شما بهعنوان یک مدیر از چند استراتژی برای بهبود عملکرد میتوانید استفاده کنید که بهعنوان نمونهای از آنها میتوان به استراتژی تمرکز و تفویض اختیار و... اشاره کرد.
استراتژی اول: تمرکز
فکر میکنید چند دقیقه ازیک ساعت کاری بهطورکامل تمرکز دارید؟ ممکن است این امر شما را متعجب کند که این زمان چقدر کم است. تحقیقات نشان داده که بیشتر افراد میتوانند بین پنج تا ۱۰ برابر در هر ساعت کاری مولدتر باشند. اگر فکر میکنید که این گفته اغراق آمیز است میتوانید این آزمایش ساده را انجام دهید. یک دفترچه یادداشت و یک خودکار در کنار خود قرار دهید و شروع کنید به آگاه شدن از سطح تمرکزتان. هر وقت تشخیص دادید روی کارتان تمرکز کامل ندارید مدت زمانی را که حواستان پرت بوده است یادداشت کنید. اگر این تمرین را به خوبی انجام دهید بعد خودتان را کاملا شوکه خواهید کرد. اگر شما بتوانید مهارت ایجاد تمرکز کامل در ساعتهای کاریتان را ارتقا دهید، از میزان تولیدتان متعجب میشوید.
استراتژی دوم: اهرم
اهرم، هنر استفاده از ابزارها جهت افزایش کیفیت کار یا بهرهوری است. این ابزارها میتواند تکنولوژی باشد مثل نرمافزارهای کامپیوتری یا میتواند استراتژیهای سازمانی نظیر سیستمهای بهتر باشد. شما معمولا از چه ابزارهایی برای حداکثر کردن نتایج کارتان استفاده میکنید؟ برای مثال فروشندهای که از طریق سمینارها یا کنفرانسهای تلویزیونی فروش میکند، مشخص است نسبت به کسی که فرد به فرد میفروشد میزان فروش بیشتری داشته باشد. چه کاری میتوانید انجام دهید تا زمان، دانش یا مهارتهایتان اهرم شما باشند؟
استراتژی سوم: تفویض اختیار
یک بخش خاص اهرم عبارت از تفویض اختیار است، یعنی بهکارگیری افراد دیگر جهت انجام قسمتهایی از کار شما تا وقتتان برای فعالیتهای سودآورتر آزاد شود. بیایید دوباره به مثال فروشنده نگاهی بیندازیم. اگر فروشنده خاصی در انعقاد قراردادهای فروش متبحر باشد ممکن است دست به تفویض و واگذاری امور اجرایی فروش زده تا بتواند بهعنوان یک فروشنده زمان بیشتری را برای قراردادها اختصاص دهد. اگر سود حاصل از افزایش فروش، بیشتر از هزینه واگذاری باشد پس شما سیستم مناسبی دارید.
همیشه شنیدن این نکته در بین شکایتهای صاحبان تجارت که فروشندگان آنها از آیندهنگری متنفرند و واقعا در مورد آن احساس بدی دارند باعث تعجب من میشود. در فعالیتهای تجاری خودم همیشه افراد آینده نگر حرفهای را استخدام کردهام که در این زمینه قوی بودند و با این کار زمان را برای تیم فروش آزاد کرده تا آنها کاری را که در آن توانمند هستند انجام دهند؛ فروشندگی! البته این استراتژی سودآور است و همه خوشحال هستند.