شرکت ایکیا در آگهی تبلیغاتی خود اقدام جالبی انجام داده است. پسری جوان، فروشنده محصولات ایکیا با یک تابلوی نقاشی متعلق به محصولات ایکیا جلوی یک موزه نقاشیهای قدیمی ایستاده و به ما توضیح میدهد که قصد دارد داخل موزه برود و کارش را به آدمها نشان دهد. در داخل موزه پسر نه با دروغ بلکه با گفتن نام هنرمند اثر دیگران را به چالش میکشد تا درباره اثر حرف بزنند. افراد هنرشناس داخل موزه یکی یکی نقاشی را بررسی میکنند و هر کدام حرفهایی را در ستایش یا پیچیدگی یا اهمیت تابلو میگویند به خیال اینکه این تابلو نیز یکی از تابلوهای گرانبهایی است که شاید به تازگی پیدا شده است.
سپس فروشنده از آنها میخواهد که هر کدام قیمتی را برای تابلو بگویند. ارقام بسیار نجومی برای تابلو گفته میشود. سپس فروشنده آنها را با حقیقت روبهرو میکند. تابلو متعلق به ایکیاست. یک شوخی جالب اما تاثیرگذار و جالب و تبلیغاتی. بعد از این تبلیغ به نظر میرسد چیزی که بیش از همه چیز مخاطب میفهمد ارزش ایکیا برخلاف قیمت پایین یا در واقع مناسب آن است.
در این تیزر ایکیا میخواهد بیان کند که قیمت پایین محصولاتش دلیل بر بیکیفیتی و کماهمیتی آن نیست.ایده مقایسه یک اثر از ایکیا با آثار اصیل موزه مناسبترین ایدهای است که ایکیا آن را نشانه میرود تا اعتبارش را به رخ بکشد.به رخکشیدنی مستند که به تاثیرگذاری بیشتر کمک میکند و در آن آدمها صادقانه و غیرنمایشی حس شان را نسبت به تابلو بیان میکنند. گزارش مستند گونه ایده به همراه مکان مناسب کمک میکند تا تیزر حرف خود را به درستترین شیوه بیان کند و تاثیر نهاییاش را بگذارد. ایکیا اگر چه ارزان است اما بیکیفیت نیست.
کارشناس تبلیغات