از گذشتههای دور، مشاغلی وجود داشت که با عنوان دورهگرد از آنها یاد میشد و امروز هم اگرچه پراکنده، اما همچنان وجود دارد. از نمکیهایی که در فصول مختلف، نان خشک و ضایعات پلاستیکی منازل را با بستههای نمک تعویض میکردند گرفته تا پارویی و شیشهبری که اغلب در فصل زمستان سروکلهشان پیدا میشد.
از مهمترین عوامل شکلگیری اینگونه فعالیتهای اقتصادی که البته کارشناسان با نام مشاغل کاذب از آنها یاد میکنند، عدمنیاز به سرمایهگذاری کلان برای اقشار کمدرآمد و همچنین عدمنیاز به پرداخت اجاره و مالیات و عوارض شهرداری و هزینههای جانبی است. امروزه اما با مدرن شدن مشاغل گوناگون، تعداد اینگونه شغلها رو به کاستی نهاده و در عوض آنها مشاغل جدیدی در کوچه ها و محلها سر برآوردهاند که اغلب با اقبال عمومی طبقه متوسط جامعه مواجه شده است.
دورهگردی از نوع مدرن
شغلی که امروز به سراغ آن رفتهایم اگرچه نام مشخصی ندارد، اما میتوان از آن با نام «دورهگرد لوازم خانگی با سرویس رایگان در منازل» یاد کرد. این شغل در وضعیت اقتصادی کنونی میتواند برای برخی افراد یک فرصت تلقی شود. سازوکار این شغل به این صورت است که فروشندهها هر روز یک محل را برای فروش وسایل خود انتخاب میکنند، سپس زنگ تکتک منازل را فشار داده و کار خود را معرفی میکنند. مضمون دیالوگهای این معارفه اینگونه است: وسایل منزل، ظروف آشپزخونه هر جنسی که بخواهید، هر طرحی که بخواهید 30 درصد کمتر از قیمت مغازه، بهصورت نقد و اقساط از ماهی 10هزار تومن، نیاز دارید؟ حال اگر شما هم مثل من با شنیدن پیشنهاد 30 درصد تخفیف و اقساط 10هزار تومانی وسوسه شده باشید سری به وانت آقای دورهگرد لوازم خانگی میزنید ببینید چه خبر است.
مدیریت این شغل به نظر کار سادهای نمیآید، اول اینکه شما باید به مسائل حساب و کتاب اشراف داشته باشید، دوم اینکه دقت و حافظه خوبی داشته باشید و سوم جدول ضربتان خوب باشد، چراکه به میزان مبلغ اقساط، درصد سود محصول، کم و زیاد میشود.
از سرمایه اولیه موردنیاز هم اگر بخواهید بدانید، یک پیکان وانت و تعدادی وسایل آشپزخانه برای شروع کار لازم است.
در مرحله اول، فروشنده اجناسی را که همراه دارد بهطور کامل در مدت زمان مشخصی معرفی میکند. این زمان برای هر مشتری بین دو تا سه دقیقه است. اجناس هم میتواند از اتو و بخارشوی تا تمامی ظروف آشپزخانه و حتی اگر سرمایه بیشتری در دست دارید جاروبرقی و سرویسهای چینی و کریستال باشد.
هر وسیله یک قیمت پایه دارد که هزینههای مالیات و اجاره و آب و برق و کارگر از آن کسر و تنها هزینه بنزین خودرو به آن اضافه
شده است. اگر مشتری وسیله را بهصورت نقد بخرد از مزیت قیمت پایه محصول استفاده کرده اما اگر وسیله را بهصورت قسطی بخواهد به ازای اینکه مبلغ اقساط چقدر باشد درصدی به قیمت محصول اضافه میشود.
یک حادثه، یک سرنوشت
برای گرفتن اطلاعات بیشتر، مختصر صحبتی با یکی از فروشندگان این حوزه داشتم. او درباره دلایلش برای انتخاب این شغل میگوید: همهچیز با یک حادثه شروع شد. سالها پیش یک مغازه کوچک وسایل پلاستیکی و ظروف آشپزخانه داشتم که بر اثر یک اشتباه مغازهام آتش گرفت و تمام سرمایهام از بین رفت و باعث شد این کار به ذهنم برسد و سرنوشت شغلیام عوض شود. من فقط در این زمینه تخصص داشتم و کار دیگری بلد نبودم.
