این روزها به کرات شاهد اغراق در رفتار و افکار مدیران هستیم. هر روز میبینیم شرکتهای مختلف سعی میکنند تصویری از کالای خود را در ذهن مشتری بسازند که هیچ شباهتی به کالای اصلی ندارد. هیچ مدیر موفقی در رفتار و افکار خود اغراق نمیکند یا به اصلاح ژست مدیریتی نمیگیرد؛ چون میداند دیر یا زود مخاطب دست او را خواهد خواند و دیگر محصولات یا خدماتش از چشم مشتری خواهند افتاد. باید با مخاطبان خود به همان اندازه که با خود صادق هستید، صادق باشید. توصیه میکنم نه به خودتان دروغ بگویید نه به مخاطب خود.
در زندگی نامه آلبرت اینشتین آمده است که روزی یکی از دانشجویان به او گفت: استاد شما آلبرت اینشتین معروف هستید و همه شما را میشناسند چرا اینگونه لباسهای مندرس میپوشید؟ آلبرت اینشتین گفت: خوب خودت میگویی همه مرا میشناسند حالا چه فرقی میکند که من چه بپوشم. مدتها گذشت و بار دیگر شاگرد آلبرت اینشتین در کشوری دیگر استاد خود را دید که همان لباسها را پوشیده. جلو رفت و گفت: استاد اینجا هم که همان لباسها را پوشیدهاید؟ استاد نگاهی به شاگرد میاندازد و با خنده میگوید: عزیزم اینجا کسی مرا نمیشناسد! چه فرقی میکند که چه بپوشم؟!
من معتقدم عادی رفتار کردن بهترین کار است؛ ژست گرفتنهای الکی را کنار بگذارید. بهتر است مدیر باشید و مدیریت کنید تا اینکه ژست مدیریتی بگیرید. باور کنید وقتی اینگونه ژست میگیرید به شعور مخاطب خود توهین میکنید و بیشتر از آن به خودتان. به هر حال مخاطب شما خیلی زود دست شما را خواهد خواند. بگذارید مثالی برایتان بزنم. در یک مطالعه که در آن سه هزار زن مورد بررسی قرار گرفته بودند پرسیده شد که آیا با این گزینه موافق هستید که تصویر زنان در آگهیها تمایل به انعکاس تصویر معقولی از واقعیت دارد؟ به تعبیری آیا آگهیها تصویر واقعی از زنان خانهدار را نشان میدهد؟
جالب است بدانید که فقط 2درصد از زنان موافق بودند که آگهیها زنان خانهدار را به درستی به نمایش میگذارند و 32درصد کاملا مخالف بودند که این آگهیها هیچ واقعیتی از زنان خانهدار را به نمایش نمیگذارد. ولی متاسفانه همچنان شاهد آن هستیم که از این دست آگهیها ساخته میشود و مردم همان واکنش همیشگی را نشان میدهند. یعنی اصلا به آگهی نگاه هم نمیکنند بلکه فقط از روش سنتی خود برای رسیدن به کالای مورد نظرشان که روش تبلیغ سینه به سینه است استفاده میکنند. گاهی پیش خودم فکر کنم که آیا مثلا فلان شرکت روغن نباتی یا شوینده محصولی تولید میکند که یک زن خانهدار با تمام ویژگیهای زن خانهدار ایرانی در آن به نمایش گذاشته شود یا همیشه این محصولات باید در یک خانه ویلایی یا خانه بسیار بزرگ به نمایش درآید که با واقعیت زنان خانهدار ایرانی فرسنگها فاصله دارد؟ فراموش نکنید که مدیران هر حرفی میزنند مورد بررسی قرار خواهد گرفت. حتی وقتی در شرکت راه میروند نیز مورد بررسی قرار میگیرند پس عادی باشید. به کرات دیدهایم شخصی هنوز مهر مدیریتش خشک نشده حتی راه رفتنش هم عوض میشود.
وقتی اینگونه میشود کارمندان نیز نمیتوانند با شما ارتباط برقرار کنند. راستش واقعا وضعیت مدیریتی کشورمان بیشباهت به طنز ساخته آقای مهران مدیری نیست که در آنجا هر کسی مدیر میشد کارمندان نهایت تملق و ارادت را برای کسب نظر مدیر به جا میآوردند و صد البته مدیران هم این نحوه رفتار را بیشتر دوست داشتند. وقتی اینگونه رفتار میکنید شاید کارمندتان برایتان تملق کند و آفرین بگوید ولی مشتری این کار را برایتان نخواهد کرد. وقتی که شما از محصول خود طوری حرف میزنید که نهایت مبالغه در آن بهکار رفته مثلا در آگهیها فراوان دیده شده که برخی شرکتها محصول خود را نخستین مینامند غافل از آنکه براساس نخستین بودن میتواند دردسرآفرین هم باشد؛ کافی است مشتری پی ببرد که شما نخستین نبودهاید آنوقت است که دیگر نمیتوانید برایش توضیحی ارائه دهید. پس ادعاهای پوچ و فخرفروشیهای لحظهای را رها کنید و به فکر آینده کسبوکار خود باشید.
Hamnava29@yahoo.com
*روانشناس صنعتی