در روزگار مدرن زده فعلی که اصالتها یکبه یک نقش میبازند و هویتها دگرگون میشوند، اجرا و احیای یک هنر کهن اتفاق افتاده است؛ فعالیتی برای نشانهگذاری و... که به نوعی مرتبط با زندگی روزمره مردم بوده و جزو هنرهای اصیل و کلاسیک قدیم محسوب نمیشده است.
بازنمایی این کار توسط یک جوان هنردوست خراسانی صورت گرفته که زندگیاش را وقف این کار کرده و 23 سال برای احیا و ماندگاری آن زحمت کشیده و به خلق آثار درخور توجهی نائل آمده است. «فرصت امروز» با استاد مرتضی نداف، هنرمند سوختکار به گفتوگو نشسته است.
مرتضی نداف 36 سال دارد و متولد 1359 کاشمر است. 23 سال است که فعالیت هنری میکند و به نوعی احیاکننده سوختنگاری روی چوب است. نداف در کنار تخصص اصلیاش، دستی هم به آتش موسیقی دارد و نینوازی هم میکند. علاوه بر این با دنیای ادبیات بیگانه نیست و طبع شعری هم دارد. ضمن اینکه بنا به گفته خودش استعداد عجیبی در زمینه برق و الکترونیک داشته و اگر دنبالش را میگرفت تا الان اختراعی هم به ثبت میرساند.
وی کار سوخت را روی دانههای خوراکی مثل ارزن و گندم و پرکاه انجام داده و خالق کوچکترین کتیبه قرآنی روی گندم است که با چشم غیرمسلح کار شده است.
نداف با دریافت 11 حکم استادی و گواهی ممتاز برتر از میراث فرهنگی تلاش دارد جایگاه واقعی این هنر زیبا را در ایران نشان دهد. وی همچنین نشان درجه دو هنری را هم از سازمان میراث فرهنگی دریافت کرده و در بیش از 70 نمایشگاه داخلی و خارجی حضور پیدا کرده است.
هنر ناشناس!
هنر سوختهکاری یا سوخت روی چوب یا سوختنگار، همانطور که از نامش پیداست، به معنای سوزاندن چوب با استفاده از مفتول فلزی داغ و خلق اشکال، بافت و خطوط جدید است. همچنین از این روش برای سوخت روی چرم نیز استفاده میشود. هنر سوخت چرم قبل از زمان صفویه درایران وجودداشته است.
درآن دوران این هنر روی جلد قرآن وکتابهای نفیس خطی کار میشده است. در فاصله انقراض سلسله صفویه تا دوره قاجاریه این هنر به بوته فراموشی سپرده شد. اما مدل دیگر این هنر که روی چوب انجام میشود سابقه بسیار طولانیتری دارد و قدمتش به چند هزار سال میرسد.
هنر کهن سوخت روی چوب متأسفانه از هنرهای ناشناخته از لحاظ کاربردها، تکنیکها، سابقه وآموزش صحیح در ایران است و آغاز آن در پردهای از ابهام است. هنر سوخت نگاری روی چوب به شیوه امروزی قدمتی طولانی نداشته چون اساس كار آن با وسایل و ابزار جدید بوده ولی شیوه کاری به گذشتههای دور برمیگردد. به نظر میرسد شیوه کنونی تاریخچهای بیش از 30 سال نداشته باشد.
سوختنگاری، هنر سوزاندن چوب با هویه است. این هنر بسیار وقتگیر است و بهطور کامل با دست انجام میشود. میتوان آن را هنر دقت، حوصله و تمرکز نیز دانست چون کوچکترین بیدقتی باعث ایجاد نقص در اثر شده و اغلب قابل بازگشت نخواهد بود. تناسب سایه روشنهای اعمال شده روی چوب نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
در سوختهکاری از دو رنگ اصلی قهوهای و طلایی و طیفهای مختلفی که از این دو رنگ بهوجود میآید، استفاده میشود. کنتراستهایی از رنگ قهوهای که از دماهای مختلف نوک هویه روی چوب ایجاد میشوند، تعیینکننده زیبایی اثر خواهد بود. خلق کنتراستهای مختلف از دو رنگی که گفته شد و البته برقراری تناسب بین آنها، هنری است که یک هنرمند سوختهکار پس از انتخاب شایسته طرح اجرایی میشود.
