دغدغه اکثر شرکتهای بزرگ و کوچک بازار، بحث فروش و اجرای تکنیکهای فروش است. بازار مدرن امروز به تکنیکهایی نیاز دارد که قابل اجرا بوده و از صفحههای کتابها و پژوهشهای مهم روز بیرون آمده باشد. البته بسیاری از کتابها هم از تکنیکهایی صحبت میکنند که در بسیاری از موارد در بازار داخلی قابل اجرا نیستند و فقط اساتید دانشگاهی در کنفرانسها از آن استفاده میکنند.
روزانه پژوهشهای زیادی در خصوص میزان اثرگذاری تکنیکهای فروش و بومی سازی این تکنیک ها انجام میشود که فقط تعداد کمی از مدیران به نتایج آنها توجه نشان میدهند. امیر صالحی، کارشناس ارشد بازاریابی MBA از جمله افرادی است که در تحقیقی کاربردی به بررسی نقش تکنیکهای پیشبرد فروش بر تمایل مشتریان ایرانی به خرید کالا و خدمات پرداخته است. این کارشناس در ادامه بر مبنای نتایج پژوهش خود، به سوالات فرصت امروز درباره تکنیکهای فروش پاسخ میدهد.
رای شروع کمی درباره تکنیکهای پیشبرد فروش توضیح بدهید؟
در دنیای امروز به کار بردن تکنیکی که بتواند باعث اثرگذاری کوتاهمدت روی مصرفکنندگان نهایی شود به طوری که به افزایش ارزش محسوسی برای محصول یا برند منجر شود، دغدغه بسیاری از شرکتها شده است که آن را پیشبرد فروش مینامند.
نمونههایی از این تکنیکها عبارتند از: جایزه دادن، کاهش قیمتهای فصلی، ارائه کوپن، اجرای مسابقات برای مشتریان، شرکت در نمایشها و جشنها، استرداد وجه و... اگر از این تکنیکها درست استفاده شود، رکوردهای فروش قطعا شکسته میشود و نه تنها شرکتها به سود زیادی میرسند، بلکه مشتریان از دریافت کالا و خدماتی که درست از پیشبرد فروش استفاده کردهاند، بیشتر نفع میبرند و راضیتر خواهند بود.
شما تحقیقی انجام دادهاید درباره نقش تکنیکهای پیشبرد فروش بر تمایل مشتریان به خرید کالا و خدمات؛ علت انجام این تحقیق چه بوده است؟
وقتی نگاهی به تحقیقات گذشته در مورد تکنیکهای پیشبرد فروش میاندازیم، حتی کتابهایی را که در این زمینه مطلبی نوشتهاند میخوانیم متوجه خواهیم شد که هیچکدام اشارهای به اینکه این تکنیکها را در چه نوع بازار هدفی و با چه گروهبندی از کالا و خدماتی که در اختیار داریم (برند یا غیربرند) باید استفاده کنیم، نکردهاند. برای مثال میتوان به کتاب اصول بازاریابی از کاتلر اشاره کرد که به نوعی کتاب مرجع افرادی است که در حوزه بازاریابی فعالیت میکنند.
بگذارید برای روشنتر شدن مطلب یک مثال بزنم. شرکتی را که کالا و خدماتش برند نیست، یعنی مردم هنوز احساسی ذهنی برای در نظر گرفتن آن بهعنوان برند ندارند در نظر بگیرید. اگر این شرکت بخواهد وارد بازار رقابت شود از چه تکنیک پیشبرد فروشی باید استفاده کند تا از شرکتی که شناخته شده است و مردم آن را بهعنوان برند در نظر دارند، فروشش کمتر نشود و حتی فروش بیشتری داشته باشد؟ فرض کنید شرکتی که برند است کالا یا خدمات خود را 1000 تومان به فروش میرساند و جایزه هم برای مشتریانش در نظر گرفته است، حال شرکتی میخواهد تازه وارد عرصه رقابت با این برند شود، فرض کنید همان نوع کالا و خدمات را در اختیار دارد با همان کیفیت، طبیعی است اگر قیمت خود را بیشتر از یکهزار تومان در نظر بگیرد کسی از آن نمیخرد، اگر هم قیمت خود را همان یکهزار تومان بگذارد و از پیشبرد فروش استفاده نکند، باز مردم از او خرید نخواهند کرد، چراکه طبیعی است مردم خرید از برندها را ترجیح میدهند، حالا این شرکت باید متناسب با بازار هدف خود از تکنیک فروش مناسبی استفاده کند که گوی رقابت را برباید و برنده این عرصه شود که ما در تحقیق حاضر، اینکه چه تکنیکی با هر گروهبندی کالا یا خدمات (برند یا غیربرند بودن) و هر بازار هدفی متناسب با سن، درآمد، تحصیلات و جنسیت مشتریان، موثرتر و کارسازتر است را سنجیدهایم و راهکارهای عملی از آن استخراج کرده ایم یعنی به طور خلاصه در سه دستهبندی زیر تکنیکهای پیشبرد فروش را برای استفاده موثرتر شرکتها اولویتبندی کردیم: 1- کالا یا خدمات برند، جایی که برندها با یکدیگر رقابت میکنند. 2- کالا یا خدمات غیربرند؛ جایی که هنوز آن کالا یا خدمات تبدیل به برند نشده است و با کالا یا خدمات غیربرند دیگر در رقابت هستند. 3- کالا یا خدمات شرکت غیربرند است و اکنون با یک شرکتی که کالا یا خدمات برند دارد، وارد رقابت شده است.
