داستان
مردی پشت میز پیتزافروشیای نشسته است و گارسون پیتزایش را جلویش میگذارد. دست مرد به سمت سس کچاپ میرود تا آن را روی پیتزایش بریزد اما ممانعت گارسون با گفتن این جمله که شما نمیتوانید از کچاپ استفاده کنید مانع از خوردن آن میشود و آن را از جلوی مرد بر میدارد. در تصویر بعد در یک فروشگاه موادغذایی فروشنده مانع از برداشتن سبد خرید توسط خریداران میشود و اعلام میکند که شما نمیتوانید از آن استفاده کنید. در صحنه بعد در یک فروشگاه شاهد درگیری دو زن با یکی از گاردهای فروشگاه هستیم که اعلام میکند آن دو نمیتوانند از پله برقی استفاده کنند.
گوینده میگوید که شما دوست ندارید از حقوق طبیعی خود محروم شوید یا پاسخ منفی بشنوید و سپس در صحنه آخر پسری را میبینیم که برای رأیگیری به محل اخذ رأی رفته است اما در آنجا به او گفته میشود که باید قبل از آن ثبتنام اینترنتی میکرده است. تمام پیام تیزر این است که شما دوست ندارید از حقوق طبیعی خود محروم شوید و انتخابات الکترونیکی حق طبیعی شماست.
استراتژی
ایدهپردازی آگهی منسجم، مختصر و مفید است. داشتن حق رأی و انتخابات حقوق طبیعی افراد است و انتخابات الکترونیکی از حقوق طبیعیتر و تمام حرف تیزر نیز همین است؛ نشان دادن لحظاتی که در آن از عادیترین حقوق خود ممکن است بیدلیل محروم شوید و مقایسه آن با رأیگیری و انتخاب چنین استراتژیای که هدف آن مقایسه دو موضوع نداشتن حق انتخابات الکترونیکی و نداشتن حق استفاده از حقوق بسیار طبیعی و غیرقابل انکار مثل داشتن یک سس کچاپ روی پیتزا یا سبد خرید در فروشگاه است.
اما نکته هوشمندانه در ایدهپردازی مقایسهای است که سوی دیگر آن یعنی اختیار نداشتن در استفاده از سس یا سبد بسیار احمقانه است و با این ترفند ایدهپردازان بیش از همه تمایل دارند که نشان دهند نداشتن حق انتخابات الکترونیکی و سلب این اختیار به همان حماقت و غیرقانونی بودن نداشتن حق استفاده از سبد خرید در یک فروشگاه یا سس کچاپ روی پیتزاست.
تکنیک
تکنیک آگهی ساده، مستندگونه و رئال بدون صحنهپردازیها و فضاسازیهای تبلیغاتی بهترین تکنیک تبلیغاتی است که پیام تیزر منتقل شود و اتفاقا بسیار هم تبلیغاتی و اثرگذار است.