در مورد توسعه همهجانبه یا عدم توسعه بخش کشاورزی دیدگاههای متفاوتی در کشورمان وجود دارد.درحالیکه برخی معتقدند به دلیل کمبود منابع آبی نباید اصراری بر توسعه همهجانبه بخش کشاورزی وجود داشته باشد، برخی دیگر بر این باورند که به دلیل بحث امنیت غذایی نباید از توسعه بخش کشاورزی غافل بود. در این میان در سالهای اخیر کمبود آب موجب شده این تأکید در میان برخی از کارشناسان و صاحبنظران به وجود بیاید که نباید منابع آبی کشور و زمینهای مرغوب کشاورزی را صرف کشت و تولید هر محصولی کرد و باید در این رابطه به شکل منسجمتر و برنامهایتری عمل کرد.
البته ما چه بخواهیم و چه نخواهیم نمیتوانیم به دلیل کمبود آب بخش کشاورزی را فراموش کنیم. کشور ما در یک منطقه خشک و نیمه خشک جهان قرار دارد و همواره مردم ما با مسئله کمبود آب مواجه بوده و هستند. در گذشته قناتهای طولانی و چندین کیلومتری حفر میکردند تا برای زراعت آب را از یک نقطه به یک نقطه دیگر برسانند. در کشور ما هزینه تولید محصولات کشاورزی نسبت به کشوری که با کمبود آب مواجه نیست، بالاتر است.
به این ترتیب ما باید تجدیدنظرهایی در رابطه با استفاده از آب و زمین داشته باشیم و این موضوع را ارزیابی کنیم که چگونه باید فنی عمل کنیم که مشکلات مانع از فعالیت صحیح و اصولی در بخش کشاورزی نشود.اگر کشاورزی ما به سمت علمی شدن پیش برود، ما میتوانیم با فرمول جدید با زحمت کمتر بهرهگیری بیشتری داشته باشیم. بنابراین زمانی که از علم کمک بگیریم و دانش خود را در زمینههای مختلف افزایش دهیم، اتفاق بسیار خوبی است.
البته حتی دانشگاههای کشور باید سمت و سوی خود را تغییر دهند و باید کاری کنیم که دانشگاهها دست به پژوهش بزنند و علم آنها در این جهت تولید شود و علم آنها از راههای مختلف به مردم و تولیدکنندگان، منتقل شود. به این ترتیب کشاورزی به سمت علمی شدن سوق خواهد یافت. البته برای موفقیت در چنین اقدامی باید کشاورزان هم متشکل شوند زیرا در غیراین صورت انتقال اطلاعات به کشاورزان مشکل خواهد بود و این کار از طریق تشکلها به نحو آسانتر و مطلوبتری انجام میشود.
مسئله دوم این است که ممکن است برخی از محصولات در برخی از نقاط کشت شود که با میزان آب موجود تناسب نداشته باشد. بنابراین باید در مورد مناطق کشت برخی از محصولات تجدیدنظری انجام شود و در مناطقی که آب به اندازه کافی وجود ندارد، محصولاتی که به آب کمتری نیاز دارد، کشت و تولید شود. پس یک بررسی مجدد در مورد مناطق کشت برخی از محصولات مورد نیاز است و اگر در جایی آب مورد نیاز وجود ندارد، محصولات متناسب با آن شرایط تولید شود.
در واقع میتوان اینطور عنوان کرد که تغییر موضع کشتها میتواند به اعمال مدیریت صحیح و اصولی در بخش کشاورزی کمک کند.نکته دیگر این است که برای اعمال یک مدیریت صحیح و اصولی در بخش کشارزی، باید واردات محصولاتی که تولید آنها نیاز به آب و هزینه بسیاری دارد را آزاد گذاشت و در مقابل محصولاتی که به منابع آبی و زمین لطمه نمیزند را در داخل کشور کشت و تولید کرد. اصولاً باید به این موضوع توجه داشت که هر فعالیتی اگر توجیه اقتصادی نداشته باشد، جزو فعالیت اقتصادی محسوب نمیشود.
ما نمیخواهیم بخش کشاورزی را با دولت اداره کنیم که خسارات کشاورزان را جبران کنیم. البته در مواقع بروز حوادث و بلایای طبیعی دولت وظایفی در این ارتباط دارد اما در مجموع باید به این موضوع توجه داشته باشیم که هیچ فعالیتی بدون توجیه اقتصادی، نمیتواند توسعه پیدا کند. بنابراین باید محصولات کشاورزی را از نظر اقلیمی در مکانهای مناسبی توسعه دهیم.
همچنین باید به این موضوع توجه کنیم که در حال از دست دادن منابع خود بهصورت تدریجی هستیم و باید چارهاندیشی شود. زمینهای کشاورزی که به این شکل در حال تغییر کاربری است، باید در مورد اینها تجدیدنظر شود و به این موضوع توجه کنیم که در کشورمان زمینهای کشاورزی محدود است. در کشور ما در مجموع 8 میلیون هکتار زمین مساعد برای کشاورزی وجود دارد و اگر این زمینهای مساعد را از دست بدهیم، باید به زمینهای درجه چندم رو بیاوریم که هم آب بیشتری مصرف میکنند و هم محصول کمتری میدهند.
بنابراین باید روی حفظ منابع کشورمان کار کنیم و سختگیری در مورد اجرای قوانین داشته باشیم. این در حالی است که برخی از افراد به این موضوع تمایل پیدا کردهاند که درختان باغات خود را خشک کنند و زمینهایی که قیمت پیدا کردهاند را به ساختمان تبدیل کنند و این به معنای از دست رفتن منابع کشور است. برای جلوگیری از بروز چنین مسائلی باید آمایش سرزمین داشته باشیم و به دقت بررسی کنیم که چه مناطقی مناسب برای کشاورزی است.
مدرس دانشگاه