در یکی، دو سال اخیر بارقههای امید در بازارهای مختلف جریان پیدا کرده است. حضور متخصصان زبده در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات فضای حاکم بر دانش و صنعت و نیاز به فناوری اطلاعات را به کلی دگرگون کرده تا حدی که صحبت از پهنای باند و افزایش حجم اطلاعات عبوری که بهصورت تابویی درآمده بود، به حالت عادی برگشته است. در برخی اپراتورهای موبایل، موضوع G4 با موفقیت انجام شده و گاهی حتی طرحهایی در رابطه با ضرورت افزایش پهنای باند تا G5 نیز شنیده میشود.
بدیهی است که با توجه به اینکه هنوز اپراتور اول تلفن همراه از این تکنولوژی برای مشتریان خود استفاده نکرده است میتوان گفت که این امر هنوز با ایدهآلها و حتی معیارهای منطقهای فاصله چشمگیری دارد. ولی همین که دولتمردان بهبود زیرساختهای شبکههای انتقال ارتباطات را آشکارا بیان میکنند، خود موجب امیدواری گروه منتفعان این طرح (مصرفکنندگان، تولیدکنندگان و واردکنندگان) میشود.
رشد شبکههای انتقال ارتباطات بالاخص شبکههای فیبرنوری طی دهه اخیر از شیب به نسبت مناسبی برخوردار بوده است. هر چند در سالیان قبل این رشد دچار وقفه شد، خوشبختانه امروز دولت طرح افزایش شبکههای فیبرنوری به 69 هزار کیلومتر را اجرایی میکند که اگر چه با معیارهای جهانی فاصله بسیاری دارد ولی خود به تنهایی امیدوارکننده است. بهدلیل سیاستهای مغایر با روند جهانی در سالیان پیش، بحث نیاز به پهنای باند بیشتر برای انتقال دادهها مهجور ماند. لزوم تغییر و انتقال از شبکههای مسی به شبکههای فیبرنوری و درک این مهم توسط مسئولان موجب رونق هر چه بیشتر بازار این محصولات میشود. تمامی این مسائل موجب امیدواری سرمایهگذاران به آینده بازار شبکههای کامپیوتری میشود که میتوان گفت همچون بیماری است که در حال رفع کسالت است.
هر چه سرمایهگذار خصوصی سایه حمایت دولت را بر سر خود ببیند میتواند با سهولت و آسودگی بیشتری به سرمایهگذاری اقدام کند. این حمایت میتواند شامل بالا بردن تقاضا از طریق اصلاح زیرساختهای شبکههای انتقال اطلاعات سازمانهای دولتی و نیمه دولتی یا حتی طرحهای حمایتی دولت از تولیدکنندگان بخش خصوصی یا واردکنندگان با کیفیت مطلوب باشد. اگر بخواهیم به کلیت بازار بنگریم، علاوه بر تغییر نگرش مسئولان، برداشته شدن تحریمها موجب واردات کالاهای سرمایهای برای کارخانجات تولیدی و محصولات با کیفیت بالاتر میشود.
همچنین در تمامی ابعاد بازار این تهدید همواره وجود دارد که کالاهایی ارزان و درجه دو و سه، جایگزین کالاهای با کیفیت داخلی و خارجی شوند. این بحث نیازمند تحرک و چابکی کافی سرمایهگذاران داخلی و خارجی برای حضور در بازار پیش از حضور رقبای فرصت طلب است. این موضوع خود منجر میشود که سرمایهگذاران بین دوراهی تولید داخلی و واردات کالا از خارج قرار گیرند.
البته باید به این نکته اشاره کرد که اگر فقط به سود کوتاهمدت توجه شود که امروز مطلوب برخی سرمایهگذاران است، گزینه واردات کالای ساخته شده سریعترین و کمهزینهترین روش است. اما اگر به گزینههایی چون اقتصاد مقاومتی، کارآفرینی و اشتغال توجه شود پاسخ به تولید داخل برمیگردد. نکتهای که در این بین حائز اهمیت است، برآورد هزینهها و Business Analysis است. با این کار سرمایهگذار پاسخی به این پرسش خواهد داشت که آیا واردات کالا برای او سود بیشتری به همراه خواهد داشت یا تولید کالا در داخل، این مسئله بهصورت بسیار جامع باید بررسی شود. به عبارت دیگر، واردات کالای مصرفی به تنهایی خود نشاندهنده ضعف کشور نیست، بلکه اگر این واردات برنامهریزی شده باشد میتواند در حال و آینده برای کشور و البته سرمایهگذار سودده باشد.
در مجموع شرایط کلی حاکم بر بازار آرام و همراه با نگرانیهایی از سوی سرمایهگذاران است که تدریجا در حال برطرف شدن است. برای رفع این آرامش بیش از حد یا رکود به اعتقاد نگارنده و با توجه به شرایط سیاسی ایران و سایر کشورها، بازار داخلی به انتظار سرمایهگذاران خارجی خواهد بود، به طوری که ابتدا باید سرمایهگذار خارجی با حضور خود در بازار به سرمایهگذار داخلی ریسک پایین سرمایهگذاری را به اثبات برساند و سپس سرمایهگذار داخلی پا به عرصه بنهد.