آلــودگـی ویرانکننده، افزایش سرعت ابتلا به بـیـمــاریهای خطرناک، مشکلات ریشهای در تأمین آب، برق و گاز، در نوردیدن تمام مرزها و رسیدن واحدهای مسکونی به محیط شهرهای مجاور، ترافیک سنگین و هزینه بسیار کلان مورد نیاز برای سامان دادن به اوضاع حملونقل، تنها بخشی از فهرست مشکلاتی است که بزرگترین شهر ایران سالهاست با آنها دست و پنجهنرم میکند، شهری که نزدیک به 150سال قبل تنها 800 هزار نفر را در خود جای داده بود و حالا کارشناسان در تخمین جمعیتش برای افق 1404، ساکنانی بیش از 13 میلیون نفر را برآورد میکنند. اگر به این تعداد ساکنان شهرهای جدید، مسکن مهر یا حتی کلانشهری مانند کرج را نیز اضافه کنیم رقم از این بسیار بالاتر میرود.
قرار گرفتن اکثریت قریببه اتفاق مراکز سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دانشگاهی و علمی کشور در تهران و نقاط نزدیک به آن نهتنها حال و روز توسعه متوازن در کشور را ناخوش کرده که حتی به صدور پیامهای هشدارآمیز از سوی کارشناسان امنیتی در تجمع بیش اندازه منابع کشور در پایتخت انجامیده است. در چنین شرایطی برخی کارشناسان شهری تنها راه چاره برای فرار از اوضاع فعلی را در جابهجایی پایتخت میدانند. این گروه البته در درون خود به چند گروه گسترده با نظریات متفاوت تقسیم میشوند. گروهی معتقدند دولت و مراکز دولتی باید تهران را ترک کنند، گروهی به جابهجایی مراکز اقتصادی رأی دادند و حتی بعضی طرح ایجاد پایتخت دوم و فعالیت دو شهر نزدیک به هم در دو حوزه مجزای اقتصادی و سیاسی را مطرح میکنند.
موافقان این طرح که در مجلس شورای اسلامی نیز تعداد آنها کم نیست توانستند چندی قبل طرح کلی ایجاد یک قانون را برای بررسی انتقال پایتخت به تصویب برسانند. این طرح در ششم اردیبهشت ماه سالجاری از سوی مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و شانزدهم همان ماه از سوی شورای نگهبان تأیید شد و سرانجام در 29 اردیبهشت از سوی رییسجمهوری به دستگاههای ذیربط ابلاغ شد.
البته آنچه در حال حاضر تصویب شده و پیگیری آن با فرمان رییسجمهوری در دستور کار دولت قرار گرفته، با آنچه در ابتدا مطرح بود بهشدت فرق کرده است. در برنامه ابتدایی که چند نماینده به دنبال تصویب آن بودند، طرح انتقال پایتخت قطعیت یافت اما در برنامه فعلی رییسجمهوری تنها دستور بررسی تمام ابعاد انتقال احتمالی پایتخت را به شورای ساماندهی سیاسی و اداری کشور داده تا شاید در طول دو سالی که روحانی به آنها زمان داده، بررسیها تکمیل و ارزیابیهای دقیق کارشناسی از این موضوع مورد بررسی قرار گیرد. البته در کنار موافقان، این طرح مخالفان پر و پا قرصی نیز دارد. کارشناسانی که معتقدند انتقال پایتخت چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی نهتنها به صرفه نیست که امکانپذیر نیز نخواهد بود. هزینه گزاف، نبود گزینه جایگزین مورد اتکا، مشکلات زیربنایی کشور در دیگر شهرهای بزرگ و مسائل امنیتی و لجستیکی درصورتیکه پایتخت به مناطق مرزی انتقال پیدا کند تنها بخشی از نگرانی مخالفان برنامه انتقال پایتخت از تهران را به وجود میآورد. این شرایط باعث شده که رییسجمهوری قبل از ارائه هر دستور قطعی برای لغو یا اجرایی شدن انتقال پایتخت، تمام این مسائل را به بررسیهای بیشتر کارشناسی موکول کند.
طرح انتقال پایتخت
30 سال زمان میبرد
ابوالفضل قناعتی، عضو شورای شهر تهران در گفتوگو با «فرصت امروز» با بیان اینکه با توجه به روند رو به رشد مهاجرت از شهرها و مناطق اطراف به تهران این شهر در آیندهای نزدیک قابلیت زندگی کردن نخواهد داشت، اظهار کرد: میتوان با یک برنامه جامع و همهجانبه و با رعایت تمام مقدمات لازم در زندگی مردم، نسبت به انتقال پایتخت با شیبی ملایم اقدام کرد. به گفته وی، اگر تهران بخواهد با همین روند میزان جمعیت خود را افزایش دهد و البته از نظر منابع زیربنایی نیز با روند فعلی کارش را ادامه دهد، قطعاً تنها ظرف چند سال آینده کار برای زندگی در پایتخت بهشدت دشوار خواهد شد.
قناعتی با بیان اینکه پایتخت جدید باید حداقل 200 سال ظرفیت پایتخت ماندن داشته باشد، اظهار کرد: با توجه به مشکلات زیربنایی که شهرهای بزرگ در حال حاضر با آن روبهرو هستند، به نظر میرسد پایتخت جدید باید در محلی حد فاصل مناطق مرکزی کشور و بهعنوان یک شهر جدید ساخته شود. ایـن نـظـر از ســوی کارشناسان حوزه شهری نیز تأیید میشود هرچند آنها نگرانیهایی دارند که پایتخت یا شهر جدیدی که بناست در آن ساختوساز صورت گیرد، پس از مدتی به حال و روز تهران دچار شود.
حــمـیـدرضـا آقازاده، کارشناس مسائل شهری در گفتوگو با «فرصت امروز» به این موضوع اشاره میکند که اگر مانند تهران فروش تراکم در دستور کار قرار گرفته و مسائلی مانند از بین رفتن امکانات زیربنایی، ایجاد مشکلات طبیعی و زیست محیطی اجرایی شود، قطعاً پایتخت جدید چه نوساز بوده و چه از شهرهای قدیمی ایران باشد با مشکلات امروز تهران دست و پنجه نرم خواهد کرد. وی معتقد است اگر دولت قصد دارد با انجام هزینههای جدی نسبت به انتقال پایتخت از تهران برنامهریزی کند باید این موضوع را در کنار سیاستهای صحیح مدیریت شهری انجام دهد تا پس از چند سال شاهد این نباشیم که پایتخت جدید نیز دیگر جایی برای زندگی کردن در خود ندارد. هرچند رییسجمهوری به شورای موردنظر نزدیک به دو سال زمان داده تا بررسیها و مقدمات لازم را برای سخن جدی گفتن از طرح انتقال پایتخت در دستور کار قرار دهند اما به نظر میرسد چنین برنامهای بلندمدت حداقل برای چندین دهه در ایران اجرایی نخواهد بود. تهران که در طول تمام دهههای گذشته همزمان با ورود عناصر زندگی مدرن به کشور، رشد پیدا کرده، تنها در صورتی میتواند شهرهایی شبیه به خود را ببیند که یک برنامهریزی بلندمدت امکان توسعه زیرساختی و همهجانبه داشته باشد. در غیراین صورت تنها حال و روز نهچندان مطلوب پایتخت ایران به دیگر شهرها نیز سرایت میکند تا مرثیهای که امروز برای تهران خوانده میشود، در آینده دامنگیر دیگر شهرها نیز شود.