کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اعلام کرد، بیش از ۵۰ میلیون نفر در سراسر جهان در اواخر سال گذشته به ناچار بیخانمان شدند که نیمی از این تعداد کودکان هستند و این عدد بالاترین رقم بعد از جنگ دوم جهانی است. شاید این آمار بهصورت کلی عمق فاجعه زیستانسانی را در این عصر نشان دهد اما به قطع عدد دقیقی برای نشان دادن میزان بیخانمانهای هر کشور یا حتی سراسر دنیا نیست. دلیل این دقیق نبودن به اندازهگیری نشدن این افراد در کلانشهرها و رشد تصاعدیشان بازمیگردد.
آذر ماه سالجاری و در آستانه شروع فصل زمستان روابط عمومی سازمان شهرداری طی گزارشی کوتاه اعلام کرد: «حدود ۱۵ هزار کارتن خواب و بیخانمان در تهران وجود دارد که ۱۵ درصد آنها را زنان بیخانمان تشکیل میدهند. در بین افراد بیخانمان از همه گروههای سنی از ۱۸ سال گرفته تا بیش از ۹۰ سال مشاهده میشود اما بیشتر افراد بیخانمان در گروه سنی ۳۵ تا ۴۰ سال هستند. کارتنخوابها تقریبا در تمام مناطق پایتخت حضور دارند اما تجمع آنها بیشتر در نقاط بیدفاع شهری مشاهده میشود و در برخی نقاط شهر مانند دروازهغار، فرحزاد و خاکسفید این افراد بیشتر حضور دارند.»
بخشی از آمار بیخانمانها را کودکان یا همان کودکان کار که در گوشه و کنارهای خیابان قابل مشاهدهاند، تشکیل میدهند. با توجه به آمار شهرداری و اشاره به «نقاط بیدفاع شهری» سوالی که مطرح میشود این است؛کودکان نقاطی که طبق گفته شهرداری «بیدفاع» هستند، چه سرنوشتی خواهند داشت؟ اساسا همین تشکلهای بیشکل است که طبق گفته رییس سازمان بهزیستی همایون هاشمی، در هشتمین همایش علمی کاربردی معاونان پشتیبانی و منابع انسانی بهزیستی کشور در شیراز «تعداد قابل توجه کودکان کار و خیابانی و متکدیان بهصورت شبکهای برای گروهها کارهای اقتصادی انجام میدهند.»
با اینکه در ادامه هیچ توضیحی درباره این گروههای اقتصادی داده نمیشود اما میتوان براساس گزارشهای منتشرشده درباره تکدیگری کودکان کار برای باندهایی که از این کودکان استفاده ابزاری جهت دستفروشی و کارهای خیابانی میکنند موضوع را فهم کرد. رییس سازمان بهزیستی کشور علت افزایش تکدیگری را در کشور، «فقر، اعتیاد، طلاق و احساسی کار کردن مردم» دانست که «باید در زمینه آگاهی بخشی جامعه در این زمینه فعالیتهای موثری انجام شود.» هاشمی درباره تلاش برای رفع این معضل اجتماعی میگوید: «در سال گذشته تعداد 5 هزار و ۱۰۰ نفر از کودکان کار و خیابانی را در کشور ساماندهی کردیم که پیشبینی میشود این میزان تا پایان امسال به ۱۵ هزار نفر برسد.»
در جامعه شهری و سبک زندگی کلانشهرها موضوع حاشیهنشینی و بیخانمانهای شهری از تبعاتی است که بررسی دلایلش به تورقی صحیح در فرهنگ و اقتصاد شهری نیاز دارد. موضوعی که عدم درک درست از آن روشهای حل و پیشگیریاش را تحتالشعاع قرار میدهد و از دل همین امر نیز بزهکاری اجتماعی به شکلهای گوناگون و به ریشهای مشترک آبستن میشود. کارتن خوابی، نداشتن حداقلهای زندگی شهری و تلاش برای بقای حیات در بستر کلانشهر تاثیرات روحی روانی، اجتنابناپذیر و جبرانناپذیری دارد که بسامدش مستقیم به جامعه بازخواهدگشت. ریشهیابی علت بهوجود آمدن این پدیده کلانشهری به وضعیت اقتصادی و از سوی دیگر فرهنگی باز میگردد. تامین نبودن زندگی یا به عبارت سادهتر فقر و آسیبهای زیست محیطی و طبقاتی فرد را در کلانشهر به نقطهگذر از نداشتهها و داشتهها میرساند، انتحار حیات شهریای که تنها یک پیام دارد: «چه کسی به فریادم میرسد؟»