در شرایط فعلی پیوستن به سازمان تجارت جهانی به نفع ما نیست. سازمان تجارت جهانی هم برای پیوستن ایران در شرایط فعلی اصراری ندارد. ما اگر قصد داریم به سازمان تجارت جهانی بپیوندیم، باید یک برنامه مشخص در یک بازه زمانی مشخص تعیین کنیم تا با پیادهسازی آن بتوانیم آماده عضویت در سازمان تجارت جهانی شویم. آنچه مسلم است برای ورود به این سازمان اکنون هیچ آمادگی وجود ندارد. در شرایط فعلی اگر این اتفاق بیفتد تمام صنایع کوپک و بزرگ ما با توجه به تعرفهها از بین خواهند رفت. بیکاری شدیدی جامعه را فرا میگیرد و در نهایت آن معضلات اجتماعی عمیق و عمیقتر میشود.
تا زمانی که ما برنامه مناسب و محاسبه شده و دقیقی برای ساختار اقتصاد و پیوستن به سازمان تجارت جهانی تهیه نکنیم و ندانیم قرار است فردا به کجا برسیم. صلاح نیست که اساساً حتی به پیوستن به این سازمان نیز بیندیشیم.این تفکر که با برداشتن تحریمها موانع کم شده است و ما میتوانیم به سازمان تجارت جهانی بپیوندیم تفکر اشتباهی است. مشکلات اقتصادی ما تنها تا 5 درصد متاثر از تحریمها بوده است، بقیه مشکلات ما ناشی از مشکلات داخلی بوده است.
مشکلاتی چون سوءمدیریت، عدم برنامهریزی، تخصیص اشتباه منابع بسیار مهمتر از تاثیر تحریمها بوده است بنابراین تا زمانی که ساختار اقتصادی تصحیح نشود هیچ کاری از ما برنمیآید. تا زمانی که این تغییرات ایجاد نشود هر حرکتی به سمت پیوستن ما به سازمان جارت جهانی به ضرر ما و نه به نفع ما خواهد بود.
یکی از اتفاقهایی که پس از تحریم روی داده اصرار به ورود بانک خارجی است، اما حتی همین حرکت هم بر اقتصاد ما صدمهزننده است، چراکه بانک خارجی نرخ سود تسهیلات خود را براساس معیارهای جهانی ارائه میدهد و در آن زمان هیچ تولیدکنندهای تمایل ندارد از تسهیلات 30 درصد بانک داخلی استفاده کند و نتیجه آن نابودی بانکها و به تبع آن از هم پاشیدن ساختار اقتصاد داخلی است.
شواهد موجود نشان میدهد که دولت برنامهای برای ایجاد تغییر در ساختار اقتصاد و رفع مشکلات ندارد. متأسفانه دولت فعلی دو سال و نیم از زمان خود را از دست داد چرا که تمام برنامهریزیهای خود را به پس از تحریم موکول کرد. در حالیکه دولت لازم بود یک برنامهریزی مشخص مثلاً 10 ساله میکرد و میگفت که ما در شرایط فعلی قصد داریم که طی 10 سال به نقطه B برسیم، حال اگر تحریمها برداشته شود شرایط بهگونهای پیش خواهد رفت که میتوانیم در یک بازه زمانی دو ساله به نقطه B برسیم.
کاری که متأسفانه دولت انجام نداد. متأسفانه هیچ برنامهای وجود ندارد. نه برنامهای برای دو سال باقیمانده دولت یازدهم و نه برنامهای برای چشمانداز 1400 وجود دارد. حتی در برنامههای ششم توسعه هم اینقدر بیبرنامگی بود که به دلیل عدم ساختار نمیتوانستیم برای برنامه ششم برنامهریزی مناسبی انجام دهیم.اکنون گفته میشود که تحریمها برداشته شده و سرمایهگذاران خارجی دارند میآیند.
آیا سرمایهگذار خارجی با توجه به 300 درصد مالیات و بهره 30درصد شرایط را مناسب برای ورود منابعش میبیند؟ ورود سرمایهگذار خارجی نیز برنامه میخواهد. اکنون سرمایهگذار خارجی فقط میآید و شرایط را رصد میکند. این تصور که حضور سرمایهگذاران خارجی به سرمایهگذاری آن میانجامد اشتباه است. سرمایهگذار خارجی فقط رصد میکند تا دفعه بعد که آمد ببیند چه تغییراتی ایجاد شده و آیا فضا برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر. تا ساختار اقتصادی ما احیا نشود سرمایهگذار خارجی نمیآید.
ما برنامه و ساختار نداریم که تصویر روشنی از آینده به ما بدهد که بدانیم چه میخواهیم بکنیم. وقتی سرمایهگذار داخلی شرایط فردا برایش روشن نیست، مطمئن سرمایهگذار خارجی تردید بیشتری خواهد داشت و سرمایهاش را در جایی که آینده روشنی ندارد سرمایهگذاری نمیکند.این تعریف ساختار هم در ساختار دولت قابل بازتعریف نیست. هر دولتی که سر کار میآید با یک اتوبوس آدم میآید و با یک اتوبوس آدم میرود.
فقط هم اتوبوس آدمها اهمیت ندارد، هر دولتی میآید کل مصوبات و قوانین دولت قبل را کنار میگذارد و با سلیقه مدیریتی خودش مصوبات و بخشنامههای جدید وضع میکند اما اگر یک برنامه مشخص 10 تا 20 ساله داشته باشیم و براساس آن هر دولتی موظف به تصمیمگیری باشدو برنامههای کوتاهمدت را براساس آن برنامههای کلی یا برنامههای عمرانی پنج ساله تنظیم کند این نابسامانی پیش نخواهد آمد.
نمیتوانیم بگوییم سند چشمانداز فعلی عملیاتی نیست نه هست اما کمی این سند بلندپروازانه است. به نظر من باید یک سند جدید 20 ساله تنظیم شود و مورد تأیید رهبری قرار بگیرد و نظارتی بر آن حاکم شود که هیچ دولتی نتواند از آن تخطی کند و موظف باشد آن را دنبال کند. نباید روند بهگونهای باشد که دولت یک حرف بزند، مجلس آن را رد کند و نظر خود را بدهد و در این نابسامانی همه برنامهها نادیده گرفته شود و اقتصاد به مسیر اشتباه خود برود.
وضعیت برنامهریزی در کشور به قدری نامناسب است که واحدهای تولیدی ما حتی نمیدانند فردا باید به کارشان ادامه بدهند یا خیر. آیا بهرهوری خود را افزایش بدهند آیا هزینه بکنند؟ چون نمیدانند فردا اصلاً خروجی خواهند داشت یا خیر.در شرایط فعلی اصلا امیدی به بهبود و رسیدن به جایگاه مناسب برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی وجود ندارد. به نظر میآید تا رسیدن به یک ساختار درست و مناسب صحبت از عضویت در سازمان تجارت جهانی بحث عبثی است.
مدیرعامل شرکت مجانس