دوشنبه, ۱۱ تیر(۴) ۱۴۰۳ / Mon, 1 Jul(7) 2024 /
           
فرصت امروز

تئوری مالی رفتاری در چند دهه اخیر مورد توجه محققان مالی قرار گرفته است. مسائل مطرح در مالی رفتاری مفروضات و نگرش‌ها به بعضی از تئوری‌ها و مسائل را دگرگون کرده است و به محققان چشم‌انداز جدیدی در جهت دریافت و تفسیر اتفاقات و واقعیات خارجی به‌خصوص در زمینه بازار سرمایه داده است.یکی از مسائل مهم در مالی رفتاری وجود تورش‌های رفتاری گوناگون در فرآیند تصمیم‌گیری و انتخاب سرمایه‌گذاران در بازارهای سهام است. یکی از این تورش‌ها نماگری است که در این مقاله به معرفی آن می‌پردازیم.

سرمایه‌گذاران بر مبنای عملکرد گذشته شرکت‌ها، طبقه‌بندی‌های ذهنی خاصی را در ذهن خود برای پیش‌بینی رخدادهای آتی انجام داده و در پی یافتن شباهت‌هایی در عملکرد شرکت‌ها هستند. به این دسته از تورش‌های رفتاری، سوگیری «نماگری (representativeness Bias) اطلاق می‌شود این سوگیری موجب می‌شود، تا سرمایه‌گذاران روندها را به‌صورت نادرست تفسیر کنند.هنگامی نماگری در بازارهای مالی خود را آشکار می‌کند که سرمایه‌گذاران به دنبال خریداری سهام داغ هستند و از سهامی که اخیرا عملکرد ضعیفی داشته اجتناب می‌کنند.

این رفتار می‌تواند توضیحی برای واکنش افراطی سرمایه‌گذار در اختیار قرار دهد. افراد به گروه‌بندی رویدادها به‌صورت نمونه نوعی یا نماینده و معرف رده‌ای شناخته شده تمایل دارند و بر اهمیت چنین گروه‌بندی بیش از حد تاکید دارند. برای مثال، اغلب هنگامی که یک شرکت افزایش درآمدهایش را در چندین گزارش دوره‌ای به طور متوالی اعلام می‌کند، قیمت سهام افزایش می‌یابد، چرا که سرمایه‌گذاران به استنتاج بر نرخ رشد بالای درآمدهای بلندمدت گرایش پیدا می‌کنند(Waweru & Munyoki, 2008).

به‌طور کلی انسان‌ها آموخته‌اند که برای درک بهتر معانی و مفاهیم، موضوعات و تفکرات خود را طبقه‌بندی كنند. زمانی که افراد با پدیده جدیدی مواجه می‌شوند که با طبقه بندی‌های پیش ساخته آنان ناسازگار است، سعی می‌کنند به هرطریق ممکن این پدیده را با طبقه‌بندی پیشین تطبیق دهند. این چارچوب مفهومی، ابزار سودمندی برای پردازش اطلاعات جدید با استفاده از تجربیات مرتبط قابل مقایسه در گذشته فراهم می‌آورد.

گاهی اوقات محرک جدید، شبیه یا معرف عناصر آشنایی است که قبلا طبقه‌بندی شده است. درعین حال موارد قیاس پذیری وجود دارد که شدیدا با یکدیگر متفاوت هستند. درچنین مواردی واکنش طبقه بندی، گمراه‌کننده بوده و درک نادرستی از عنصر جدید ایجاد می‌كند که غالبا ماندگار بوده و تعاملات آتی با این عنصر را تحت تاثیر قرار می‌دهد (پمپین، 1963؛ ترجمه بدری، 1388). 

اصولا انسان تمایل دارد که شانس‌ها و احتمالات را به‌گونه‌ای منطبق با ایده‌ها و ادراکات قبلی خود تصور كند، حتی زمانی که استنتاج حاصله به لحاظ آماری غیر‌معتبر است. به‌عنوان مثال «توهم قمارباز» اشاره به تصور و برداشت رایجی دارد مبنی بر اینکه موفقیت و شانس در شرط‌بندی و قمار به شکلی دوره‌ای رخ می‌دهد. روان‌شناسی ذهنی برخلاف واقعیت‌های ریاضی (محاسباتی) این سفسطه را موجب می‌شود.

