قانون طلایی مشتریمداری این است كه همیشه حق با مشتری است حتی اگر حق با مشتری نباشد. به عبارت دیگر مشتریمداری دو قانون بیشتر ندارد؛ قانون اول اینكه همیشه حق با مشتری است و قانون دوم اینكه اگر حق با مشتری نباشد به قانون اول مراجعه كنید. مشتری در مرکز فعالیت و عملکرد تمام شرکتها قرار دارد. بازاریابی/ مشتریمداری به یک فلسفه یا نگرش استراتژیک سازمان اشاره میکند. برخی محققان اظهار میدارند که بازارگرایی یک استراتژی محسوب نمیشود بلکه تنها روشی مناسب و کارآمد به شمار میرود.
به هرحال میتوان گفت بازارگرایی روش رقابت شرکت را در بازار تغییر میدهد. بنابراین، بازاریابی/ مشتریمداری، موضوعی استراتژیک است که به سطوح مدیران ارشد اجرایی تعلق دارد. کتاب «استراتژیهای بازاریابی مشتریمدار» ترجمه و تالیف هاجر معیریفرد و الهام کیانمهر با اشاره به این موضوع، اصول و مفاهیم بازارگرایی بهعنوان یک فلسفه، راهکار یا استراتژی را مورد بررسی قرار میدهد.
در این کتاب به چگونگی تبدیل شدن سازمان به سازمان بازارگرا و رابطه میان بازارگرایی و بازاریابی رابطهمند پرداختهشده و همچنین ساختارهای سازمانی بازارگرا و سنتی نیز با یکدیگر مقایسه شدهاند. در بخشی از این کتاب آمده افراد تمام سازمانها از مدیران عالی تا کارمندان معمولی، باید بر جلب رضایت مشتری تمرکز کنند. مشتری باید بهعنوان مبنایی برای سایر افراد سازمان از جمله مالکان و مدیران لحاظ شود. مدیرعامل باید مدافع اصلی مشتری باشد و همواره تقدم رضایتمندی مشتری را بهعنوان هدف اصلی کسبوکار اعلام کند. به عبارت دیگر، وی باید تمام افراد سازمان را به رویکرد مشتریمحوری تشویق کند. این کتاب در 9 فصل و 176 صفحه توسط انتشارات بازاریابی به چاپ رسیده است.