هر چه سازمانها بزرگتر میشوند، اشتباهات آنها نیز بزرگتر و پیامدهای آنها جبران ناپذیرتر خواهد شد اما خوشبختانه تعداد اشتباهات مدیریتی رایج چندان زیاد نیست. با در نظر گرفتن فقط چند نکته خاص، میتوانید مهارتهای مدیریتی خود را تکمیل کرده و اوضاع را تحت کنترل خود دربیاورید. اگر میخواهید از شکستهای جبرانناپذیر سازمانی اجتناب کنید، این پنج اشتباه رایج مدیریتی را در نظر داشته باشید.
اشتباه اول- میزان تلاش کاری
مهمترین فاکتور در موفقیت شغلی میزان تلاشی است که برای کسبوکار خود در نظر میگیرید. اگر شما تمایلی به سختکوشی ندارید هرگز به یک کارآفرین موفق تبدیل نمیشوید. در شروع هر فعالیت تجاری، اکثر مدیران پنج یا هشت کارگر یا کارمند را به کار میگیرند و این کارمندان با تلاش و نظم و انضباط کاری که از آنها خواسته میشود، برنامه کاری خود را حفظ و اجرا میکنند.
بسیاری از مردم تصور میکنند زمانی که خود صاحب کسبوکار هستند میتوانند زمان کمتری به کار کردن اختصاص دهند و زمان بیشتری برای تفریح و سرگرمی دراختیار بگیرند اما متاسفانه این قضیه بالعکس است. وقتی که شما خود صاحب کسبوکار هستید معمولا به ساعات کاری بیشتری نیاز دارید. شما بهعنوان یک مدیر باید مایل به کارکردن درساعتهای طولانیتر باشید و در صورت لزوم تعطیلات آخر هفته را نیز کار کنید، این امر بهویژه در مرحله راهاندازی کسبوکار، ضروری است.
اشتباه دوم- منابع مالی ناکافی
تعداد قابل توجهی از مردم انتظارات غیرواقعی از بودجه مورد نیاز برای شروع یک کسبوکار دارند. آنها اغلب دچار کمبود منابع مالی لازم برای راهاندازی کسبوکار هستند و بدون منابع مالی لازم هم نمیتوان درآمد داشت. علاوه بر این، تعداد قابل توجهی از مدیران بعد از صرف هزینههای لازم برای راهاندازی کسبوکار، دیگر عملا هیچ وجه نقد یا دارایی یا حمایتی از سوی یک بانک یا موسسه را برای پوشش 100درصدی مخارج ندارند و به امید درآمدهای کلان برای جبران هزینهها هستند. در بیشتر موارد بانکها و سازمانهای حامی کسب وکار کوچک از کسی برای تامین مالی حمایت نخواهند کرد؛ مگر اینکه آن شخص در حال سرمایهگذاری بخش قابل توجهی از بودجه خود باشد و همچنین دارای سابقه و اعتباری خوب باشد که ابزار برای بازپرداخت وام را فراهم کند.
اکثر مردم به اشتباه فرض را بر مبنای این اشتباه قرار میدهند که نهادهای حامی کسبوکارهای کوچک، آنها را 100درصد تامین مالی میکنند تا ایدههای خوب خود را ارائه دهند. اگر کسی بدون پول نقد و با کمک مدیریت امور مالی سازمانهای حامی کسب وکارهای کوچک فعالیت خود را ادامه دهد، روند سوددهی برای مالک کسبوکار به درازا میکشد و بیشتر سود خود را به وامهایی که دریافت کرده است اختصاص خواهد داد.
اشتباه سوم- عدم برنامهریزی
حقیقت دیگری که به ندرت درنظر گرفته میشود، این است که اکثر کسبوکارهای جدید بیشتر به دلیل برنامهریزی ضعیف یا بدون برنامهریزی درعرض چند سال شکست میخورند. بسیاری از افراد علاقهمند به یک کسب وکار خاص هستند و با ورود به یک رشته به فعالیت مورد نظر خود میپردازند اما آنها مطالعهای دقیق از بازار در مرحله آغازین کار انجام نمیدهند تا علم و دانش خود را از میزان تقاضا یا راکد بودن محصول یا خدمات خود بسنجند.
این مدیران همچنین باید زمان خاصی را به انجام دادن کارهای اداری اختصاص دهند. بیشتر صاحبان کسبوکارهای جدید فکر میکنند باید اکثر وقت خود را صرف تولید و بازاریابی محصول یا خدمات خود کنند اما متاسفانه این تفکر اشتباهی است. بخشی از زمان آنها صرف تلفن زدن و صحبت کردن با موسسات دولتی، خرید لوازم و تجهیزات، پرکردن فرمهای دولتی و مراقبت از دیگر وظایف دنیوی! میشود. البته خدمات اینترنتی در حال کمک به کاهش اتلاف زمان برای انجام برخی وظایف در کسب وکار است، با این حال هنوز هم نظارت کافی وجود ندارد.
اشتباه چهارم- نظارت غیرواقعی
بسیاری از افراد تصور میکنند بیشتر کسبوکارهای موفق از همان ابتدا سودآور هستند. باید گفت قطعا چنین نیست. به طور کلی معمولا حداقل یک سال طول میکشد تا یک کسبوکار سودآور شود. در سال اول معمولا هدف بازگشت سرمایه و کسب درآمد نیست. به عبارت دیگر در سال اول شما باید منابع درآمد دیگر برای زندگی خود داشته باشید.
اشتباه پنجم- عدم تمایل به قبول مسئولیت
مالک کسبوکار100درصد مسئول اشتباهات خود است. همیشه خطر شکست در کسب وکار یا بازگشت مالی کمتر از حد انتظار وجود دارد و درصورتی که برای شما رخ دهد نمیتوانید به خاطر آن شخص دیگری را سرزنش کنید. اگر میخواهید یک کسبوکار کوچک را شروع کنید، باید به طور کامل و عینی امکان تجزیه و تحلیل شرایط را در اختیار داشته باشید. انجام ندادن این کار میتواند هزینههای شخصی فوقالعادهای را در امور مالی، روابط کاری و حتی پیوندهای خانوادگی در پی داشته باشد.