هفته پیش، هفته ایران بود. از تنش بر سر دستگیری 10 ملوان آمریکایی گرفته تا تبادل زندانیها (بین ایران و آمریکا) و اجرای توافق هستهای. مثل همه مسائل دیگر در یک خاورمیانه شکستخورده و عصبانی و ناکارآمد، معامله با ایران چیزی است که مدام باید در حال پیشرفت باشد. اما یک چیز کاملا روشن است: ایران مانند دنیای عرب چندپاره و ناکارآمد نیست. این کشور از نظر سیاسی و اقتصادی در حال رشد است. بنابراین میتوانید خیلی راحت بهار عربی را فراموش کنید. آن دوره گذشته است. به جای آن، به بهار ایرانی سلام کنید. اینجا چند دلیل داریم که چرا اینطور است:
اجرای توافق هستهای: هیچ شکی نیست که پیشرفت در این پرونده از انتظارها هم فراتر بوده است. با هر معیار منطقیای، ایران به تعهدی که داده بود تا اورانیوم غنیشده خود را به خارج از کشور صادر کند، عمل کرده است. این کشور همچنین تعداد سانتریفیوژهایش را کاهش داده و کاربری رآکتور اراک را تغییر داده است. این نظریه که ایران به صورت عمده توافق را نقض خواهد کرد حامیان زیادی ندارد. ایران به توافقی خوب رسید و علاقهای نخواهد داشت تا دسترسی به میلیاردها دلار پول بلوکهشدهاش و نشانههای تجارت آزاد را که همین حالا شرکتهای زیادی را جذب کرده است به خطر بیندازد. بنابراین حالا تمرکز روی نظارت خواهد بود و ایران از کشوری که مورد سنگینترین تحریمهای اقتصادی دنیا بود به کشوری که بیشترین نگاهها و بازرسیها به آن است تبدیل میشود. اما انتظار نداشته باشید وقتی که پای مسائل هستهای در میان است، ایران «بازی استراتژیک صبر» خود را کنار بگذارد. واقعیت این است که ایران در سال دهم یا سیزدهم، با زیرساختهای گسترده و پیشرفته باقی خواهد ماند.
رابطه ایران-آمریکا: پیشرفتهای زیادی در اینجا به دست آمده است و حالا این رابطه در مقایسه با سال گذشته خیلی مؤثرتر هم بوده. هیچ تردیدی نیست که این رابطه بدل به چیزی شده است که آدم میتواند فکر کند با استفاده از آن کارهایی انجام خواهد شد. حادثه هفته پیش ملوانان و همینطور مذاکرات یک سال گذشته بر سر تبادل زندانیان، نشان میدهد که یک کانال برای حل مشکلات وجود دارد. این کانال به واسطه رابطه شخصی قوی جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا با همتای ایرانیاش (محمد جواد ظریف) ایجاد شده است.
اما گمانهزنیهای بیشتر از این اشتباه است. رابطه بین ملتها بر پایه روابط شخصی شکل نمیگیرند: در این موارد منافع ملی و سیاستهای داخلی نقش بزرگتری ایفا میکنند و هنوز چیزهای زیادی است که ایران و آمریکا را از هم دور میکنند، به خصوص وقتی که پای خاورمیانه در میان باشد. بنابراین، منافع ایران با پیشرفتهایی همراه بوده است، اما این پیشرفتها خیلی نبودهاند.
متحدان آمریکا: یکی از بهترین راهها برای مشخص کردن و تشخیص اینکه ایران چقدر موفق بوده است این است که ببینیم صدای گلهها از سوی دشمنان ایران چقدر بلند بوده است. در این مورد، انتقادها از عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی واقعا بالا بوده است. هم عرسبتان و هم رژیم صهیونیستی با اکراه توافق هستهای ایران را قبول کردهاند. بخش اعظمی از آن به این خاطر است که هیچ گزینه دیگری ندارند. هر دو نگران این هستند که تنشهای ایران-آمریکا در حال تبدیل شدن به همکاری است و اینکه ایران نقش مرکزی در منطقه را به عهده گرفته است. سعودیها دست ایران را در همه جا میبینند – در یمن، در سوریه و در بحرین- و حالا به جای هلال شیعی، نگران ماه کامل شیعی در منطقه هستند. اسراییلیها در همین حال، نگران این هستند که توافق هستهای در بهترین حالت یک توافق کنترل تسلیحاتی است. نه عربستان و نه رژیم صهیونیستی به صورت قطعی توسط آمریکا از ابعاد مختلف این توافق توجیه نشدهاند و امیدوار هستند که دولت بعدی آمریکا – چه دموکرات چه جمهوریخواه – نگاه آمریکا به ایران را به قبل برگرداند.
منطقه: اینجا، توافق هستهای در بهترین حالت بهعنوان توافقی ناقص خوانده خواهد شد و در بهترین حالت، بازگشت به گذشته. آرمانهای ایران همچنان مثل گذشته هستند و آزاد کردن داراییهای بلوکه شده به قوت گرفتن آنها کمک میکند. ایران در یمن رویکردی مخالف عربستان دارد و در سوریه تمام قد از دولت بشار اسد حمایت میکند. در عراق، ایران رابطه نزدیکی با هوادارانش دارد و در لبنان هم حامی حزبالله است.
آزمون بزرگ بعدی، ارزیابی نیت ایران در سوریه است، جایی که ایالات متحده آمریکا و دیگر بازیگران که شامل روسیه، ترکیه و عربستان سعودی میشود در انتهای همین ماه تلاش خواهند کرد تا با استفاده از دیپلماسی بین اسد و مخالفان چند پاره او آتشبس و مصالحه ایجاد کنند. ایران، در اینجا هم در موقعیت خوبی دارد: در درون پروسه است اما این ظرفیت را دارد که بروندادی را که دوست ندارد بلوکه کند یا شرایط را برای رسیدن به چیزی که دوست دارد هموار کند.
همه اینها شرایط را طوری ترسیم میکند که اگر کسی بخواهد کشورهای مهم را در خاورمیانه امروز انتخاب کند، همگی کشورهای غیرعربی خواهند بود. همه این کشورها از نظر سیاسی باثبات هستند، همگی پتانسیل اقتصادی زیادی دارند، نفود کارآمد نظامی دارند و همه قدرتهای منطقهای هستند. اما جذابترین کشور در میان اینها، ایران است. شیوهای که ایران برای استفاده از گنج تازه کشفشدهاش، یعنی روابط در حال بهبودش با دنیا انتخاب میکند میتواند آینده این منطقه پرآشوب را تعیین کند.
منبع: سیانان