نخستین باری که اسم خود را در بین اسامی پذیرفتهشدگان کشاورزی رشته شیلات دیدم برنامهای 20 ساله برای آیندهام را از نظر گذراندم، اینکه چهار سال آینده یک مهندس کشاورزی هستم و با داشتن یک مدرک تحصیلی، اگر در یکی از ارگانها یا سازمانهای مربوطه استخدام نشوم دستکم میتوانم یک واحد پرورش شیلات تاسیس کنم یا حتی در بدترین حالت بهعنوان مهندس مشاور چه برنامهها که میتوانم در این رشته برای خودم و آیندهام بریزم!
هشت سال از آن روز میگذرد و امروز مدرکی با خون چشم و بغض جان گرفتهام که تنها کاراییاش قاب کردن به درودیوار خانه است، بیش از این انتظار داشتن از این مدرک شاید خواستهای گزاف باشد، البته این مسائل را در همان سالهای اول که مشغول به تحصیل بودم دریافتم. از نگاه همدانشگاهیهایم در رشتههای دیگر به شاخههای کشاورزی، از کمبود امکانات موجود در دانشگاه، از کلاسهای متوالی تئوری بدون اجراها و بازدیدهای عملی، از عدم حمایتهای سازمان نظام مهندسی و از هر دری که خیره میشدی سال نکو از بهارش پیدا بود!
اما میانه راه کم نیاوردم و راه را تا نفسهای آخر پیمودم و نتیجهاش به بیکاری چهار سال در جستوجوی یک کار مرتبط انجامید. متاسفانه ارتباط لازم بین دانشگاه بهعنوان مرکز علم و فن با مراکز مرتبطی مانند مجمع امور صنفی، سازمان نظام مهندسی، اتحادیهها یا حتی متولی اصلی یعنی وزارت جهاد کشاورزی برقرار نیست و همین عدم ارتباط موجب شده کشاورزان و جامعه کشاورزی هم اعتماد لازم به فارغالتحصیلان کشاورزی را نداشته باشند و همچنان در فضای سنتی و تجربی خود فعالیت کنند؛ حتی دوبارهکاری و چندبارهکاریها را به جان بخرند اما به ایده و نظر یک کارشناس کشاورزی برای تولید بیشتر و بهتر تندرندهند.
حتی اگر مشکلات نظام آموزشی در حوزه کشاورزی را نادیده بگیریم نخستین بحث همین عدم اعتماد جامعه سنتی کشاورز به تحصیلکردههای این رشته است که شاید با برقراری ارتباطاتی بین این دو در قالب همایشها و سمینارهای علمی به زبان ساده با معرفی دستاوردهایی که جامعه علمی میتواند به زمین و زراعت و دامداری بکند این ذهنیت سانتیمانتال از ذهن کشاورزان درخصوص فارغالتحصیلان کشاورزی محو شود.