازان خودرو