در فرهنگ ما ضرب المثلی وجود دارد که میگوید «فقرامالفساد است.» هنگامی که وضعیت اقتصادی کشوری به سمت بدتر شدن میرود و به عبارتی نرخ بیکاری افزایش پیدا میکند، میزان سرمایهگذاریها چه از نوع داخلی و چه از نوع خارجی کاهش پیدا میکند و در نهایت قدرت خرید مردم پایین میآید.
برای مثال زمانی که قیمت خودروی پراید 8میلیون تومان بود، طبقه متوسط توانایی خرید آن را داشتند. در حال حاضر که قیمت این خودرو به 22میلیون تومان میرسد، طبقه متوسط و افرادی که درآمد پایینی دارند قدرت خرید آن را از دست دادهاند. به همین دلیل بخش بزرگی که طبقه متوسط را تشکیل میدهند رو به محو شدن میروند.
بر پایه آمارهای موجود سرانه مصرف شیر در ایران یکچهارم سرانه مصرف بینالمللی است. این در نتیجه همین کاهش قدرت خرید است. در حال حاضر خیلی از اقلام پروتئینی مثل گوشت از سبد خرید مردم خارج شده است؛ به موازات شاهد افزایش بیکاری نیز هستیم.
بر پایه آنچه در رسانههای جمعی آمده است هر چند وقت اخباری مبنی بر دستگیری باندهای سرقت خودرو منتشر میشود. یعنی کاهش قدرت خرید مردم و فقدان زمینه کار و درآمد پایدار بستری را فراهم کرده است که باندهای تبهکاری در کشور شکل بگیرد. ادامه این روند منجر به بروز مشکلات اقتصادی و امنیتی میشود. آن هم در کشوری که بزهکاری بهصورت سازماندهی شده در آن وجود ندارد.
در کشورهای دیگر مانند کشورهای امریکای لاتین تبهکاری براساس فقر اقتصادی شکل میگیرد، اما با این حال بهصورت سازماندهی شده در فرهنگ آنان جای گرفته است. در کشور ما که از لحاظ منابع طبیعی غنی است کسی انتظار شرایط نامساعد اقتصادی را ندارد. لذا در کشور ثروتمندی همچون ایران نمیتوان طبقه متوسط را از گردونه خارج کرد.
بنابراین باید فضای سیاسی بهویژه در روابط خارجی بهبود یابد و میزان سرمایهگذاریها چه از سوی دولت، چه از سوی بخش خصوصی و چه سرمایهگذاری خارجی افزایش یابد. چنانچه این امر محقق شود بدون شک طبقه متوسط جایگاه خود را باز خواهد یافت و قدرت خرید لازم را پیدا خواهد کرد. فقر از جامعه زدوده خواهد شد و در نهایت بزهکاری نیز کاهش خواهد یافت.
اگر بخواهیم نمونهای را عنوان کنیم، در شبه قاره هند به علت فقر اقتصادی شدید میزان تبهکاری و بزهکاری بسیار بالاست. این موضوع یکبار دیگر درست بودن ضربالمثل ایرانی که فقر را مادر تمام بیماریهای اجتماعی میداند، اثبات میکند.