«در حال حاضر ایران 5/7میلیون بیمار مبتلا به دیابت دارد و حدود 12درصد از افراد جامعه به این بیماری خاموش مبتلا هستند. بسیاری از افراد حتی از مبتلا بودن خود به این بیماری هم اطلاعی ندارند.» این جملات را پرستاری که فروشنده یک فروشگاه رژیمی است به من میگوید.
چند روز پیش از یکی از خیابانهای جنوب تهران در حال عبور بودم که نام یک فروشگاه نظرم را به خود جلب کرد؛ فروشگاهی با نام فروشگاه رژیمی. همین نام انگیزهای برای ورودم به این فروشگاه شد. به محض ورود خانمی با روپوشی سفید که بعد متوجه شدیم پرستار است، به استقبال من آمد و پرسید: دوست دارید قند خون خود را بهصورت رایگان کنترل کنید؟ همیشه دراین خیال بودم که جوانم و نیازی به کنترل قند خون ندارم؛ با این حال پیشنهاد این خانم برایم جالب بود. پرستار با گرفتن خون، قند خون مرا کنترل کرد و گفت: «مراقب قند خود باشید تا هیچوقت به این بیماری خاموش مبتلا نشوید.»
بعد من را به سالن اصلی فروشگاه راهنمایی کرد. قفسههای مختلفی با محصولاتی متنوع در سالن چیده شده بود. به هرقفسه که نزدیک میشدم، پرستار شروع به توضیح دادن درباره محصولات آن قفسه میکرد که مثلا این محصول این مقدار قند دارد یا اگر قند خون شما دراین حد است میتوانید این محصول را استفاده کنید یا اصلا نباید به سراغ فلان محصول بروید.
تمام محصولات فروشگاه متناسب با نام فروشگاه رژیمی بودند. برخی محصولات محلی بودند؛ مانند عرقیجات یا نانهای مخصوص. پرستار گفت این محصولات زیر نظر متخصصان تغذیه برای کسانی که مبتلا به دیابت هستند یا میخواهند از این بیماری جلوگیری کنند تولید میشود و فقط در این فروشگاه میتوانید آنها را پیدا کنید.
بهظاهر این فروشگاه توسط دو نفر از دبیران رسمی آموزشوپرورش اداره و سرپرستی میشود. آنها در مورد نحوه شکلگیری ایده این فروشگاه گفتند: «خیلی اتفاقی زمانی که در یکی از دبیرستانهای غیرانتفاعی تهران مشغول به تدریس بودیم، با دکتر امیدی (مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران دیابتی) آشنا شدیم. ایشان پیشنهاد شکلگیری این مجموعه را به ما داد. فعالیتی که ازهر دو جنبه مادی و معنوی سودآور بود. با این انگیزه شروع به راهاندازی فروشگاهی مخصوص بیماران دیابتی کردیم. برای شروع نزدیک به ششماه تحقیقات گستردهای را در زمینه بیماران دیابتی و تغذیه مخصوص آنها انجام دادیم. همزمان به مراکز مشابهی دراین زمینه مراجعه کردیم و ایدههایی نیز از آنها گرفتیم. ابتدا هدف ما از تاسیس فروشگاه چیز دیگری بود. نگاه ما بیشتر خدماترسانی و کنترل دیابت بیماران منطقه مسکونی خودمان بود، ولی بعد از بررسی به این نتیجه رسیدیم که در کنار ارائه خدمات درمانی، فروشگاه موادغذایی را برای این افراد راهاندازی کنیم. در این مدت نیز خدمات خوبی را در زمینه پزشکی، تزریقات، مشاوره تغذیه و... به این گونه بیماران ارائه کردیم. شعبه جنوب تهران اولین مرکز است، ولی برای راهاندازی شعب دیگر نیز پیشنهاد های زیادی را دریافت کرده ایم. زمانی که با این بیماری آشنا شدیم و درپی راههای درمانی آن بودیم، متوجه بیماریهای دیگری که افراد براثر این بیماری به آن مبتلا میشوند، شدیم. بیماریهایی مانند چربی خون، اسید اوریک و... در نتیجه درصدد ارائه خدمات کاملی به این بیماران برآمدیم. در فروشگاه نیز اوضاع به همین صورت بود؛ ابتدا با محصولات دیابتی شروع کردیم و بعد متوجه نیازهای دیگر این بیماران شدیم و محصولات دیگری نیز به فروشگاه اضافه شد. در نتیجه این مرکز ترکیبی از فروشگاه و مرکز درمانی شد، ولی هرگز به سمت اینکه فروشگاهی به شکل سوپرمارکت معمولی داشته باشیم، نرفتیم.»