ابتدا یکسری وسایل با وجود اعتباری که در بازار داشتم با چک گرفتم و این وانت مدل پایین را هم با مقداری قرض و وام خریدم. از محله خودمان شروع کردم. همراه همسرم در خانهها میرفتیم، من در ماشین مینشستم و همسرم با خانمهای خانه حرف میزد و کالاها را معرفی کرد.
بعد از مدتی تصمیم گرفتم به تنهایی کار را ادامه بدهم و الان نزدیک پنج سال است این کسبوکار من است. امروز مشتریهای دائمی دارم که به من جنس سفارش میدهند و من برای آنها تهیه میکنم و بدون هزینه حملونقل و هزینههای جانبی برایشان میبرم. هر ماه هم با توجه به دفتر حسابم در روزهای مشخصی میروم و قسطها را جمع میکنم.
باید روانشناس باشی
او در مورد سازوکار این شغل میگوید: این شغل خیلی سخت است و کار هرکسی نیست. من سالها در این زمینه کار کردهام تا امروز میتوانم اعتماد مشتری را از پشت آیفون جلب کنم. در این شغل باید فنون ارتباط و بازاریابی را بلد باشی تا بتوانی مشتری را به بازدید اجناس دعوت کنی. در ضمن باید به حسابداری اشراف داشته باشی، به علاوه نیاز است علم روانشناسی و تیزبینی هم بدانی. پرسیدم روانشناسی در این شغل به چه کاری میآید؟ گفت: شما فرض کن یکی از مشتریها در این محل مستاجر باشد و یک هفته دیگر اسبابکشی داشته باشد.
او میتواند کلی وسیله از من بهصورت اقساط بگیرد و هفته بعد که من بیایم همهچیز را جارو کرده و رفته باشد. مدیریت این شغل کار سختی است. باید مشتری را بشناسی و بدانی به چگونه آدمهایی میشود اعتماد کرد و به هر مشتری چقدر میتوانی جنس قسطی بدهی تا سرت کلاه نرود.
پرسیدم آیا این اتفاق برای شما افتاده: گفت اوایل یکی دو بار مشتریها این کار را با من کردند، ولی بعد از آن تجربهها، من برای تضمین کارم کارت شناسایی و فیشهای آب و برق خانه را چک میکنم و اگر فرد مستاجر باشد تا سقف 300هزار تومان بیشتر نمیتواند وسایل قسطی بردارد مگر اینکه چک ضمانت بدهد.
از هفت دولت آزاد
او درخصوص مزیتهای این شغل نسبت به مغازهداری میگوید: در این شغل سود شما به ازای اجناسی که میفروشید اگرچه کم است، اما چون تعداد فروش زیادی در طول ماه دارید مجموع این سودها پول خوبی میشود. بعد از آن هم شما خودت مدیر خودت هستی و از دست مالیات و عوارض شهرداری و پول اجاره و آب و برق و گاز هم در امانی، من به همه میگویم از هفت دولت آزادم. بهتر از همه اینها اینکه مدام با افراد مختلف در ارتباطی و این روحیه شما را خوب میکند.
من در طول روز با افراد زیادی روبهرو میشوم و حتی برخی لهجهها را یاد گرفتهام. البته این شغل عیبهای خودش را هم دارد که مهمترین عیب آن هم نداشتن بیمه است. من شرایط سختی را در زمستان و تابستان دارم، اما بیمه و آیندهای در کار نیست. شما به اندازه امورات زندگی پول درمیآورید. گاهی هم افراد با زدن زنگ خانهشان عصبانی میشوند و برخورد بدی میکنند.
بعد از رفتن آقای دورهگرد مدام داشتم به اینگونه مشاغل فکر میکردم. اینکه شاید عدم وجود مشاغل کافی در جامعه موجب کشف و بهوجود آمدن اینگونه شغلها میشود. به هرحال در بازار شلوغ کسبوکار امروز، افراد به هر نحوی که شده چارهای برای پول درآوردن پیدا میکنند.