حساسیت بالا باعث میشود که هنرمند تمام تمرکز و توجه خود را در زمان انجام کار معطوف به آن کرده و کوچکترین توجهی به اطراف نداشته باشد؛ چون کمترین اختلاف زمانی در انجام سوخت باعث تغییر رنگ چوب و در نتیجه اختلاف در کنتراستها شده یا اینکه باعث فرورفتن نوک بسیار داغ هویه در چوب شده و اثر را از بین خواهد برد.نفس نیز در هنگام انجام سوخت حبس میشود تا کنترل بیشتری روی چوب و هویه اعمال شود. اساس سوزاندن چوب یا پیروگرافی مهارتی است که به آسانی آموخته میشود. بیشتر مبتدیها این هنر را با قلم سوزاندن چوب (هویه) شروع میکنند که میتوان از فروشگاههای هنری خریداری کرد.
شروع کار
نداف در مورد شیوه کاری و نحوه ورودش به این رشته هنری میگوید: چند ماه قبل از هنر سوخت، موسیقی کار میکردم و نی مینواختم. البته نه برای کنسرت، مجالس و مانند اینها، بلکه فقط برای هیاتهای مذهبی و مراسمهای آیینی کار میکردم. قطعات، ردیفها و نواهای موسیقی محلی را خودم تمرین میکردم و مینواختم. 14 ساله بودم که این کار را شروع کردم، بدون اینکه کلاس بروم و استاد مستقیمی داشته باشم.
نینوازی من هم داستان خودش را دارد؛ ایام محرم در مراسمهای عزاداری که نی میزدند، به این ساز علاقهمند شدم. قصد کردم یاد بگیرم و خودم در عزاداری بنوازم. یک دایی داشتم که دستی به هنر داشت و نمایش و موسیقی کار میکرد. دوستانش در گروهی که جمع بودند ساز میزدند و برنامه شعر و شاعری برقرار میکردند.فرصت که میکردم به جمعشان میرفتم و طریقه ساز زدن را از به دست گرفتن و حرکات لب و دست نگاه میکردم تا حداقل چیزی یاد بگیرم.
این جماعت مرا به داخل گروهشان راه نمیدادند و حتی یک نفر به من گفت برای تو زود است و کاری به این کارها نداشته باش. این حرف خیلی به من برخورد. همین مسئله باعث شد سفت و سخت پی این کار را بگیرم. دو هفته تمام شب و روز مشغول بودم تا بتوانم حداقل صدایش دربیاید! 6 ، 7 ماه اول در زیرزمین خانهمان داخل کارتن بزرگ سیگار میرفتم و به دور از چشم خانواده مخصوصا پدرم، تمرین میکردم. بعد از مدتی پدرم فهمید و نی را از من گرفت و شکست.من هم خردهها را جمع کردم و به هم چسباندم. این را هم اضافه کنم که به خاطر طبع شعریام، دوست داشتم اشعار خودم را روی نی بنویسم.
اوایل با قلممو، آبرنگ و گواش این کار را میکردم. کنار هرسازی یک چیز مهر مانندی حک شده که نام سازنده یا صاحب آن است. متوجه شدم که این روی بدنه ساز سوزانده شده است. کمی بیشتر دقت کردم دیدم این کار قالبکاری شده و ابزار لازم میخواهد. بعد از چند روز به فکرم رسیدخودم امتحان کنم. یک میخ داغ کردم و روی چوب گرفتم و دیدم اثر روی چوب نی ماند. با یک درفش شروع کردم. به مغازه دایی دیگرم رفتم و این بار با هویه کار کردم. دیدم که حرارتش یکنواخت است باز هم روش نقطه نقطه را امتحان کردم. این کار استارت فعالیت هنری من بود.