ازنظر آماری مفهوم دور غیر‌منطقی است.افراد عموما تمایل دارند چیزی را قبول کنند که محققان آن را با عنوان «قانون اعداد کوچک» می‌شناسند.این اصطلاح به آن معناست که نمونه‌های کوچک همیشه معرف خوب و کاملی برای کل جامعه است. اما اصول علمی این قانون راتایید نمی‌کند (پمپین، 1963؛ ترجمه بدری، 1388). دو تعبیر از سوگیری نماگری درمورد سرمایه‌گذاران حقیقی مصداق دارد:

1) قصور پایه گزینی یا رفتار کلیشه‌ای. در این نوع، سرمایه‌گذاران تلاش دارند موفقیت‌آمیز بودن یک سرمایه‌گذاری مثلا در شرکت الف را از طریق قراردادن آن در یک جدول طبقه‌بندی آشنا و قابل درک، تعیین كنند. چنین سرمایه‌گذارانی ممکن است شرکت‌الف را به‌عنوان شرکتی که سهام آن از نوع ارزشی است طبقه‌بندی کنند، درآن صورت تحلیلی درمورد ریسک و بازده این سهم خواهند داشت که در چارچوب این طبقه‌بندی می‌گنجد.

غالبا مشاهده می‌شود که سرمایه‌گذاران این مسیر اشتباه را می‌پیمایند، شاید به این دلیل که جایگزین راحتی برای تحقیق عمیق و همه جانبه است که برای ارزیابی سرمایه‌گذاری مورد نیاز است. توصیف این ویژگی در بیانی خلاصه این است که سرمایه‌گذاران غالبا در زمان اتخاذ تصمیم درمورد سرمایه‌گذاری رفتاری قالبی و کلیشه‌ای دارند.

2)قصور اندازه نمونه. در این سوگیری، سرمایه‌گذاران هنگام قضاوت و ارزیابی درمورد احتمال وقوع یک پیامد خاص در زمینه سرمایه‌گذاری، غالبا در توجه دقیق و درست به اندازه نمونه- یعنی داده‌های متشکلی که ارزیابی‌های خود را براساس آن انجام می‌دهند- قصور می‌کنند. اغلب سرمایه‌گذاران به‌گونه‌ای نادرست فرض می‌کنند که یک نمونه کوچک معرف کل جامعه است. این پدیده را«قانون اعداد کوچک» می‌نامند.

هنگامی که افراد یک پدیده غیر‌منتظره در یکسری از داده‌ها را خوب درک نمی‌کنند، به سرعت و با تکیه بر داده‌های اندك دردسترس، مفروضاتی را در مورد آن پدیده خلق می‌کنند. افراد مستعد در کم توجهی به اندازه نمونه، در بسیاری از موقعیت‌ها با اتکای صرف به نمونه‌های کوچک، به سرعت عمل می‌کنند، درحالی که بسیار محتمل است، نمونه کوچک مورد بررسی، معرف مناسبی برای داده‌های واقعی (کل جامعه) نباشد. 

هر دو نوع سوگیری نماگری می‌تواند به اشتباهات قابل‌ملاحظه‌ای در عرصه سرمایه‌گذاری منجر شود. در زیر مثال‌هایی از رفتارهای ناشی از «قصور پایه گزینی» و «قصور اندازه نمونه» را که می‌تواند برای سرمایه‌گذاران زیانبار باشد، ارائه شده است. مثال‌هایی از آثار منفی قصور اندازه نمونه برای سرمایه‌گذاران عبارتند از:

1- سرمایه‌گذاران در بررسی سابقه یک مدیر سرمایه‌گذاری، می‌توانند مرتکب اشتباهات مهمی شوند. آنها عملکرد فصول یا سال‌های کمی را در گذشته مورد توجه قرارداده و براساس داده‌های آماری ناکافی به این نتیجه می‌رسند که عملکرد خوب نتیجه تخصیص‌ها و گزینش‌های ماهرانه مدیر است یا برعکس آن عملکرد بد، نتیجه عدم مهارت و گزینش‌های بدون مهارت مدیر مربوط بوده است.

