برزیل کشوری با درآمد بالاتر از متوسط درآمد است که رشد خوبی را در سالهای اخیر داشته است. در حال حاضر، درآمد سرانه بالغ بر 10هزار دلار در سال است. با وجود این، نابرابری درآمد و فقر همچنان ادامه دارد. 13درصد از جمعیت این کشور با کمتر از 2 دلار در روز زندگی میکنند. کشور برزیل از موهبت منابع کشاورزی وسیعی برخوردار است. بخش کشاورزی حدود 6درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل داده، اما ارزش افزوده قابل توجهی دارد. محصولات کشاورزی قابل تجارت بیش از 83درصد صادرات را برعهده دارند. در طول دهه گذشته مازاد تجاری برای بخش تجارت محصولات کشاورزی به بیش از 50میلیارد دلار افزایش یافت. با وجود برقراری و ادامه دامنه وسیعی از سیاستهای اعتباری و قیمتی، برزیل سطح به نسبت پایینی از حمایتها را برای کشاورزان داراست.
حمایتهای قیمتی که بیشتر با توجه به مناطق هدفمندسازی میشوند، به دنبال حمایت از کشاورزان کوچک و همچنین کشاورزان تجاری در مناطقی هستند که فاصله آنها از بازارهای اصلی مصرفکننده و فرودگاه زیاد است. مکانیزمهای موجود برای حمایت اجتماعی میتواند بر حمایت درآمدی تاثیرگذارتر باشد؛ در حالی که سرمایهگذاری مستقیم در زیرساختها میتواند در حمایت از توسعه کشاورزی سودآور، موثرتر باشد. از سوی دیگر، مداخله شدیدی در بخش اعتبارات از طریق نرخ بهره یارانهای وجود دارد و بانکها حداقل 29درصد سپردههای خود را به وامدهی به بخش کشاورزی اختصاص میدهند. سیستم مدیریت اعتباری در برزیل دریافتکنندگان وام را از طریق یارانهها و کشاورزان مرفهی که میتوانند از بازارهای بینالمللی استقراض کنند، بهرهمند میسازد. به هر حال، این امر هزینهای را بر کشاورزان متوسط یا میان حال تحمیل میکند و دیگر صنایع مجبور به استقراض داخلی در نرخ بهره بازار میشوند و این اصلاحات میتواند عدم تخصیص منابع را کاهش دهد. زیرساختهای ضعیف همچنان یک تنگنای بزرگ برای توسعه بخش کشاورزی برزیل است اما سرمایهگذاری نسبت به حمایت کشاورزی پایین است و نیاز عمدهای برای سرمایهگذاری بیشتر در شبکه حملونقل و زیرساختهای روستایی احساس میشود. برزیل اقداماتی را در ارتباط با مسائل زیستمحیطی، تطبیق و کاهش تغییرات آب و هوایی متعهد شده است. علاوه بر این شاخصهای پایداری زیستمحیطی در برنامههای حمایت کشاورزی در نظر گرفته میشوند.
به طور کل برزیل اصلاحات سیاسی مهمی را دنبال میکند که تاثیر مثبتی بر بخش کشاورزی دارد و به افزایش درآمد و کاهش فقر کمک میکند. انتقال حمایتها به سمت سرمایهگذاری بلندمدت در زیرساختها و تحقیقات و توسعه به رقابتپذیری کمک میکند. در حالی که هدفمندسازی سیاستهای کشاورزی و اقتصاد در سطح اجتماعی میتواند به توسعه کشاورزی به طور کامل و فراگیرتر از آنچه تا حالا بوده است، منجر شود.