تا اینکه از سال 1382 این کار را به صورت رسمی و حرفهای دنبال کردم و برای شروع نیهایی که کار سوخت رویشان انجام شده بود را به میراث فرهنگی و محل موزه هنرهای سنتی معرفی کردم. روشی که من به کار برده بودم، روش جدید و خاصی بود و توجه و تعجب همه را برانگیخت. به همین خاطر چهار عدد از نیهای کار شده را به قیمت 200 هزار تومان خریداری کردند. این پول، مبلغ زیادی بود؛ شما حسابش را بکنید که بلیت اتوبوس کاشمر به تهران 3500 تومان بود.
یک سال گذشت و در نمایشگاه روز جهانی صنایع دستی شرکت کردم. از برخی نهادها مثل صداوسیما آمدند و فیلم گرفتند و خلاصه خیلی خوششان آمد. مردم که با مقوله جدیدی مواجه شده بودند، خیلی استقبال کردند خیلی سر ما شلوغ شد. وقتی متوجه شدم هنرمندی روی برنج، آیات قرآن را مینویسد، فکر کردم چطور میتوان این کار را بهشکل متفاوتتری انجام داد.
به همین دلیل، بهصورت آزمایشی روی گندم و ارزن این کار را انجام دادم و برای آنکه متفاوت باشد، به جای قلم از هویه استفاده و کلمه «الله» را روی گندم حک کردم. در همان سال برای نخستین بار روی گندم کار سوختنگاری را انجام دادم. بعد از آن روی ارزن سوره توحید را حک کردم و همچنین بعضی از شمایلهای مذهبی را کار کردم. این را هم بگویم که تصویر رئیس دولت اصلاحات را روی نی کشیدم و به ایشان هدیه دادم.
بین دو دولت!
مرتضی از شرایط کاریاش راضی نیست و از مشکلات پیشپای هنرمندان بهشدت گلهمند است. خودش در این باره میگوید: برخی گلایهها را نمیتوان گفت، چون اگر بازگو کنیم، با ما برخورد مناسبی نمیکنند و وقتی هم که چیزی به زبان نمیآوریم و نمیگوییم، برای همیشه در دلمان سنگینی میکند. من به هیچ عنوان آدم سیاسی نیستم و سررشتهای از سیاست ندارم. وضع من در دولت قبل خیلی بهتر بود و حداقل مشکل معیشت نداشتم.
من با سیاست دولت قبل کاری ندارم، اما در حوزه فرهنگی، رفتار بهتری با من داشتند و انتظار بیشتری در دولت جدید داشتم. اما خواستههایمان در عمل برآورده نشد. در این چهار سال به جز شرکت در نمایشگاه قرآن دو سال پیش، در هیچ نمایشگاه دیگری شرکت نکردم. در حال حاضر هم به برکت نام حضرت علی (ع)، یکی از دوستانم تماس گرفت و پیشنهاد شرکت در نمایشگاه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را مطرح کرد.
در زمان دولت قبل، با بهترین امکانات و تدارکات به کشور آلبانی سفر کردم در نمایشگاه سالگرد جهانی مولانا در موزه ملی تیرانا به سال 2007 میلادی حضور داشتم. در آن نمایشگاه 15 مترجم داشتم. در سال 2010 هم در بلاروس شرکت کردم که استقبال خوبی از آن نمایشگاه و غرفه ما شد. همچنین در نمایشگاه اکسپوی شانگهای حضور پیدا کردم که بازخورد بسیار مطلوبی نزد مراجعهکنندگان و علاقهمندان داشت.
ولی در حال حاضر کمترین توجهی به کار هنرمند نمیشود. الان هزینه اتوبوس رفتو برگشت تهران به کاشمر 60 هزار تومان است. هنرمند باید بار کند و کارهایش را به تهران بیاورد. برای شرکت در نمایشگاه بزرگ صنایع دستی در مصلی، متری و سانتی برای غرفه پول میگیرند؛ این طوری حمایت معنا ندارد. از مسئولان فرهنگی عکسالعمل خاصی ندیدم ولی امیدوارم حمایتهای لازم از سوی نهادهای ذیربط صورت بگیرد.