موسسان این کسبوکار نوآورانه در ادامه توضیح میدهند: «تمامی محصولات ارائه شده در این فروشگاه رژیمی متناسب با این بیماران است. این محصولات یا قند بسیار پایینی دارند یا قند آنها بیضرر است. میزان چربی این محصولات نیز به همین شکل است. بسیاری از شرکتها درخواست ارائه محصولات مختلف خود را به فروشگاه به ما میدهند، اما چون بسیاری از این محصولات در راستای هدف ما نیست، پذیرشی صورت نگرفته است. امروز شرایط به گونهای شده که بسیاری از شرکتها مانند پگاه، کاله، عقاب و... درصدد تولید محصولات رژیمی برای بیماران دیابتی هستند. در فروشگاه رژیمی همه کارکنان با تمام انرژی و توان خود به ارائه خدمات مشغول هستند. وقتی کسی وارد فروشگاه میشود، همکاران ما بدون در نظرگرفتن خریدار بودن یا نبودن، شروع به همراهی میکنند و زیان آور بودن شکر و نمک و مفید بودن محصولات رژیمی را کاملا به افراد توضیح میدهند. ارائه خدمات به این شکل برای ما زمانبر و مشکلساز است، ولی ما میدانیم که اگر مشتری برای بار اول اطلاعات را دریافت کند برای دفعه بعد محصول موردنظر را شناخته و مورد استفاده قرار میدهد.»
به گفته موسسان این فروشگاه، مشتریان این کسبوکار، افراد خاصی هستند درنتیجه پرسنل نیز باید تخصصی و ویژه باشند. تمام پرسنل این فروشگاه از افراد متخصص این رشته هستند و در رشته پرستاری یا پزشکی تحصیل کردهاند. عطری در پشت میز خود جابهجا شده و میگوید: «هزینه تبلیغات بالاست ولی ما نیز فعالیتهایی را در این زمینه انجام داده ایم. فعالیتهایی مانند پخش تراکت، بروشور، پوستر یا از طریق سیستم پیامک بهطور گسترده به اهالی منطقه اطلاعرسانی کردهایم. همچنین با همکاری وزارت آموزش و پرورش طرح غربالگری دیابت را بهصورت رایگان در مدارس مختلف انجام دادهایم که اجرای این طرح میتواند تبلیغی برای کسبوکار ما باشد، زیرا وقتی غربالگری میکنیم به دانش آموزان درباره فروشگاه وخدمات درمانی آن میگوییم و آنها معمولا به خانوادهها منتقل میکنند و از این طریق دامنه مشتریان فروشگاه گسترده میشود.»
غلامی نیز بااشتیاق خاصی از آینده میگوید: «در آینده نزدیک درصدد هستیم تا محصولات ویژهای را مخصوص این بیماران تولید کنیم؛ یعنی به فروشگاهها برای تولید محصولات خاص سفارش بدهیم. قصد داریم عرقیجاتی را با همکاری یکی از شرکتها برای بیماران دیابتی تولید کنیم. نام محصولات جدید ما «دیاکات» خواهد بود، همچنین درصدد تهیه کفشهای مخصوصی برای این بیماران هستیم. چون همانطور که میدانید این بیماران باید از کفشهای مخصوصی استفاده کنند که پاهایشان دچار زخم نشود، چون دراین صورت درمان آنها به سختی صورت میگیرد. حتی تصمیم داریم عسلهای مخصوصی برای این بیماران تولید کنیم. تفاوت محصولات ما با شرکتهای دیگر این است که برای تولید این محصولات از نظر متخصصان باتجربه این بیماری استفاده میشود. درآینده قصد ایجاد شعب دیگری را در نقاط مختلف تهران (غرب و شرق) نیز داریم. با شکل و فرم فروشگاه ما شعبی نیز توسط انجمن بیماران دیابتی در تاجیکستان راهاندازی شده که ایده آن از فروشگاه رژیمی ما گرفته شده است.»
این کارآفرین در پایان اضافه میکند: «در تهران نزدیک به 20 درصد افراد مبتلا به بیماری دیابت هستند و درصد بالایی احتمال ابتلا به این بیماری را دارند. درنتیجه مخاطبان ما روزبه روز بیشتر میشوند. این مخاطبان نیاز به فعالیتهای گستردهتری از طرف ما دارند ما دنبال محصولاتی هستیم که هم رژیمی باشند و هم از لحاظ طعم و مزه مورد قبول مصرفکنندگان قرار گیرند اگر وارد فروشگاه ما شوید، حتما از میزان قندخون خود مطلع خواهید شد.»
وقتی از فروشگاه خارج میشوم، هنوز انگشتم میسوزد، ولی سوزشی شیرین دارد چون مطمئن شدهام که به این بیماری مبتلا نیستم. با این حال این خطر همیشه در کمین من است؛ نمیشود مطمئن بود؛ شاید در آینده نزدیک کار من هم به این فروشگاه رژیمی بیفتد.