یکی از چالشهای بزرگ سازمانهای ایرانی مواجهه با پدیده توسعه کسب وکار است. بسیاری از مدیران زمانی تصمیم به توسعه کار و افزایش تعداد کارمندان میگیرند که از منابع مالی کافی بهرهمند نیستند و در نتیجه در پرداخت دستمزدهای کارمندان و رسیدگی به سایر نیازهای آنها در محیط کار دچار مشکل میشوند. این آفت سازمانی گاه آنقدر دامنگیر میشود که پایههای کسبوکار را از اساس ویران میکند. یکی از دلایل ایجاد و رشد آفتهایی مانند استقراض از کارمندان، رکود اقتصادی چندین و چندساله و بازار انحصاری در اغلب کالاهای مصرفی و در نتیجه نبود امکان رقابت گسترده و علمی بوده است.
بدون شک یکی از اشتباهترین استراتژیهای بهکار برده شده برای جایگزینی کمبود نقدینگی در سازمان، استقراض از کارمندان و دست بردن در حقوق آنان خواهد بود؛ موضوعی که برای ارزیابی آن با دکتر رضا اصغریان، مدرس و مشاور مدیریت در حوزه انگیزش و خلاقیت پرسنل به صحبت پرداختهایم.
ارزیابی شما از آفت سازمانی استقراض از کارمندان در دوران توسعه چیست و این مسئله چه مزایا و چه معایبی دارد؟
زمانیکه بنگاه اقتصادی در شرایط مالی خوبی قرار ندارد و بازار با توجه به شرایط فصلی، وجود رقبای قدرتمند یا مواردی از این دست ضعیف شده باشد، استفاده از این سیاست انقباضی به نظر بسیاری از مدیران صحیح است.
مجموعه سازمان با حجم بسیار زیادی از بدهی روبهرو است و مطالبات در زمان تعیین شده وصول نمیشود. از این رو عدم پرداخت بخشی از حقوق کارمندان و در مقابل آن، پرداخت بخشی از بدهیهای عمده شرکت، تنها یک مرهم موقت خواهد بود و شاید بتوان تنها مزیت آن را در این دانست که مدیران را برای مدت کوتاهی از تنشها و استرسهای مرتبط با بدهیهای معوق شرکت دور نگه خواهد داشت.
اما قطعا، معایب این شیوه به مراتب مخربتر از مزایای آن خواهد بود. کاهش رضایتمندی و انگیزه شغلی کارکنان، عدم توجه به دلایلی که منجر به ایجاد این حجم از بدهی در سازمان شده و مواردی از این دست را میتوان از معایب عمده استفاده از این سیاست اشتباه برشمرد.
تاثیرات این مسئله روی انگیزش و رضایت شغلی کارمندان و مسئله ترک خدمت چیست؟
بدون شک نقش حقوق، مزایا و میزان اهمیت آن برای کارمندان در یک مجموعه اقتصادی را نمیتوان به راحتی نادیده گرفت. در تحقیقی که اخیرا توسط مرکز بینالمللی تحقیقات نیروی انسانی سنگاپور صورت گرفت، تعداد 1300 کارمند از صنایع گوناگون تولیدی و خدماتی مورد یک پرسش قرار گرفتند که مهمترین عامل انگیزشی شما برای حضور موثر در محل کار چیست؟
نتایج این تحقیق نرخ شگفتانگیز 63 درصد را برای دریافت حقوق نمایش میداد که نقش پررنگ حقوق و مزایا در میزان رضایت شغلی و اثربخشی کارمندان در محیط کار را به مدیران متذکر میشود. کاهش انگیزه شغلی منجر به کاهش رضایت شغلی و در نهایت باعث ایجاد تصمیم به ترک کار در کارمندان خواهد شد.
تاثیرات استفاده از این سیاست در سازمان چگونه نمایان میشود و چطور میتوان آثار مخرب آن را در محیط کار کاهش داد؟
قطعا کاهش یا قطع موقتی حقوق و دستمزد میتواند آثار بهشدت مخربی در سازمان داشته باشد. کارمندی که انگیزه خود را به دلیل عدم دریافت به موقع حقوق و مزایا از دست میدهد، تمرکز کافی حین انجام کار نداشته، در نتیجه توان انجام صحیح امور محوله را نخواهد داشت و در نهایت سازمان با افزایش تولید کالای معیوب مواجه خواهد شد. از سوی دیگر کارمندان بیانگیزه و ناراضی، اندک کارمندان خشنود از محیط کار را که عدم پرداخت به موقع حقوق و مزایا در میزان رضایت شغلی آنان تاثیری نگذاشته است نیز به تدریج بیانگیزه میکنند.
