تمامی مدیران در انجام وظایف خود به اطلاعات نیاز دارند اگر مدیریت را آیندهسازی تعریف کنیم. پس میتوان گفت آیندهسازی همان مدیریت اطلاعات است. امروزه اطلاعات بهعنوان یك منبع قدرت تلقی شده و داشتن آگاهیهای لازم از نیازها و خواستههای مشتریان و عوامل مرتبط با آن نقش مهمی در موفقیت سازمانها ایفا میكند، از طرف دیگر با گسترش دامنه عوامل تاثیرگذار روی فعالیتهای سازمان و رفتار مشتریان، ضرورت داشتن آگاهیهای لازم از این عوامل بیش از پیش احساس میشود، لذا سازمانها باید از یك سیستم كارا برای جمعآوری، ذخیرهسازی، پردازش و گزارشگری اطلاعات مرتبط با این عوامل بهره گیرند، سیستمی كه اطلاعات مورد نیاز تصمیم گیرندگان را در زمانهای مورد نیاز در اختیار آنها قرار دهد.
امروزه محیط بازاریابی، دائما در حال تغییر و تحول بوده و به سمت ناپایداری و پیچیدگی بیشتر پیش میرود، از یکسو عوامل اثرگذار و ویژگیهای محیطی افزایش یافته و از سوی دیگر، رفتار محیط، غیرقابل پیشبینی شده است و فرآیند اطلاعات مورد نیاز شرکتها در حال گسترش بوده و محیط رقابتی به سمت پویایی و ناپایداری پیش میرود. سازمانها برای اینکه افزایش جریان اطلاعات در محیط بیرونی و محیط داخلی کیفیت اطلاعات را مدیریت کنند باید از مزایا و فرصتهای فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی استفاده کنند.
موفقیت رقابتی در زمینه بازاریابی به شناخت درست بازارها، مشتریان و رقبا بستگی دارد و منبع اصلی شكست سازمانها نداشتن شناخت كافی از مصرفكنندگان و بازارهاست، لذا بدون داشتن دانش و اطلاعات كافی درباره بازار، تصمیمهای بازاریابی اتخاذ شده به نتیجه مطلوبی نخواهد رسید. ممكن است محصولات جدیدی به بازار عرضه شوند درحالیكه تقاضای آنها ناچیز و اندك باشد در نتیجه با شكست مواجه شوند. ممكن است محصولات به اشتباه به بازارهای به ظاهر جذاب عرضه شوند، درحالیكه مصرفكنندگان بازار دیگر آن محصولات را بیشتر میپسندند. اغلب این عواقب نتیجه تصمیمهای بازاریابی اتخاذ شده براساس اطلاعات نادرست یا ناقص است.
از طرف دیگر اطلاعات بیش از حد نیز درست به اندازه اطلاعات ناقص و نادرست دردسر ساز خواهد بود، لذا در این زمینه باید از سیستمی استفاده کرد كه اطلاعات لازم را در زمان مناسب به كاربران مربوطه گزارش کند. امروزه بازاریابان از كمبود اطلاعات صحیح یا زیادی اطلاعات غلط شكایت دارند. مشكل مدیران امروز كمبود اطلاعات نیست، بلكه آنها غرق در اطلاعات هستند و برای رفع این مشكل یك سیستم اطلاعات بازاریابی خوب باید از یك سو بین اطلاعات مورد نیاز مدیران و از سوی دیگر اطلاعاتی كه فراهم كردن آن عملا ممكن است تعادل برقرار سازد.
در سیستم اطلاعات بازاریابی جمعآوری صرف دادهها مدنظر نبوده و این كار در توانایی تصمیمگیری مدیران هیچ بهبودی ایجاد نخواهد كرد. تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات چیزی بیش از توانایی جمعآوری و خواندن صحیح ستونی از اعداد، درصد و غیره است. این دادههای زمانی مناسب خواهد بود كه بدانیم از كجا و چگونه بهدست آمدهاند و تاثیر آن روی موقعیتهای بازرگانی بررسی و آزمون شود.