برندهای قوی از طریق توسعه یک هویت واحد برای مشتریان متعهدتر، قدرت به دست میآورند. تلاش برای تغییر عناصر برند مثل طراحی مجدد لوگو میتواند بر حسب اینکه مشتریان به چه میزان متعهد (قوی، متوسط و ضعیف) هستند، آنها را به شکلهای مختلف متاثر سازد. بنابراین شرکتهایی که برای تغییر عناصر برند تلاش میکنند باید از تاثیر منفی بالقوه روی مشتریان مهمتر، یعنی آنهایی که قویترین تعهد را نسبت خدمات یا محصولات سازمان دارند آگاه باشند.
در دنیای بازاریابی امروز اشکال، رنگها و نوشتهها نقش بسزایی را در تسخیر ذهن مشتری ایفا میکند. امروز صاحبان شرکتها و بنگاههای اقتصادی برای برقراری ارتباط موثر با مشتری و القای منافعی که از فروش محصولاتشان نصیب آنها میشود، در چالش بزرگی به نام رقابت گرفتار شده اند.
اگر قرار باشد تنها مزیت رقابتی شرکتها، کیفیت بالا و قیمت پایین محصولاتشان باشد، مطمئن باشید آنها تا سالهای متمادی سهم معینی از بازار هدفشان را در اختیار خواهند داشت و توفیق چندانی در افزایش سهم بازار خود به دست نخواهند آورد. بنابراین تنها شرکتهایی در بازار مصرف حکومت خواهند کرد که بتوانند با استفاده از ابزارهای ترویجی تاثیرگذار، وفاداری مشتریانشان را نسبت به محصولات خود تضمین کنند.
چالش تغییر لوگو
لوگوها یکی از اجزای مهم زیباییشناسی برند هستند. شرکتها مکررا لوگوهای خود را دوباره طراحی میکنند و بیشتر این دوباره طراحیها به لوگوهای بهتری منتج میشود. حال این سوال مطرح میشود که این دوباره طراحیها چگونه نگرشهای مصرفکنندگان را به برند متاثر میسازند؟ هدف این نوشتار، کشف نقش تعهد به برند در واکنش به طراحی مجدد شکل لوگو است.
بسیاری از مصرفکنندگان دلایل معقولی برای انتخاب یک محصول ندارند و بیشتر براساس ذائقه خود محصولی را مورد آزمایش قرار میدهند و چنانچه رضایت اولیه از آن محصول برایشان حاصل شود، مشتری دائمی آن محصول خواهند شد. شکی نیست در این میان عوامل زیادی وجود دارد که در جذب اولیه توجه مشتری نقش بسزایی دارند و او را در قدم اول متوجه خود میسازند. از این رو یکی از موثرترین راههای ارتقای نام تجاری و همینطور برخورداری از یک سهم بازار مناسب که مطمئنا ذهن مصرفکننده را با هویت سازمانی محصول درگیر میسازد، استفاده از یک لوگوی ماندگار است.
به عنوان مثال، سیر تحول لوگو در برند پپسی که بخشی از هویت برند این شرکت است، میتواند از سویی نشانگر تلاشهای این شرکت در حفظ جایگاه خود بهعنوان برند دوم در بازار نوشابه گازدار و از سوی دیگر القای عدمثبات به مشتری (بهروز بودن، پیشرفت، کامل شدن و صعود) و رسیدن به تداعیات پایدار باشد. این همان هدفی است که کوکاکولا به آن رسیده است. باید توجه کرد که کوکاکولا نیز تغییرات کوچکی در تداعیات خود داشته است اما از نظر مشتری، تغییرات کوکاکولا در مقابل تغییرات پپسی ناچیز و قابل چشم پوشی بوده ولی در پپسی این تغییرات در فواصل زمانی کوتاهتر اتفاق افتاده و برای مشتری وفادار مهم و تاثیرگذار بوده است. هرچند با هوشمندی بالایی از تخریب آن جلوگیری شده است.
هرچه پذیرش لوگوی قبلی از جانب مشتریان بیشتر باشد، به همان اندازه احتمال بیشتری دارد که مشتریان دارای تعهد بیشتر لوگوی دوباره طراحی شده را منفیتر ارزیابی کنند (البته طبق نگرش به برند) چنین ارزیابی لوگویی تاثیر طراحی مجدد لوگو بر نگرش کلی به برند را تعدیل میکند. در مقابل مشتریان با تعهد کمتر به چنین تغییراتی واکنش مثبت نشان میدهند. از جهتی ادبیات زیباییشناسی و نگرش به برند با هم ترکیب میشود تا نشان داده شود همه مصرفکنندگان، تغییرات در عناصر برند مثل لوگو را بهصورت مشابه مدنظر قرار نمیدهند. مشتریان متعهد چنین تغییراتی را بهصورت منفی و مشتریان با تعهد کمتر بهصورت مثبت درک میکنند اما تنها یک رویکرد پردازش اطلاعات تئوری موجود این نتایج را به دست میدهد. بنابراین ارزیابی لوگو بهصورت جزئی تغییر در نگرش به برند را تعدیل میکند اما بهطور کامل تغییر در نگرش به برند بعد از طراحی دوباره لوگو را توضیح نمیدهد.