یکی از راههای کاهش آثار مخرب استفاده از این سیاست انقباضی میتواند این موضوع باشد که در صورتیکه مدیران مجبور به انجام آن شدند دو ماه قبل از اتخاذ تصمیم، کارمندان خود را در یکی از سالنهای سازمان به صرف چای و شیرینی دعوت کرده و در رابطه با مشکل پیش آمده و اجبار به استفاده از این شیوه با آنان صحبت کنند و به آنها این اطمینان را بدهند که تعویقپرداختها بیش از یک یا دو ماه به طول نخواهد انجامید و در آینده نزدیک خسارت ناشی از این معوقه پرداختی را به تک تک کارمندان پرداخت خواهند کرد.
گفتوگو یا اصطلاحا درد و دل مستقیم مدیریت با کارمندان باعث میشود تا حس مشارکت در آنان افزایش یابد. از این رو، کارمندان خود را عضوی موثر در سازمان میدانند که میتوانند نقش بسزایی در عدم فروپاشی اقتصادی سازمان خود ایفا کنند. استفاده از این شیوه به شرط آنکه صادقانه بوده و مدیر به تعهداتی که در این جلسه به کارمندان خود میدهد پایبند باشد، میتواند تاثیرات مخرب استفاده از این سیاست انقباضی را تا میزان قابل توجهی کاهش دهد.
معمولا مدیران در این شرایط انتظار دارند که کارمندان شرایط سازمان را درک کرده و بدانند این اوضاع گذراست، اما آیا این انتظار از کارمند منطقی است؟
یک کارمند را در نظر بگیرید که برای هزینههای ماهانه خود برنامهریزی دقیقی انجام داده و روی تعهد مدیر سازمان در پرداخت به موقع حقوق و دستمزد حساب ویژهای باز کرده است و حال که به انتهای ماه رسیده بدون آنکه اطلاعی از عدم دریافتی حقوق خود داشته باشد متوجه میشود که خبری از پرداخت حقوق نیست.
شما اگر جای فرد مورد نظر بودید احساس رضایت میکردید؟آیا اگر شما جای ایشان بودید به راحتی با قضیه کنار میآمدید و روال عادی روزانه خود را ادامه میدادید؟قطعا پاسخ منفی خواهد بود.از این رو، انتظار منطقی رفتار کردن و قبول کردن شرایط ویژه سازمان، در صورتیکه اطلاع قبلی در این زمینه به کارمندان داده نشده باشد بسیار غیرمعقول خواهد بود.
مدیران در چه شرایطی هنگام محدود بودن منابع مالی میتوانند دست به توسعه کسب وکار بزنند؟
اسـتــراتـژیهــای گوناگونی تا به امروز توسط تئوریسینهای مدیریت برای توسعه کسبوکار پیشنهاد شده است. اما نکتهای که بسیار حائز اهمیت است این است که مادامی که مدیر یک سازمان از وضعیت بازار، رقبا و مشتریان اطلاع کافی نداشته باشد، نمیتواند بهترین استراتژی توسعه کسبوکار را انتخاب کرده و در سازمان خود پیاده کند. بهعنوان مثال، در زمانی که یک رقیب قدرتمند با سهم بازار بالا و یک رقیب در سطح سازمان ما در بازار وجود داشته باشد، یک استراتژی مناسب میتواند مشارکت با رقیب همسطح با هدف تبدیل شدن به قدرت اول منطقه و مقابله با رقیب اصلی باشد.
گاهی اوقات در مورد شرکتهای تولیدی تغییرات کوچک در بســتهبندی محصـول، افزایش تنوع محصولات با طعمها یا طرحهای مختلف، کاهش هزینههای تبلیغات بیهدف میتواند جایگزین خوبی برای عدم پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان در سازمان به جهت عبور از بحران کمبود منابع مالی باشد.
دستورالعمل شرکتهای خارجی برای توسعه کســب وکـار هنگام محدود بودن منابع مالی چگونه است؟
همانگونه که بسیاری از مدیران سنتی به محض آنکه میزان فروش محصولاتشان کاهش مییابد به جای آنکه بهدنبال دلایل آن بگردند، بلافاصله به فکر تبلیغات تلویزیونی میافتند، مدیران سنتی دیگری هستند که به محض آنکه با کمبود نقدینگی و افزایش بدهی روبهرو میشوند، دست در جیب کارمندان خود کرده و نخستین راهحل برونرفت از این بحران را عدم پرداخت حقوق و دستمزد میدانند.
مدیران ما باید با شیوههای نوین مدیریت علمی و مهارتهای مرتبط با آن بیشتر آشنا شوند تا در مواجهه با چنین بحرانهایی بتوانند تصمیمات مناسبتری اتخاذ کنند. مدیران موفق در سازمانهای خود واحدی را ایجاد کردهاند که دائما به بررسی شرایط موجود سازمان و مقایسه آن با وضعیت رقبا، تحلیل شرایط بازار و بررسی سلایق جدید مشتریان میپردازند.این واحد ماهانه اطلاعات طبقهبندی شده و ارزشمندی به مدیران و سیاستگذاران سازمان ارائه کرده و آنان را از بحرانهای احتمالی در آینده نزدیک پیش از وقوع مطلع میکنند.
ارتباط با نویسنده: hoda.rezaeii@yahoo.com