به یقین حضور در کلاسهای مرتبط با موسیقی پاپ نخستین جرقه برای حضور در عرصه حرفهای این موسیقی است. اما نقطه بحث در اینجا به یک سوال قدیمی مبنی بر تاثیر آموزش و حضور در کلاسهای آموزشگاههای آزاد به منظور آمادگی برای ارائه آلبوم در حوزه موسیقی پاپ باز میگردد. در پاسخ به این سوال باید بگویم موسیقی یک امر ذاتی است و شاید خیلیها با حضور در کلاسهای آموزشی و حتی تحصیلات آکادمیک در این زمینه نتوانند به یک موفقیت نائل شوند. معمولا اینگونه است که در جهان امروز با مقوله هنر بهعنوان یک نبوغ مواجه میشویم. البته اگر نبوغ با آموزش همراه شود میتواند زیرسازهای اساسیتری را به وجود آورد.
به واسطه علاقهای که برخی از جوانها دارند و علاقهمند هستند وارد عرصه موسیقی شوند باید بگویم، بهعنوان یکی از خوانندگان پاپ با این مقوله مشکلی ندارم اما آنچه اهمیت دارد این است که فرد به نحوی سنجیده وارد شود تا کارش حکم وقت تلف کردن را نداشته باشد. خود من حاضر هستم، هر آنچه را از دستم بر میآید، برای جوانهایی که علاقه و استعداد دارند انجام دهم، اما گاهی شاهد این موضوع هستم که در پارهای موارد کارهایی که وارد عرصه عمومی میشود چه به لحاظ کیفیت ترانه و چه به لحاظ سطح موسیقایی کار، در درجه پایینی قرار دارند.
در حال حاضر، به واسطه وضعیتی که در موسیقی وجود دارد رسانه جدی برای معرفی آثار هنرمندان وجود ندارد به همین خاطر و به واسطه شرایط اخذ مجوز و عدم حضور خوانندههای مجاز در شبکههای ماهوارهای، فرصتی فراهم میشود تا برخی افراد در شبکههای ماهوارهای حضور داشته باشند. همین موضوع به انضمام وضعیت آموزش موسیقی، کیفیت موسیقی و سطح سلیقه مخاطب را دستخوش تغییر میکند. معمولا کارهای ساختارشکنانه در این شرایط جلب توجه میکنند.
خاطرم هست در دورهای، برخی از اساتیدِ بنام عرصه موسیقی که حتی شخصا با آنها سابقه همکاری داشتم عقایدی درباره موسیقی پاپ داشتند که با آنچه امروز در جامعه میشنویم بسیار متفاوت است. بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که موسیقی یک امر سلیقهای است، درست مثل خوراک. شما در مواقعی که گرسنه میشوید تا حد امکان سعی میکنید غذایی بخورید که با خوردنش سیر شوید و علاوه بر آن به لحاظ بهداشتی سالم باشد و البته مطابق با سلیقه شما باشد. اما اگر آن امکان را در دسترس نداشته باشید و مجبور باشید خود را سیر کنید ممکن است مواد غیربهداشتی استفاده کنید.
موسیقی هم اینگونه است. اگر کانالیزه شدنهای موسیقی درست اتفاق نیفتد، منِ نوعی که کار پاپ انجام میدهم با ممیزیهایی مواجه میشوم (منظورم مجوز موجود در ارشاد نیست بلکه مراد حضور در شبکههای ماهوارهای است). من نمیتوانم کارم را در معرض عموم قرار دهم اما فردی که از آموزشهای حداقلی در این حوزه بیبهره است به واسطه عدم وجود قید و بندهای این چنینی کارش را به شبکههای ماهوارهای میدهد و اثرش شنیده میشود و حتی ممکن است مد شود.
در همین زمینه با مد شدن برخی موسیقیها در بین جوانان مواجهیم که در پشتشان هیچ دفاع علمی و آموزشی وجود ندارد اما جای خود را پیدا کرده و تولیدکنندگان آنها روی کارشان واژه خاص را میگذارند. با این توضیح که مثلا از ترانهای در آن کار استفاده شده با این مفهوم: «در پنجره آه و نسیم، ظهر شکفت راز زمان». میپرسید منظور از این ترانه چیست و سازنده ترانه میگوید این یک شعر خاص است زیرا خودش هم معنای این ترانه را نمیداند. موسیقیهای زیادی از این دست هستند که طرفدار پیدا کردهاند و متاسفانه سطح سلیقه مخاطب را پایین آوردهاند.
اما خیلی از کارهایی که در مسیر درست وارد شدهاند و ترانه و موسیقی خوبی هم دارند، ممکن است اصلا شنیده نشوند. اینجاست که به اعتقاد من آموزشگاههای موسیقی در ایران تاثیر چندانی روی شرایط کنونی موسیقی پاپ نداشتهاند یا اگر هم تاثیری بوده بسیار نامحسوس است. زیرا اگر تاثیری مستقیم در بین بود نتیجه آن هم قابل رویت بود. موسیقی پاپ یک موسیقی مردمی است که ایجاد علاقه و انگیزه برای مخاطب بیش از هر چیز دیگری در آن اهمیت دارد.
در این موسیقی سوق دادن ذائقه مخاطب به یک سمت خاص (با استفاده از یک سیاست مشخص و البته خاص) از اهمیت بالایی برخوردار است.این مهم با خلق آثار نویی میسر است که از سطح ملودیک و ترانه خوبی نیز برخوردار باشند. آنچنان که در حدود هشت سال پیش، موسیقی پاپ ما توانست با موسیقی به اصطلاح لسآنجلسی رقابت کند و در سالهایی آن موسیقی را کنار بزند.
تا آنجا که تا مدتی مخاطبان موسیقی پاپ، موسیقی پاپ لسآنجلسی را کنار گذاشتند. در ادامه نامهربانیهایی به وجود آمد که باعث شد ترانهسراها و موزیسینهای ما به این سمت بروند که برای خوانندگان لسآنجلسی کار بسازند. بنابراین میتوانم بگویم ما باید علاوه بر فعال بودن در حوزه آموزش به مسائلی که بعد از آن بر سر راه هنرمند (که پیش از این هنرجو بود) قرار میگیرد نیز توجه کنیم.
خواننده و آهنگساز موسیقی پاپ