من در حال حاضر بعد از 23 سال کار هنری هنوز بیمه نیستم؛ دو سال است که دست به کار جدیدی نزدهام. نداف در اینجا به نکتهای اشاره میکند که قابل تاملی است. مدتی از فعالیتم نگذشته بود که از وزارت ارشاد خواستند نمونههایی را برایشان طراحی و اجرا کنم. من این کارها را انجام دادم ولی از مواجب آن خبری نشد. تازه بعد از پنج سال به من اطلاع دادهاند که بیایم و تابلوهایم را ببرم.
در یکی از نمایشگاههایی که داشتم کارهای سوخت روی گندم و ارزن خیلی مورد توجه قرار گرفت. حتی مورد توجه بازدیدکنندگان کشورهای عربی قرارگرفت. سفیر امارات برایم بسیار احترام گذاشت و از من دعوت کرد که به کشورشان بروم و در آنجا هم کار هنری انجام دهم. حتی چند کار هم برای حکام و سرانشان انجام دادم. قصد داشتم برای عقد قرارداد به امارات بروم که قضیه حمله به سفارت عربستان پیش آمد و سطح روابط با این کشورها تقلیل پیدا کرد.
شیوه کار
آقا مرتضی در منزلش کار میکند و کارگاه اختصاصی ندارد. او در این باره میگوید: در سال ۸۳ از سازمان میراث فرهنگی درجه هنری گرفتم، بعد از ۲۳ سال کار نمیدانم بنا بر چه استنادی، درجه دو هنری به من دادند. وقتی هم اعتراض کردم، پاسخ دادند اگر درجه یک هنری به شما بدهیم، ممکن است به فعالیت خود ادامه ندهید!
درحالیکه من تمام رنگها، سبکها در تذهیب، مینیاتور، نقاشی خوشنویسی را بهنحو احسن اجرا کرده بودم و توقع داشتم نشان درجه یک هنری را به من بدهند. ضمن اینکه یک خط جدید در مبحث خوشنویسی ابداع کردهام که تلفیقی از ثلث و شکسته نستعلیق است، ولی در شورای هنرمندان مورد توجه قرار نگرفت و رد شد.
نداف از بهترین کارهایی که انجام داده میگوید: تا الان بیش از 1000 مورد انجام دادهام که همه نوع کاری در آن پیدا میشود. برای حکام عربی کارهایی روی پرکاه و اثر معروف استاد فرشچیان بوده که به صورت سوخت درآوردهام. خلاصه همه مدل فعالیتی که به سوختنگاری مربوط باشد انجام دادهام.
وی در مورد قیمت این ساختههای هنری میگوید: قیمت این کارها معمولاً بین 200 هزار تا 4 میلیون تومان است. البته ممکن است بیشتر هم باشد. مثلاً 10 سال پیش تابلوی حضرت مریم (س) که 8 ماه زمان برد، تا 30 هزار یورو قیمت خورد.
وی در مورد وسایل و ابزارآلات این حرفه – هنر میافزاید: ماده اصلی چوب است و وسیله اصلی کار هویه. سمباده و انبر وگیره هم هست. قیمت هویه خوب ژاپنی 30 تا 40 هزار تومان است. چوب را هم به صورت ورقی تهیه میکنم. قبلا 80 هزار تومان بود ولی از قیمتهای فعلی خبر ندارم چون از پنج سال پیش تا الان چوب نخریدهام؛ قطعاً برای الان رقم زیادی میشود.
نداف در مورد طرحی که تهیه کرده و قصد ارائه به سازمان میراث فرهنگی را دارد، میگوید: یک طرحی نوشتهام که در آن پیشبینی شده تا برای حداقل هزار نفر اشتغالزایی شود. این مهم فقط با حمایتهای دولتی، همراهی صنایع مربوط به چوب ممکن میشود که سرمایهگذاری کنند و برای شروع هزینههای آموزش، تولید و عرضه را تأمین کنند. البته این طرح هنوز ثبت نشده و فقط روی کاغذ است. امیدوارم بهزودی مقدمات طرح و اجرایی شدن آن مهیا شود.
ارتباط با نویسنده: ali_elmi1361@yahoo.com