گاهی اوقات برخی المانها و فاکتورها در طراحی تبلیغات داخلی مد میشود و طراحان تا آمدن شیوه جدید دیگری رهایش نمیکنند. در اکثر مواقع طراحان آنقدر از چنین روشهایی برای رساندن پیام تبلیغاتشان استفاده میکنند که مخاطبان دیگر نسبت به آنها بیتفاوت میشوند و گاهی بهطور کل از خیر نگاهکردن به آنها میگذرند. یکی از این المانها که این روزها در بسیاری از آگهیهای محیطی مشاهده میشود، استفاده از مردها و پسربچههایی است که موهای مجعد و فری دارند.
افرادی که در اکثر مواقع یا متعجب هستند یا خوشحال. این مدل مو که مشخص است بدون هیچ زحمت و گریمی به این شکل و شمایل تبدیل شده است در میان مردان ایرانی کم است.
شاید نخستین طراحی که از این سبک استفاده کرده، کسی بوده که گریمور بازیگر آگهیاش در روز عکاسی دیر کرده است و او به ناچار به خاطر کمی وقت، از خیر مرتب کردن موی بازیگر خود گذشته و برای طراحی از آن استفاده کرده است. همین حرکت این طراح باعث شده دیگران خیال کنند که استفاده از چنین مویی مد است و آنها نیز نباید از جامعه تبلیغات عقب بمانند.
لبخند زدن
علاوه بر مدل مو، لبخند مصنوعی هم از موارد دیگری است که طراحان تبلیغاتی به آن علاقه وافری دارند. اگر دقت کرده باشید در بسیاری از طرحها بازیگر یک شیء را به دست گرفته و لبخندی مصنوعی به نشانه خوشحال بودن زده است؛ لبخندی که هر بینندهای را به یاد تبلیغات خمیردندان میاندازد.
برای مثال در برخی موارد برای طراح فرقی نمیکند که تبلیغ آگهی مربوط به چه شرکت یا سازمانی است. تا به او سفارش کار داده میشود، فورا یک بازیگر را میآورد و دستی به سرش میکشد تا موهای او آشفته و فر شود؛ بعد سریع به او میگوید: دندانهایت را نشان بده، اگر همه چیز کنار هم ردیف شد، با اعتماد بهنفس میگوید شاهکار تبلیغات را خلق کردهام. اگر کسی هم از او خرده بگیرد که چرا از این سبک استفاده کرده فورا به او برچسب میزند که از تبلیغ و فعالیت هنری و ذائقه سفارشدهندگان ایرانی اطلاعی ندارید و با این انتقادها حتما جلوی پیشرفت و این همه خلاقیت را میگیرید.
تعجب کردن
نشان دادن چهره متعجب بازیگران در طراحی آگهیهای تبلیغاتی نیز برای خود داستانی دارد. برای مثال چندی پیش یکی از شرکتهایی که در حوزه آیتی و اینترنت به مشتریان خدمات ارائه میکند، از تصویر بازیگری در طراحی استفاده کرده بود که با چهرهای متعجب با مدل موهای آفریقایی به هوا پرتاب شده بود. هرچقدر به آگهی نگاه میکردید که این فرد از چه چیز متعجب شده، درک نمیکردید تا اینکه با پیام آگهی متوجه میشدید بازیگر از سرعت بالای اینترنت مصرفی متعجب شده است.
البته احتمالا آن بازیگر نیز مانند بسیاری از مشتریان دیگر به خاطر هزینهای که برای سرعت بالا پرداخت میکنند ولی بینتیجه میماند، متعجب شده بود. در اکثر مواقع طراحان برای نشان داده تعجب، از چشمان از حدقه بیرون زده و دهانی باز برای بازیگران آگهیهای تبلیغاتی خود استفاده میکنند؛ چهرهای که معمولا بر اثر ورود به تونل وحشت در افراد ایجاد میشود؛ تعجبی که بیشتر نشان از ترس دارد تا اینکه شخصی از خوشحالی متعجب شده باشد.
قرار دادن محصول در دستان بازیگر
فاکتور دیگر در دست گرفتن یک شیء توسط بازیگران است که در بسیاری از آگهیها نمود پیدا میکند. معمولا شیء موردنظر محصول شرکت سفارشدهنده آگهیها است. بازیگران شیء را به دست میگیرند و به دوربین نگاه میکنند. سکه و موبایل از پرکاربردترین اشیایی هستند که در طرحها استفاده میشوند. سکه نشان از جایزه و موبایل نشان از خدمات الکترونیکی شرکتها دارد. اگر همه این فاکتورها را از برخی آگهیها حذف کنید، تصویری سفید برای شما باقی میماند. این درحالی است که در بسیاری مواقع طراحان قوی نیز دچار این شکل از طراحیها میشوند و به گمانشان به منظور همرنگ شدن و خلاصی از سفارشدهندگان چارهای جز این ندارند.
حال وقتی با چنین طراحانی صحبت میکنید همگی حلقه مفقوده صنعت تبلیغات کشور را خلاقیت میدانند؛ خلاقیتی که اگر کسی از آن به مقدار کمی در یک طراحی استفاده کرده باشد، انگار کیمیاگری کرده و مس را به طلا تبدیل کرده، این در حالی است که خلاقیت در ایدههای ساده نهفته است. به نظر میرسد وقت آن رسیده که در طراحی آگهیهای محیطی و چاپی دیگر از تصاویر کلیشهای استفاده نشود تا بتوان مشتریانی را که دیگر کمکم از این صنعت ناامید شدهاند امیدوار کرد.