اصلیترین هدف این تحقیق چیست؟
هدف اصلی تحقیق، بررسی میزان تاثیر تکنیکهای فروش بر تمایل مشتریان به خرید و استفاده از کالاها یا خدمات بوده است که به اولویتبندی تکنیکها منجر شده است تا بدانیم شرکتها به ترتیب از کدام تکنیکها متناسب با بازار هدف خود باید استفاده کنند. همچنین ما در تحقیق حاضر دو تکنیک جدید پیشبرد فروش نیز پیشنهاد دادیم که در نهایت با استفاده از مطالعات آماری به این نتیجه رسیدیم این تکنیکهای جدید نیز در اکثر مواقع بهتر از تکنیکهای موجود در این حوزه، روی مشتریان اثر دارند.
به علت وجود تکنیکهای گسترده در حوزه پیشبرد فروش و همچنین ناکارآمدی برخی روشها در حصول اطمینان در اثرات مناسب روی مشتریان جهت ترغیب کردن آنها به خرید و همچنین مقطعی بودن هرکدام، ارائه موثرترین شیوه در حوزه بازاریابی ضروری به نظر میرسید.
همچنین ریسکهای گستردهای بر سر راه تکنیکهای موجود است که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: جهتگیری در مورد یک قیمت به خصوص، باعث امکان کاهش ارزش برند در ذهن مشتری میشود، منحرف کردن مشتریان، زمانبر و هزینهبر بودن. پس استفاده از شیوهای جهت کاهش ریسکهای موجود و افزایش درآمد پایدار برای شرکتها ضروری به نظر میرسد.
همچنین پس از اجرای این تحقیق مشخص شد که مشتریان بیشتر به چه تکنیکهایی راغب هستند و همچنین شرکتها میتوانند آگاهانهتر برای استفاده از این تکنیک برنامهریزی داشته باشند که باعث میشود حجم فروش و در آمد کلی بالا رود و هزینههای ناشی از عدم استفاده از تکنیکهای پیشبرد فروش غیرموثر کاهش یابد. به عبارت دیگر، میتوان اینگونه عنوان کرد که در دوران رکود که کشور ما در هر مقطع زمانی با آن روبهرو میشود، شرکتها میتوانند از تکنیکهای موثری متناسب با بازار هدف خود استفاده کنند که این وضع را بهبود بخشند و در نهایت کشور نیز از این بحران بیرون بیاید.
میتوانید کمی بیشتر درباره این تکنیکهای بومیشده توضیح بدهید؟
تمامی تکنیکهای معرفیشده در کتب مرجع بازاریابی، اکنون با این تحقیق متناسب با بازار ایران درآمدهاند، یعنی در هر بازار هدفی با متغیرهای جمعیتشناختی گوناگون مثل، سن، درآمد، تحصیلات و جنسیت، ما میدانیم شرکتها با توجه به برند یا غیربرند بودن کالا یا خدماتشان باید چه تکنیکهایی را برای نتیجهگیری موثر استفاده کنند.
ابتدا اولویت استفاده از تکنیکها را خدمتتان عرض میکنم. فرض کنید شرکتی که کالا و خدماتش برند است، اگر بخواهیم یک تکنیک اثربخش را به او معرفی کنیم، اگر محدودیتی در انتخاب بازار هدف خود از لحاظ متغیرهای جمعیتشناختی نداشته باشد، تکنیک «برنامههای تکرارشونده» را به آنها پیشنهاد میکنیم، یعنی برنامههایی که مشتریان را در خریدهای آتی درگیر خود میکند و به نفع آنهاست. بدیهی است، بسته به نوع شرکت ارائهدهنده کالا و خدمات، این برنامههای تکرارشونده متفاوت است. حال شرکتی را که محدودیت در انتخاب بازار هدف خود دارد مورد بحث قرار میدهیم.
