اگر به دقت به ابداعات و نوآوریهای باارزش بنگرید، مبنای خیلی از آنها را ایدههای بسیار ساده تشکیل میدهند. اغلب هم نتایج بسیار ارزندهای به همراه میآورند. نوآوریها میتواند در مدیریت برای بازاریابی و خلق ایدههای نو برای کاهش هزینههای بازاریابی نقش مهمی ایفا کند. نوآوری، ابداع و اختراع نقش بزرگی در تاریخ بشریت بازی کرده است.
نوآوری و ابداع با عزم، تصمیم و اراده یک شخص خلاق شروع میشود که سعی میکند با درهم شکستن ایدههای معمولی و موجود در این عصر و زمان چیز جدیدی ارائه دهد یا بسازد. بنابراین خلاق بودن برای اشخاص بسیار بااهمیت است زیرا افراد خلاق، مبتکر و سازنده، به تاریخ شکل و به جهان جهت میدهند.
رشد خلاقیت با کاوش و بررسی وضعیت فعلی شروع میشود. هرچه بیشتر کاوش صورت گیرد نتایج بهتری حاصل خواهد شد. وقتی ما چیزی را از زاویه جدیدی میبینیم، نسبت به تمام ابعاد مسائل آن آگاه میشویم. این مسائل باید ما را در جهت پیشرفت و سازندگی پیش ببرند چون جوانان کمتر محصور قید و بندها و طبیعتا برای نوآوری حساستر و آمادهترند. خیلی از اوقات آنچه را فکر میکنیم واقعیت است، واقعیت نیست. واقعیتها با پنج حس انسان درک میشوند.
چیزهایی که چشم میبیند و طوری که مغز آن را تفسیر میکند باعث این خطا میشود. چشم میبیند، اما وظیفه ذهن چیز دیگری است. کار ذهن مرتب کردن، دستهبندی و قابل فهم کردن جرقههایی است که پس از دیدن، مغز آن را ایجاد میکند بنابراین تصاویری که در ذهن است، کپی مستقیم اشیا نیست بلکه کدهای خلاصهای است که از طریق شبکه عصبی مغز میرسد. منظور و هدف این تکنیک این است که ما بتوانیم با قدرت توهم بعضی از اوقات با خطاهای عمدی طور دیگری به مسائل نگاه کنیم تا بدین وسیله اصل و واقعیت موضوع را دریابیم. این سعی باعث میشود مقداری اطلاعات از شکافهای موجود در بافتهای عصبی آزاد شده و بهوسیله پیوند با اطلاعات قبلی، الگوی ذهنی جدیدی ساخته شود یا موضوع از الگوی ذهنی قبلی به الگوی دیگری انتقال یابد.
کسبوکارهای کوچک باید تلاشهای بازاریابی خلاقانه داشته باشند تا بتوانند مشتری را جذب کرده و تشویق به خرید کنند. بیشتر نوآوران باتوجه به بازار سهام ناپایدار دارای سرمایه کم هستند. بنابراین بهکارگیری استراتژیهای بازاریابی کمهزینه میتواند برای آنها بهصرفه باشد. روش توهم خلاق برای تولید ایدههای جدید یا ایجاد نگاهی تازه به واقعیتهای موجود بازاریابی میتواند روشی مفید برای کاهش هزینههای بخش بازاریابی یک کسبوکار باشد.
بدون شک بازاریابی نوعی هنر است، همانطور که نقاشی، نویسندگی، عکاسی، هنرپیشگی و موسیقی را بهعنوان هنر میشناسیم، باید مجموعهای از آنها را که عموما در بازاریابی به کار گرفته میشوند نیز هنر بنامیم. با این وجود هدف نهایی ما تجارت و کسب منافع خواهد بود. شاید تمامی این هنرها و علوم توسط یک بازاریاب و برای کسب منفعت بیشتر ایجاد شده باشند پس میتوان نتیجه گرفت این فرد به خلاقیت و استفاده از روشهای خلق ایده نیازمند است و آشنایی با این روشها برای دستیابی او به روشهای کارای بازاریابی کمهزینه در دنیای پرشتاب امروز بسیار حائز اهمیت است.