2- همچنین سرمایه‌گذاران هنگام بررسی سوابق تحلیلگران اوراق بهادار اشتباهات مشابه دیگری را نیز مرتکب می‌شوند. به‌عنوان مثال به موفقیت تعداد کمی از پیشنهادات یک تحلیلگر در گذشته نگاه می‌کنند و براساس این نمونه محدود از داده‌ها، ارزیابی نادرستی درمورد استعداد و شایستگی تحلیلگر به عمل می‌آورند. مثال‌هایی از آثار قصور پایه گزینی برای سرمایه‌گذاران عبارتند از:

1- با چه میزان احتمال شرکت الف (یک شرکت فرضی که با یک قدمت 75 ساله که در صنعت تولید فلزات فعالیت می‌كند و اکنون در کسب‌و‌کار خود با مشکل مواجه است) در گروه ب (شرکت‌های رشدی كه احتمالا در آینده وضعیت بهتری خواهند داشت) قرار می‌گیرد؟ یا در گروه ج (شرکت‌هایی که از صنعت خارج خواهند شد) برای پاسخ به این پرسش، اغلب سرمایه‌گذاران تلاش خواهند کرد که در مورد درجه احتمال تعلق شرکت الف به گروه ب یا ج قضاوت و ارزیابی کنند.

برخی مطالب مجلاتی که ورشکستگی‌های اخیر شرکت‌های صنعت فلزی را تیتر کرده‌اند، باعث می‌شود که شرکت الف کاندید‌ایی مناسب یا معرف بهتری از گروه ج به نظر برسد و لذا ممکن است به این نتیجه برسند که بهترین اقدام، فروش سهام این شرکت است. دراین حالت آنها این واقعیت مهم را نادیده می‌گیرند که به لحاظ آماری تعداد شرکت‌های از این نوع که در صنعت باقی مانده‌اند، نسبت به آنهایی كه متوقف و از صنعت خارج شده‌اند، بسیار بیشتر است.

2- با چه میزان احتمال، اوراق قرضه الف (قرضه منتشر شده شهرداری بخش مرکزی با رتبه AAA) به گروه ب (قرضه‌های ریسکی و پرمخاطره) یا گروه ج (قرضه‌های بدون ریسک) تعلق دارد؟ برای پاسخ به این پرسش سرمایه‌گذاران به دنبال این خواهند بود تا احتمالی را که الف به نظر معرف گروه ب یا گروه ج است، برآورد کنند.

در این مورد، خصوصیات قرضه الف بیشتر نمونه و معرفی از گروه ب (قرضه‌های ریسکی) به نظر می‌رسد که ناشی از شهرت بخش مرکزی شهر به نا امن و پر مخاطره بودن است. درحالی‌که نتیجه‌گیری انجام شده این واقعیت را نادیده می‌گیرد که آمار و ارقام تاریخی حکایت از آن دارد که نرخ نکول قرضه‌های از نوع AAA، حدود صفر است (پمپین، 1963؛ ترجمه بدری، 1388).

کارشناس بازار سرمایه

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/SlnvcBZA
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
آزمایشگاه تجهیزات اعلام حریق آریاکخرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چیندوره مذاکره استاد احمد محمدیخرید فالوور فیکدوره رایگان Network+MEXCتبلیغات در گوگلآموزش آرایشگریقصه صوتیریل جرثقیلخرید لایک اینستاگرامنرم‌افزار حسابداریاجاره خودرو در دبیست مدیریتیواردات و صادرات تجارتگرامخرید آیفون 15 پرو مکستجارتخانه آراد برندینگواردات از چینتعمیر گیربکس اتوماتیکخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلخرید قسطیاپن ورک پرمیت کاناداتعمیر گیربکس اتوماتیک در مازندرانورمی کمپوستچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانقیمت تیرآهن امروزمیز تلویزیونتعمیر گیربکس اتوماتیکتخت خواب دو نفرهخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختدندانپزشکی سعادت آبادتور استانبولنرم‌افزار حسابداری رایگانتور استانبولتور اماراتکولر گازی جنرال گلدکولر گازی ایوولیچک صیادیخرید نهال گردوکمک به خیریهماشین ظرفشویی بوشخدمات خم و برش و لیزر فلزاتتعمیرگاه فیکس تکنیکصندلی پلاستیکیرمان عاشقانهگیفت کارت استیم اوکراینسریال ازازیلتور سنگاپورلوازم یدکی تویوتا
تبلیغات
  • واتساپ : 09031706847
  • ایمیل : ghadimi@gmail.com

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه