سالانه یکپنجم مردم ایران به دلیل استفاده بیش از اندازه سموم و نگهدارندهها در تولیدات کشاورزی و غذایی، مسمومیت پیدا میکنند! البته این تنها آثار ظاهری موادغذایی ناسالم است!
آیا مصرف موادغذایی ناسالم را میتوان بحران یک جامعه نام نهاد؟ در جهان امروز که یکی از دغدغههای اساسی کشورها، تامین نیازهای غذایی مردم است، نباید مشکلات این بخش را خارج از ردیف بحرانهای اقتصادی و اجتماعی تلقی کرد. همه مردم دنیا معتقدند که مردم کشور خودشان مستحق استفاده از گلچین تولیدات با بهترین کیفیتها هستند، اما متاسفانه در کشور ما تنها وقتی پای صادرات در میان باشد به این مهم توجه ویژه میشود.
به روز شدن دستگاههای تولید همگام با پیشرفت تکنولوژی در برخی کشورها رتبههای جهانی برایشان به ارمغان میآورد و در کشور ما موجب پیدا کردن راهکارهای غیراستاندارد توسط تولیدکنندگان به علاوه اضافه کردن چاشنی تقلب در تولیدات و محصولات میشود. از طرفی، عقب ماندن قوانین کنترل و نظارت از اینورطه هولناک و بدتر از همه به روز نشدن علم ناظران و سطح دستگاه های آزمایشی و کنترل کیفی، همه و همه برای شانه خالی کردن نهادها از زیربار مسئولیت هر گونه خطایی در خطوط تولید، دست به دست هم دادهاند تا ما از آن طرف بام بیفتیم!
در همین حال با بهانه ایجاد اشتغال و تولیدات داخلی روزانه مجوز چندین تولیدی، کارخانه و گلخانه صادر میشود. آن روی سکه، ورودی آزمایشگاهها و دستگاههای کنترل نظارت و به کارگیری افراد متخصص برای ارتقای سطح کیفی محصولات، تعطیل است. ایجاد اشتغال و فناوری به چه قیمتی؟!
آخرین آمارها نشان میدهد میزان فروش انواع سموم شیمیایی از 3266 تن در سال 89 به 3573 تن در سال 90 افزایش یافته. در واقع مقدار 8/6درصد افزایش گردش سموم در بدن مردم ایران! جالبتر از این، آمار کاهش توزیع انواع بذر اصلاح شده از 90188تن در سال 89 به 66891 تن در سال 90 است، این هم یعنی کاهش 22درصدی سلامت در گردش خون مردم ایران. به بیانی دیگر، هر روز پول بیشتری میدهیم و سم بیشتری میخوریم!
محققان از وجود مواد غنی در فاضلابها میگویند و کشاورزان و گلخانهداران بدون اطلاع از وجود فلزات سنگین از جمله جیوه و سرب، شتابان با بهانه کمبود آب، فاضلابها را به زمینهای خود سرازیر میکنند و نتیجه میشود رشد بیشتر و سریعتر محصولاتشان که آنها را مسرور میکند و مصرفکنندگان را مسموم.
سموم صنعتی که وقتی به خورد میوه و سبزیجات برود دیگر با شستن مواد شوینده و آب مقطر و پوست کندن و چه و چه پاک نخواهد شد، همچنین مقدار استفاده غیراستاندارد از کودهای شیمیایی و سموم و آفت کشهای نوع ارگانو کلره که خود عامل ایجاد سرطان است و با مصرف سموم ارگانوفسفره، غائله با مسمومیتهای گذرا ختم میشود.
از محصولات کشاورزی که بگذریم، موادغذایی هم از قافله عقب نمانده است، از پیدا شدن بند انگشت در همبرگر 60درصد گوشت خالص تا پیدا شدن آثار سرب در مواد پروتئینی و مرغ و ورود 412هزار دلار قطعات گوشت یخزده از منطقه آنتارکتیکا (قطب جنوب) و روغن پالم و خلاصه بیکیفیتی هر روزه موادغذایی بستهبندی و بدتر از اینها نبود برچسبهای اصولی لیزری حاوی تاریخ تولید و انقضا، ذهن مصرفکنندگان را وقتی حتی با احتیاط بستهبندیها را باز میکنند، مشوش ساخته است.
به روز کردن قوانین کنترل و نظارت و افزایش تعداد آزمایشگاهها و متخصصان مربوط در دستگاههای نظارت، نخستین گامهای لازم برای ارتقای وضعیت تولید موادغذایی است. همچنین کنترل میزان مجاز استفاده از مواد نگهدارنده، کود و سموم شیمیایی و سپس تعامل و همکاری نهادهای مربوط برای برخورد جدی حقوقی با تولیدکنندگان و عرضهکنندگان خاطی میتواند کمک شایانی به پروسه سالمسازی موادغذایی بکند. درج درست و اصولی برچسبهای لیزری روی کالاها هم که حق قانونی مصرفکننده در خصوص کالایی است که مصرف میکند.
باشد که تلاشهای نهادهای مربوط، مردم را به سمت فرهنگ صحیح «مصرف» سوق دهد و این سازمانها در غیاب زبان گویای مردم، چشم بینای جامعه شوند و تعهدات خود را به جا آورند. تعهداتی که نسبت به حفظ بهداشت آحاد جامعه همراه با افزایش امنیت غذایی مصرفکنندگان همراه باشد.