پسر کوچک در حال دوچرخهسواری است. پدرش پشت سر او در حال آمدن است. پسر مسیری از راهش را اشتباه میرود. پدر به پسرش جهت میدهد. از راست برو. . . راست و سپس ذوق زده از حرکت پسرش میگوید این پسر منه. در تصویر بعد پسر را در حال شنا کردن در استخر میبینیم و پدر در حال آموزش شنا. پدر دوباره بیان میکند از راست برو... راست.
پسر مسیر را درست میرود. پدر دوباره تشویق میکند. این پسر منه. در تصویر بعد پسر در یک مسابقه است و پدر دوباره جهت میدهد و چند بازی دیگر. در تصویر نهایی پدر و پسر را در ماشین و در حال رانندگی میبینیم. لحظهای پدر در خیابان از روی خط رد میشود. ماشین آلارم میدهد و جهت درست در صفحه راهنمای ماشین نشان داده میشود.
پدر مسیر را درست میکند.پسر از پشت ماشین و با تشویق پدرش میگوید که این پدر منه. این قصهها و زمینه چینیها انجام شد تا تیزر، یک تکنولوژی جدید را معرفی کند. یک تکنولوژی در ماشین که در هنگام انحراف، مسیر درست را با نشانگرش به راننده نشان میدهد.
تیزر در یک لایه بهگونهای استعاری این هدایت ماشین را شبیه رفتار یک پدر با پسرش میداند و در لایه دیگر مسئله رانندگی را که انجام صحیح آن تربیتی و فرهنگی است، در لابهلای نحوه تربیت و تشویق یک پدر نشان میدهد. تربیت و تشویقی که بیتاثیر نیست و پاسخش نیز در صحنه آخر داده میشود. همانگونه که پدر پسر را در بازیهایش تشویق میکند پسر نیز پدر را وقتی از انحراف خودداری میکند و راه درست را میرود مورد تشویق قرار میدهد.
ایدهپردازان با بهره گرفتن از یک موقعیت انسانی جذاب و دوست داشتنی تکنولوژیشان را معرفی میکنند و در ضمن با این قصه اهمیت آن را به مخاطب نشان میدهند که برگ برنده فروش نیز هست. یعنی آنجا که مخاطب شاید با تیزری دیگر پی نبرد که این فلش ماشین چندان هم اهمیتی ندارد و خودش میتواند از پسش برآید با یک تیزر تربیتی و شاد متوجه اهمیت آن میشوید و در واقع به راز اهمیت آن پی میبرد.
کارشناس تبلیغات