در طلیعه قرن جدید كه سازمانها با محیط رقابت جهانی مواجهاند، همواره نیاز به تغییرات ریشهای و خلاقیتهای كاری احساس میشود. نیروی رقابتی جهانی، سازمانهای امروزی را مجبور كرده است كه بعد از دهها سال پیگیری روشها و رویههای كاری ثابت خود، روشهای كاری جدید را در پیش بگیرند؛ بهگونهای كه میتوان گفت سازمانها دارای ثبات كاری نیستند و تنها از نوعی ثبات نسبی
برخوردارند.
آنها برای اینكه از قافله عقب نیفتند، توجه خود را به رهبران سازمانی معطوف كردهاند و با شجاعت و جسارت خاصی سعی در ایجاد تغییرات بنیادی درونسازمان دارند؛ زیرا رهبری با ایجاد تغییر سروكار دارد.
در واقع در حال حاضر یك نیروی شتابان آشكار و نمایان برای تغییر سازمانی و جامعه جهانی در حال حركت است.
از این رو نیاز به رهبری مقدستر بهوجود آمده است كه چهار عرصه اساسی ماهیت انسان یعنی جسم (فیزیكی)، ذهن (تفكر منطقی)، سرشت (عواطف و احساسات) و روح را در هم ادغام میكند. افراد در چنین سازمانهایی توانمند هستند و صلاحیت دستیابی به چشمانداز روشن سازمانی را به طور نمایانی دارند.
بنابراین وجود رهبری معنوی در چنین سازمانهایی مستلزم تغییر و تحول و موفقیت
مستمر است.
در مجموع اهمیت و ضرورت معنویت در سازمان آنچنان است كه میتواند برای سازمانها، انسانیت و برای اجتماع، فعالیت و برای محیط، مسئولیت را به ارمغان آورد.
برخی از افراد، معنویت را برخاسته از درون انسانها میدانند و میگویند معنویت چیزی فراتر از قواعد مذهبی بوده و مربوط به جریان معنابخشی و خودیابی درونی است كه بدون توجه به مذهب افراد در وجود آنها شكل میگیرد.
اگر چه در این دیدگاه به طور قطع صحبت از قدرتی به میان میآید كه از درون هر فرد سرچشمه میگیرد، ولی در عین حال این دیدگاه شامل احساس مرتبط بودن فرد با كار خود و دیگران نیز میشود. طرفداران این دیدگاه عقیده دارند كه معنویت در محیط كار شامل سه جزء است: زندگی درونی، كار با معنا و
اجتماع.
رهبری معنوی در سازمانها موجب میشود كه كاركنان معنای واقعی شغل خود را درك كنند و برای شغلی كه دارند، اهمیت قائل شوند. همچنین به آنها این احساس دست میدهد كه شغلشان از نظر سازمان و سایر همكاران نیز دارای
اهمیت است.
این رهبران چشمانداز و ارزشهای مشتركی برای كاركنان ایجاد و موجبات توانمندی تیمی و سازمانی آنان را فراهم میكنند كه در نهایت سطح رفاه زیستی و سلامتی و تندرستی كاركنان و همچنین بهرهوری و تعهد سازمانی آنان افزایش خواهد یافت.
ترویج معنویت در محیط كار ابزاری است كه بقای سازمانها را در برابر محیطهای نامطمئن كنونی بیمه میكند.
در واقع، رهبر معنوی با ویژگیهای منحصر به فرد خود، چشماندازی از آینده سازمان ایجاد کرده و بهگونهای در كاركنان نفوذ میكند كه آنان به تحقق چشمانداز سازمان ایمان آورند و به آینده سازمان امیدوار باشند؛
به این ترتیب انگیزه درونی كاركنان را برای تلاش بیشتر افزایش میدهد. از طرف دیگر با رواج فرهنگ نوعدوستی موجب میشود كه افراد توجه عمیقی به خود و زندگی گذشته خود داشته باشند و روابط مطلوبی با دیگران
برقرار كنند.
در واقع رهبر معنوی كسی است كه با استفاده از ارزشها، طرز تلقیها و رفتارهایی كه لازمه انگیزش درونی خود و دیگران است، بقای معنوی اعضای سازمان را فراهم كند.
وی این كار را در دو مرحله انجام میدهد:
1- در حالی كه هر یك از رهبران و پیروان سازمان احساس میكنند كه دارای شغل با اهمیت و معناداری هستند، رهبر معنوی، اقدام به ایجاد چشمانداز مشترك میكند. 2- رهبر معنوی با استقرار فرهنگ سازمانی- اجتماعی براساس ارزشهای انسانی موجب میشود كه كاركنان علاقه خاصی به خود و دیگران نشان دهند و این احساس در آنان به وجود میآید كه سایرین نیز مهماند و باید از آنان به دلیل شغلشان قدردانی
شود.
معنویت در محیط كار و رهبری معنوی را میتوان بهعنوان یك بخش جزئی و مقدماتی از فرآیند توسعه سازمانی در نظر گرفت. در واقع طرفداران معنویت در محیط كار بر این باورند که همه افرادی كه وارد سازمان میشوند، دارای ویژگیها و روحیات منحصر به فردی هستند، ولی همگی آنها در جستوجوی تعالی روحی و همبستگی در محل كارند.
در این میان نقش رهبران معنوی تحریك و بر انگیختن كاركنان با استفاده از چشمانداز معنوی و ایجاد زمینههای فرهنگی براساس ارزشهای انسانی است تا كاركنانی فعال، دارای بهرهوری بالا، متعهد و باانگیزه را تربیت كنند.