سینمایی را که فیلمهایش چند میلیاردی میفروشند چگونه میتوان ورشکسته نامید؟ برای پاسخ به این سوال کافی است سراغ آمار گیشه بروید، تنها روی مبلغ میلیاردی فروش فیلمها متوقف نشوید و کمی هم از مناسبات تولید در سینمای ایران سر رشته داشته باشید. یک محاسبه ساده نشان میدهد که فیلمها چرا و چگونه اغلبشان ضرر میدهند. از 22 فیلم اکران شده در شش ماه اول امسال، تنها یک فیلم (نهنگ عنبر) به سود رسیده است. در مورد شش فیلم (ایران برگر، گینس، رخ دیوانه، استراحت مطلق، آتیش بازی و مردن به وقت شهریور) میتوان گفت بازگشت سرمایه اتفاق افتاده و 15 فیلم باقی مانده در گیشه شکست خوردهاند.
در مورد فیلمهایی که صرفاً سرمایهشان را بازگرداندهاند میتوان گفت که فروش رایت ویدئویی به شبکه نمایش خانگی، سازندگانشان را به سود خواهد رساند. همچنان که برخی شکست خوردههای گیشه هم با آمدن به شبکه نمایش خانگی، دست کم سرمایه اولیهشان را بازخواهند گرداند که البته تعداد این فیلمها پرتعداد نیست. نکته دیگر اینکه برخی فیلمها با اینکه فروش بالای 2میلیاردی داشتهاند به دلیل هزینه تولیدشان در گیشه شکست خوردهاند. «عصر یخبندان» با فروش 2 میلیارد و 700 میلیون تومانیاش پنجمین فیلم پرفروش ششماه اول سال است، ولی این فیلم با 2 میلیارد تومان هزینه در گیشه ضرر داده است. با کسر سهم سینمادار و پخشکننده از فروش، «عصر یخبندان» یک میلیارد و 300 میلیون تومان از هزینه تولیدش را بازگردانده است. درحالیکه «مردن به وقت شهریور» با فروش یک میلیارد و 150 میلیون تومانیاش (کمتر از نصف فروش «عصر یخبندان») جزو فیلمهایی است که سرمایهاش را بازگردانده، چون هزینه تولیدش 450 میلیون تومان بوده است. چیزی حدود یک چهارم هزینه تولید «عصر یخبندان.»
«نهنگ عنبر» بهعنوان سودآورترین فیلم شش ماه اول، با هزینه 2 میلیارد تومانی، 7میلیارد و 500میلیون تومان در گیشه فروخته و سودی 5/1 میلیاردی نصیب تهیهکنندگانش کرده است. مقایسه این محصول پرسود با فعالیتهای اقتصادی سودآور در حوزههای دیگر نشان میدهد سینما بهعنوان هنر- صنعتی که باید با تولید سرگرمی، سودآور باشد، تا چه اندازه در ایران دچار افول شده است. این سینمایی است که فیلم «یاسین» با بازی حمید فرخنژاد یکی از گرانترین بازیگران فعلی سینمای ایران، با هزینه تولید 800 میلیون تومان تنها 30میلیون تومان میفروشد. چنین اتفاقی باید تهیهکننده فیلم را دچار آسیب جدی کند، ولی فیلمهایی با زیانهای بیشتر از این هم باعث نمیشوند که کک سازندگانش بگزد.
سینمای ایران سالهاست سرمایهاش را از جای دیگری میآورد و برایش سود و زیان خیلی اهمیت ندارد. اگر تقلایی برای گرفتن سینمای بهتر و افزایش تیزرهای تلویزیونی صورت میگیرد برای سود بیشتر است؛ سودی که البته در مورد تعداد قابل توجهی از فیلمها در مرحله تولید به دست آمده است. به این صورت که تهیهکننده هزینه واقعی تولید را با مبلغی که بهعنوان سود در نظر گرفته جمع زده و بهعنوان هزینه از سرمایهگذار دریافت کرده است. به این معنا که مثلاً فیلمی با هزینه واقعی یک میلیارد تومانی برای سرمایهگذار 2 میلیارد تومان فاکتور میشود تا در همان مرحله تولید، ساخت فیلم برای تهیهکننده سودآور باشد. به این ترتیب اینکه فیلم در گیشه چقدر بفروشد برای تهیهکننده خیلی مهم نیست، چون سود از مرحله تولید به دست آمده و تنها کسی که متضرر شده سرمایهگذار فیلم است.
این سرمایهگذار در مواردی دولت است، در مواردی بانکهای خصوصی هستند و گاهی هم افرادی که با انگیزههای متفاوت، علاقهمند به سرمایهگذاری در سینما هستند. برخی از این افراد با سرمایهگذاری در حوزه سینما چنان نقره داغ میشوند که دیگر هوس چنین کارهایی به سرشان نمیزند. تعدادی پس از چند بار حضور بهعنوان سرمایهگذار، خودشان تهیهکننده میشوند و بلایی را که سر خودشان آمده سر دیگران میآورند. گروهی هم هستند که به عشق شهرت، آشنایی با هنرمندان، حضور در مقابل دوربین و. . . سرمایهای را هدر میدهند و آگاهانه وارد پروسهای میشوند که توجیه اقتصادی ندارد.
در مورد سرمایههای دولتی هم باید گفت در اغلب موارد از همان ابتدا حسابی روی بازگشت سرمایه باز نمیشود و در واقع دولت هزینه کار فرهنگی را میپردازد. به این ترتیب سینمایی که روی کاغذ ورشکسته است همچنان به حیات خود ادامه میدهد و با وجود شکست اقتصادی بیشتر فیلمها، آمار تولیدات سینمایی پایین نمیآید.
* منتقد سینما