کلمه توسعه از جمله کلماتی است که به تنهایی بار معنایی مثبتی دارد. در واقع مفهوم توسعه اغلب یادآور اتفاقاتی مثبت و جریان سازی هایی موثر برای رشد است. از سوی دیگر، مفهوم توسعه اغلب یادآور موضوعات اقتصادی است. تعداد زیادی از کشورهای در حال توسعه جهان تمایل دارند با رشد اقتصادی مثبت، شاخصه های توسعه خود را بهبود بخشند.
اما رده بندی کشورها در بخش های مشخص همچون، کشورهای توسعه یافته، توسعه نیافته و در حال توسعه موضوع را حائز اهمیتی دوچندان می کند. این موضوع نشان می دهد طی کردن مسیر رشد و دست یافتن به عنوان «کشور توسعه یافته» تا چه حد دشوار و البته مهم است.
یکی از روش های مرسوم برای دست یابی به رشد اقتصادی، استفاده از برنامه های بلند مدت است. برنامه هایی که تلاش دارند در زمان بندی مشخصی، به برخی شاخصه های رشد دست یافته یا ترازهای خود را ارتقا بخشند. چگونگی برنامه ریزی برای توسعه بسیار مهم است. اما مهم تر از آن روند، رسیدن به اهدافی است که توسط دولت ها طرح ریزی شده اند و در قالب برنامه های از پیش تعیین شده در یک تا چندین دهه به مرحله اجرا می رسند.
آموزش توسعه اقتصادی به کشورهای در حال توسعه
دیوید مکنزی در پروژه ای پژوهشی که در بیش از 50 کشور جهان انجام شده، به نتایجی جالب توجه و کلیدی دست یافته است. برخی از مهم ترین یافته های وی شامل موارد زیر است:
*برخی از اصول زیرساختی توسعه نیاز به آموزش بلندمدت دارد. به عبارت دیگر اگر قرار است، کشوری برنامه های بلندمدت توسعه را اجرا کند، باید از مرحله آموزش توسعه به نیروهای انسانی؛ «توسعه نیروهای انسانی» را آغاز کند.
*کشورهای موفق در عرصه توسعه (چین، سنگاپور و...) راه توسعه را از آموزش دانش آموزان در مدارس ابتدایی و متوسطه آغاز کرده اند. بنابراین کشورهای در حال توسعه برای رسیدن به الگوهای پایدار رشد اقتصادی بیش از هرچیز به فرهنگ سازی و آگاهی منابع انسانی وابسته خواهند بود.
*شناسایی بازارهای محلی و تمرکز بر حوزه های قابل رشد و پیشرفت از اهمیت بسزایی برخوردار است.
هر کشور باید با حذف موانع اقتصادی و کاهش هزینه های اضافی تولید، میزان پیشرفت خود را افزایش دهد. برای مثال اغلب کشورهای در حال توسعه دچار خطا در انتخاب مسیر تولید می شوند. انتخاب یک محور معین برای تولید و خدمات، میزان هدررفت سرمایه های مادی را نیز کاهش می دهد.
نگاهی به وضعیت کشورهای در حال توسعه
اگرچه، از دهه 70تاکنون، کشورهای در حال توسعه رشدی قابل توجه تجربه کرده اند. بین دهه 70 تا 80میلادی، چین با 70درصد و هند با 59درصد ضریب پیشرفتی تحسین برانگیز داشته اند. بر اساس آمارهای منتشر شده در صندوق توسعه سازمان ملل بسیاری از کشورهای عضو، از مشکلات در بخش توسعه نیروهای انسانی رنج می برند. در واقع اغلب کشورهای در حال توسعه با نادیده گرفتن منابع انسانی به طور مشخص، بخش مهمی از روند توسعه را از دست می دهند.
پایین بودن شاخصه های توسعه منابع انسانی در برخی کشورهای در حال توسعه بسیار نگران کننده است. اطلاعات منتشر شده توسط بانک جهانی نشان می دهد؛ بیش از 40درصد از جمعیت کشورهای در حال توسعه در هر روز رقمی کمتر از دو دلار حقوق دریافت می کنند. این مسئله نادیده گرفتن حقوق مادی افراد و درنتیجه عدم تمایل آنان را به ادامه فعالیت های اقتصادی موثر نشان می دهد. نابرابری جنسیتی، نابرابری های اجتماعی و عواملی مشابه نیز بر وضعیت توسعه کشورها بی تاثیر نیستند.
متمرکز ها موفق تر هستند
نگاهی به مسیر پیشرفت و توسعه کشورها، اهمیت تمرکز بر حوزه های تولید و صادراتی را پررنگ تر می کند. دکتر برایان اربوگاست، مدرس دوره های توسعه اقتصادی و عضو شورای همکاری های بین الملل توسعه اقتصادی کشورهای آفریقایی است.
وی در مقاله ای به بررسی وضعیت کشورهایی پرداخته که در سایه تمرکز بر محورهای مشخصی از تولید پیشرفت کرده اند. بنگلادش از جمله کشورهایی است که به عنوان بخشی از برنامه های توسعه خود، روی دامپروری متمرکز شده است. ارائه خدمات دامپزشکی رایگان، به دامپروران و حمایت از آنان باعث شده شاخصه های تولید و صادرات دام در بنگلادش طی یک دهه اخیر رشدی قابل توجهی را تجربه کند.
نیجریه دیگر کشوری است که با به کارگیری طرح های انطباق آب و هوایی بین محصولات کشاورزی و تولید، به بازدهی مناسبی در حوزه تولید و خدمات دست یافته است. طرح انطباق آب و هوا با تولید و خدمات به عنوان بخشی مهم از طرح های توسعه این کشور در نظر گرفته می شود.
تولید و به اشتراک گذاری دانش، یکی از فعالیت های مناسب برای افزایش ارتباطات بین الملل و توسعه اقتصادی بلند مدت است. بین کشورهای آفریقایی برخی کشورها با تبادل اطلاعات خود سرعت توسعه اقتصادی خود را ارتقا داده اند. کشورهای کنیا، کامرون، نامیبیا، موریس و مراکش تعدادی از کشورهای موفق در حوزه انتقال اطلاعات هستند.