فرض کنید همین شرکت که کالا و خدمات برند دارد، بازار هدفش عمدتا خانمها هستند، در اینصورت اگر تکنیکی اثر بخش بخواهد، این شرکت بهتر است از تکنیک «استرداد وجه» استفاده کند، یعنی اگر مشتری از آن کالا یا خدمات راضی نبود، بسته به نوع کالا و خدمات، کل وجه پرداخت شده یا قسمتی از آن به مشتری عودت داده شود. به صراحت بگویم اگر شرکتها هوشمندانه از این تکنیک استفاده کنند فروش فوقالعادهای خواهند داشت.
چه مشکلی درباره نحوه اجرای تکنیکهای موجود در بازار حس کردید که به سراغ این تحقیق رفتید؟
اگر به وضع کنونی بازار نگاهی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که شرکتها در واقع نمیدانند از چه تکنیکی برای پیشبرد فروش استفاده کنند و بیشتر از روی دست رقبا و تجربههای قبلی خود که بعضا سود کمی گرفتهاند، کپی میکنند، چراکه اگر از این تکنیکها به درستی استفاده شود هیچگاه شاهد کسادی بازار به این شکل نخواهیم بود، جالب است بدانید که بعضی از شرکتهای فعلی که از این تکنیکها استفاده میکنند، اگر از هیچ تکنیکی هم استفاده نمیکردند همان سود و نتیجه را میگرفتند، در واقع فقط آنها منابع خود را تلف میکنند، همچنین شرکتهایی را میبینیم که بیش از حد برای معرفی محصول خود تبلیغات میکنند و بر این باورند که با تبلیغ بیشتر مشتریان بیشتری به دست میآورند، در صورتی که فقط پول خود را دور میریزند.
تبلیغات هم اگر حساب شده نباشد، تاثیر مناسبی روی مشتریان ندارد، ولی اگر آنها به جای تبلیغات بیشتر روی پیشبرد فروش هم سرمایهگذاری میکردند، سودی به مراتب بالاتر برای آنها ایجاد میکرد.
در این تحقیق آیا تکنیکهای فروش را بهصورت عملی اجرا کردهاید؟ برای عملی کردن چه ابزارهایی را به کار بردهاید؟
سالیان سال است که تکنیکهای پیشبرد فروش نه تنها در ایران، بلکه در تمام دنیا اجرا میشود. ما در تحقیق حاضر این تکنیکها را برای شرکتها متناسب با بازار هدف و برند یا غیربرند بودن کالا یا خدماتشان اولویتبندی کرده ایم و بهصورت دستورالعملی جامع و کاربردی درآوردهایم.
درباره نتایج تحقیق و کمکی که به بازار داخلی میتواند بکند بگویید؟
شرکتها با استفاده از نتایج این تحقیق میتوانند به کسبوکار خود رونق بیشتری بدهند. با بومیسازی تکنیکهای فروش دیگر نگرانی در مورد رقابت محصولات خارجی با محصولات داخلی کمتر میشود. زیرا اگر یک شرکت داخلی بخواهد با شرکت مشابه خارجی خود در ایران رقابت کند، در صورت استفاده از تکنیکهایی که ما اکنون بهصورت دستورالعمل در اختیار داریم، مطمئنا اگر کیفیتشان تفاوت زیادی با نمونه خارجی نداشته باشد، از رقیب خارجی خود پیشی میگیرند.
در مورد کالا یا خدماتی هم که کیفیت محصول پایینتر از نمونه خارجی دارند اگر به طور صحیح از این تکنیکها استفاده کنند، شاید نتوانند از آن شرکتها پیشی بگیرند، ولی میتوانند در موضع رقابتی باقی بمانند و نباید نگران حذفشدنشان از بازار باشند.
در نتیجه میتوانند در عین رقابت، کیفیت محصول خود را بالاتر ببرند و درچند سال آتی به شرکتهای برتر آن حوزه تبدیل شوند. به طور کلی اگر شرکتهای داخلی تکنیکهای بومی را به کار ببرند، دیگر شاهد رکود در بازارهای فعلی نخواهیم بود و رونق کسبوکارها و شکوفایی اقتصادی را مشاهده خواهیم کرد.
در پایان هر آنچه را که احساس میکنید میتواند برای افزایش فروش کسبوکارها مفید باشد بیان کنید؟
به نظر من هنوز شرکتها گاهی رعایت توازن در ترفیع فروش و تبلیغات را اشتباه می گیرند. جدولی که ارائه میکنم، گویای این خواهد بود که چه زمانی شرکتها باید پیشبرد (ترفیع) فروش انجام دهند و چه زمانی فقط باید تبلیغ کنند.همانطور که در جدول مشخص است در دوران بلوغ محصول یعنی پس از اینکه محصول به مردم معرفی شد و خریداران اولیه مراجعه کردهاند، افزایش تبلیغات موثر نیست و شرکتها اگر بخواهند بودجه بازاریابی خود را روی تبلیغات بگذارند، ضرر خواهند کرد، چرا که باید به پیشبرد فروش رو بیاورند.