انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، درحالی سال آینده برگزار میشود که نامزدهای دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در رقابت تنگاتنگی برای ثابت کردن خود و برنامههایشان به مردم آمریکا هستند. در این انتخابات نامزدهای مختلفی از هر دو حزب اصلی آمریکا حضور دارند. آنها برای بهبود وضع اقتصاد آمریکا طرحهای اقتصادی زیادی هم در سر میپرورانند. آنچه پیش روی شماست، نگاهی است گذرا به طرحهای اقتصادی که نامزدهای هر دو طرف ارائه میدهند. طرحهایی که هرچند عملی به نظر نمیرسند اما به هر حال از سوی این نامزدها ارائه شدهاند.
نشانه اصلی عملکرد نادرست حزب جمهوریخواه آمریکا در سالهای اخیر، عدم تمایل به ارائه طرحهای سیاسی جدی بوده است. در عوض این حزب بیشتر به طرحهای عجیب و غریبی چراغ سبز نشان داده که یا خودش میدانسته در عمل امکان اجرایی شدن ندارد یا اصلا منطقی نبوده است. نامزدهای جمهوریخواه ریاست جمهوری در آمریکا، همگی بر لغو طرح بیمه همگانی دولت اوباما توافق دارند. اما در بخش اقتصادی، برخی از آنها بهدنبال اصلاح بودجه و برخی دیگر درپی اخراج چندین میلیون کارگر بدون مجوز هستند.نیازی به گفتن نیست که هیچیک از این وعدهها عملی نخواهد شد.
حال بیایید نگاهی به طرحهای مالیاتی بیندازیم. «مرکز سیاست مالیاتی» که یک نهاد بیطرف در آمریکا است، برآورد میکند که مارکو روبیو، یکی از نامزدهای جمهوریخواه کسری بودجه 8/2 تریلیون دلاری را طی یک دهه آینده بهبار خواهد آورد و طرح تد کروز هم کسری بودجه 10/2 تریلیون دلاری روی دست دولت خواهد داشت. اما دونالد ترامپ، همانطور که قابل پیشبینی هم بود، با طرح خود همه همحزبیهایش را کنار زده و نهتنها دولت را با 11/2 تریلیون دلار کسری بودجه گرفتار خواهد کرد، بلکه در دو دهه آینده بدهی ملی آمریکا را به حدود 80 درصد تولید ناخالص ملی افزایش خواهد داد.
حتی پل رایان، رئیس جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا که بهدلیل تخصص در زمینه بودجه و عملگرایی برنامههایش شهرت دارد، در سال 2014 بودجهای پیشنهاد کرد که عملا امکان اجرایی شدن نداشت. او قول داد که هزینهها را در طول یک دهه 5/1 تریلیون دلار کاهش دهد که این بهمعنای 29 درصد کاهش در بودجه بود. دموکراتها البته از پا گذاشتن به این مسیر پرهیز کردهاند.
آنها سیاست خود را با تکیه بر دادههایشان طرحریزی کردهاند. این طرحها که از زمان نامزدی بیل کلینتون شروع شده و با سایر نامزدهای دموکرات یعنی الگور، جان کری و باراک اوباما ادامه پیدا کرده، همواره براساس سند و مدرک بوده و اتفاقا قابلیت اجرایی هم داشته است. قطعا، اغلب طرحهای آنها درباره رشد اقتصادی و تورم هم رنگ و لعابدار بوده اما میزان این رنگ و لعاب و غیرعملی بودن این طرحها بسیار کمتر از طرحهای حزب رقیب است.
بـرنـی سـنـدرز از نامزدهای دموکرات ریاستجمهوری در آمریکا است که در طرحهای اقتصادی برای ریاستجمهوری نشانههای پررنگی از مدلهای متانت و دقت علمی را پیاده کرده است. براساس گزارش نیویورکتایمز، طرحهایی که در وبگاه کمپین آقای ساندرز بهچشممیخورد، دربرگیرنده حدود 18 تا 20 تریلیون دلار در دهه آینده است. اگر بخواهیم بیشترین برآورد را هم در نظر بگیریم، براساس دادههای موجود، کل هزینهها بیش از 30 تریلیون دلار خواهد بود.
این هفته، چهار اقتصاددان توانای آمریکایی که با رؤسای جمهور دموکرات کار کردهاند، دست به قلم شده و نامهای نوشتند. آنها در این نامه نوشتند که «هیچ پژوهش اقتصادی معتبری» فرضیات و پیشبینیهای اقتصادی آقای سندرز را پشتیبانی نمیکند. آنها برای نوشتن این نامهها به ادعاهای جرالد فریدمن، اقتصاددان و حامی برنامههای اقتصادی آقای سندرز اشاره کردند. آقای فریدمن رشد سرانه را بهطورمیانگین 5/4 درصد اعلام کرده که این رقم بیش از دوبرابر نرخ رشد سرانه در سه دهه گذشته است.
آقای فریدمن همچنین پیشبینی کرده که نرخ بیکاری روند کاهشی خود را در چندین سال گذشته کنار خواهد گذاشت و با افزایشی ناگهانی به 65 درصد، بالاترین نرخ در تمام طول تاریخ آمریکا خواهد رسید.حتی جالبتر و شگفتانگیزتر اینکه رشد بهرهوری 18/3 درصد پیشبینی شده است. آنچنان که اقتصاددانها میگویند، هرگز در یک دوره 10ساله بعد از جنگ جهانی دوم، نرخ رشد بهرهوری در آمریکا به عدد 3/18 نرسیده است.
البته حامیان آقای سندرز برسر این موضوع بحث میکنند که همه این انتقادها از یک نکته مهم غافل هستند و آن اینکه او دیدگاهی «آرمانگرایانه» دارد و هدفش این است که اوضاع را کلا عوض کند. اما آنها بحثشان برپایه این فرض منطقی است که ایالات متحده آمریکا با حذف 30 تریلیون دلار هزینه اضافی، اوضاع و احوال بسیار بهتری پیدا خواهد کرد. اما همه وعدههای او قطعا محقق نخواهدشد.
اما اینها ایرادهای بنیاسرائیلی است. فرق آقای ساندرز با دیگران در این است که با اصالتش از ایدههایی صحبت میکند که جسورانه هستند و آنچه در ذهنش میگذرد را با همه درمیان میگذارد. دیگر مهم نیست که منتقدان این وضع به ناکارآمدی یا رادیکال بودن این افکار بتازند.