روزبه روز نامهایی جدیدی از درون شرکت های بزرگ در کشور خلق میشود؛ نامهایی که یا در حوزه فعالیت شرکت مادر فعالیت میکنند یا اینکه در حوزه جدیدی فعال هستند.
برخی مواقع برند مادر برای شروع به کار برند زیرمجموعه اطلاعرسانی و ورود برند جدید را به بازار اعلام میکند و در برخی موارد برند بهصورت مستقل و بدون اعلام نام برند مادر به بازارمصرف معرفی میشود.
درکشورما به نظر میرسد اغلب برندهای زیرمجموعه برای کسب سهم بیشتر بازار برای برند مادر شروع به کار میکند؛ یعنی با هدف ضعیف کردن برند رقیب سعی درکسب سود بیشتر از بازار را دارد، اما در برخی موارد هم برندهای جدید حوزه کاری تازهای را دربازار پیش میگیرند.
این شیوهای قدیمی درصنعت بازاریابی جهان است وبرندهای صاحبنامی اقدام به این کار کردهاند؛ برندهایی مانند پوما، یونیلیور، فولکس واگن، کوکاکولا، نستله، مارس و غیره. شرکتهایی که با استراتژی
و برنامهریزی تخصصی دست به اقدام تاسیس برندی
جدید در حوزه کاری خود میزنند. در سالهای اخیر، در ایران نیز برندهای زیرمجموعه جدیدی از دل برندهای
کهنه کار سربرآوردهاند که برخی از آنها موفق وبرخی دیگر ناموفق هستند؛ شرکتهایی مانند گلرنگ، کاله، سن ایچ و غیره.
حال اینکه آیا این اقدام درکشور ما درست پیاده میشود یا با بیبرنامگی به شرکت مادر ضرر میزند؟ سوالی است که پاسخ آن را از نازنین پری بخت، کارشناس بازاریابی وفروش جویا شدهایم. پری بخت در این خصوص به «فرصت امروز» میگوید: «این استراتژی لزوما استراتژی غلطی نیست.
زیرا بسیاری از کمپانیهای بزرگ مانند دی ان جی و یونیلیور درحال حاضر از همین استراتژی استفاده میکنند.
دراین حالت شرکت مادری وجود دارد و بسیاری از برندها از زیرمجموعه این شرکت مادر وارد بازار میشوند.
یعنی تا افراد بسته محصول رابادقت ملاحظه نکنند، متوجه نمیشوند که این برند مربوط به شرکت بزرگتری است، اما ازجهاتی نیز این موضوع اشکالاتی دارد؛ یعنی هزینه بازاریابی ومعرفی محصول به تنهایی بیشتر از این است که محصول زیرچتر یک شرکت مادر معرفی شود و تا افراد بخواهند برند را بشناسند، هزینه و زمان زیادی صرف خواهدشد.»
استراتژیهای درست و پیامهای اشتباه
به گفته پری بخت، شیوه متفاوتی نیز در زمینه گسترش فعالیت برند وجود دارد؛ یعنی برند مادری وجود داشته و برند زیرمجموعه دیگری را درحوزهای دیگر خلق کرده است.
او در این خصوص میگوید: «شاید افراد با خود بگویند این موضوع چه ربطی به شرکت مادر دارد و شاید معرفی یک برند جدید اقدام بهتر و موثرتری برای شرکت اصلی باشد، اما براساس مطالعاتی که صورت گرفته، هیچ مرجع علمی این موضوع را رد نکرده است. به طور کلی شیوههای مختلفی برای معماری برند وجود دارد که این یکی از آن شیوههاست.
البته برندهای تازه خلق شده رقبای برند مادر نیستند برای مثال، میتوان برندهای داخلی مانند اوه وگلرنگ را نام برد. دراین شرکت اوه وگلرنگ هدف مشخص و خاص خود را دارند و برند مادر یعنی گلرنگ هیچگاه به حیطه اوه وارد نمیشود.
به نظرم استراتژی خلق اوه استراتژی برنامهریزی شدهای بود و با این هدف وارد بازار شد که سهم بازارخودش را بهدست بیاورد.»
این کارشناس در پایان تاکید میکند: «شکلگیری درست این موضوع به استراتژی شرکتها در این زمینه مربوط است و اینکه چقدر این استراتژی را درست پیاده کنند وچگونه پیام شان رابه مخاطب برسانند.
اگر شرکتها این مسیر را اشتباه بروند و ایده را درست پیاده نکنند و پیام اشتباهی به مخاطب بدهند، خلق برندهای زیرمجموعه به جز صرف وقت، هزینه و انرژی نتیجهای برای آنها نخواهد داشت.
به این ترتیب، رقیب درون سازمان شکل میگیرد و سهم بازار شرکت مادر را میخورد. با تمام این اوصاف نباید فراموش کرد که نمونههای موفق فراوانی در ایران و خارج ازکشور وجود دارد که این استراتژی را به درستی اجرا کردهاند و نتایج خیلی خوبی نیز بهدست آوردهاند. »