ذهن آدمی هماره و در هر فرصتی که پیش آید مقایسهگری میکند و نسبت پدیدهها و احوال آنها را با یکدیگر اندازه گرفته و از اوضاع اطلاع حاصل میکند. مقایسهگری میان امروز و دیروز افراد انجام میشود و آنها با اندازهگیری داشتهها و ناداشتههای امروز با دیروز میفهمند کمتر دارند یا بیشتر. آدمی حتما مقایسهگری میان خویش و برادر، همکار، همسایه، دوست و آشنا را در عرصههای گوناگون انجام میدهد.
جامعهها همانند آدمی این مقایسهگری را در هر حال و در هر شرایطی انجام میدهند. روح کلی جامعه ایرانی نیز این مقایسهگری را میان ایران و سایر کشورها انجام میدهد. در شرایط انفجار آنی و گسترده اطلاعات، این مقایسهگری آسانتر شده است.
ایرانیان این روزها در شرایطی قرار دارند که برخی شاخصهای اقتصادی خود را با کرهجنوبی، ترکیه و با برخی دیگر از کشورها مقایسه میکنند و نتیجه میگیرند که کارنامه روح جمعی ایرانی و کلیت نظام سیاسی و اقتصادی این سرزمین چگونه عمل کرده است.
واقعیت این است که ایران به لحاظ درآمد سرانه، به لحاظ اندازه صادرات و ترکیب کالاهای صادراتی، به لحاظ مرغوبیت و مطلوبیت کالاهای تولید شده در ایران و کرهجنوبی در صنعت، به لحاظ نرخ میانگین تورم، به لحاظ میانگین نرخ بیکاری و... نسبت به ترکیه و کرهجنوبی که روزی با ایران در یک سطح قرار داشتند و شاید حتی از ایران عقب بودند، در شرایط نامناسبی است. آمار و ارقام نشان میدهد در صورت ادامه وضع موجود بهویژه از نظر شاخص رشد تولید ناخالص داخلی، ایران در شرایط سختی قرار میگیرد. نرخ رشد اقتصاد ایران در چهار دهه گذشته از یک طرف نسبت به رشدهای کشورهای مشابه پایین بوده و از سوی دیگر نوسان شدید داشته است.
این وضع موجب شده است که قدرت تولید سرانه ایرانیان و سطح رفاه مادی پایین باشد و نوعی حسرت ملی پدیدار شود. ایران با داشتن تاریخی پرفرازونشیب، داشتن منابع طبیعی قابل توجه، استقرار در یک موقعیت ممتاز جغرافیایی و انباشت قابل توجه دانش و تخصص، میتواند به رشدهای بالا که یک ضرورت است دست یابد و عقبماندگیها را جبران کند. برای دستیابی به این رشد اجتنابناپذیر دو عنصر باید تجمیع شود؛ یک عنصر ضروری تجهیز منابع مالی کافی از پسانداز داخلی و پسانداز بینالمللی است و یک عنصر دیگر که محقق شدن شرایط اول تا اندازه زیادی منوط به آن است
«وفاق عمومی» است. وفاق عمومی پدیدار نمیشود جز اینکه «وفاق نخبگان» و گروههای مرجع فکری پدیدار شود. وفاق نخبگان اما کار چندان سادهای شاید نباشد و نیازمند تمرین، فداکاری، صرف وقت و انرژی و آگاهی از پیامدهای نامساعد عدم وفاق است.
وفاق نخبگان در این وضعیت به مثابه یک ضرورت را باید جدی گرفت و روی یک محور دستکم برای یک دوره معین متحد شد. به نظر میرسد این شاخص در حال حاضر میتواند «رشد اقتصادی پایدار یا شتابان» باشد.
مدیر مسئول : دکتر محمدرضا قدیمی