تب ورود به دانشگاه مخصوص کشور خاصی نیست. در تمام دنیا تحصیلات عالی ارزشی خاص پیدا کرده و به خصوص در جذب زنان به دانشگاهها موفق عمل کرده است. در این میان آمارها نشان میدهد زنان با وجود اینکه بیش از مردان موفق به ادامه تحصیل میشوند و در مجموع رتبه تحصیلی بالاتری دارند، اما هنوز حقوق کمتری میگیرند و میانگین درآمدشان پایینتر از مردان است.
در 20 کشور توسعه یافته عضو سازمان همکاریهای اقتصادی تحقیقات درباره وضعیت برابری تحصیل و درآمد زنان و مردان در سال 2013 نشان داد دختران هنوز در مراحل بعد از فارغ التحصیلی و اشتغال با تبعیض روبهرو هستند. البته با وضع شدن قوانینی برای تساوی دستمزد زنان و مردان در کشورهای مختلف، شکاف درآمد دو جنس کمتر شده، اما همچنان جنسیت یکی از عوامل دریافت حقوق کمتر نسبت به مردانی با همان میزان صلاحیت و مهارت است.
گزارش سال 2013 سازمان همکاریهای اقتصادی نشان داد تفاوت جنسیتی هنوز در دستیابی به تحصیلات، شغل و درآمد مؤثر است. در بین 20 کشور توسعه یافته عضو این سازمان، زنان جوانتر در تحصیلات عالی از مردان جلو زدهاند اما میزان استخدام و حقوق آنها کمتر از مردانی است که به همان اندازه صلاحیت داشتهاند. تحصیلات عالی (در این کشورها منظور تحصیلاتی است که بعد از اتمام مدرسه و در سال دوازدهم تحصیل شروع میشود، اعم از دانشگاهی و موسسات آموزش عالی و...) بین کل زنان و مردان در این 20 کشور کمتر از 35درصد است. در سال 2000 این نسبت هنوز معکوس بود و مردان درصد بیشتری از تحصیلکردهها را تشکیل میدادند اما در سال 2011 زنان 33 درصد تحصیلات دانشگاهی داشتند، اما مردان 30 درصد. در سال 2013 میان 30تا34 سالهها بیش از 40 درصد زنان تحصیلات عالی داشتند که 8درصد از مردان بیشتر بود.
دختران نسلهای جدیدتر بیشتر از نسلهای قبلی سراغ تحصیلات عالی رفتهاند. در کانادا زنان با 56درصد در برابر مردان با 46درصد، تحصیلکردههای دانشگاهی بیشتری در بین خود دارند. در میان جوانترها این تفاوت 10 درصدی به 16درصد میرسد. در استونی، فنلاند، آیسلند، نیوزیلند، فدراسیون روسیه، اسلوونی و سوئد دستیابی زنان به تحصیلات عالی حداقل 10درصد بیشتر از مردان است.
در مجموع کل کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی، متوسط تحصیلات زنان جوان 10 درصد از مردان جوان بالاتر است اما این نسبت در میان مسنترها متفاوت است. مردان 55 تا 64 ساله، 25درصد و زنان همین گروه سنی 20درصد تحصیلات عالی دارند. این تغییر نشان میدهد در گذشته دستیابی به تحصیلات عالی زنان کمتر بوده و به مرور تغییر کرده است.
بعضیها میگویند دختران بعد از طی کردن جریانهایی که برای برابری دنبال کردند، حالا به دانشگاه نه فقط به چشم جایی برای رشد علمی که به عنوان فرصتی برای رشد شخصیت اجتماعیشان نگاه میکنند. تغییری که هم در کشورهای توسعه یافته موضوعیت دارد و هم در کشورهای در حال توسعه. حالا به ازای هر دو پسر، میشود سه دختر را در دانشگاهها دید.
تقریباً 60 درصد فارغ التحصیلان کالجهای آمریکا هر سال زن هستند. در آمریکا تقریباً 4.35میلیون زن بیشتر از مردان با تحصیلات دانشگاهی وجوددارد. زنان در مقاطع ارشد و دکترا هم سهم بیشتری دارند اما این تفاوت جنسیتی برتر در حقوق زنان فارغالتحصیل دیده نمیشود. در سال 2011 یک دلار حقوق مردان انگلیسی و آمریکایی معادل 77 سنت حقوق برای زنان بوده است. البته این اعداد کاهش شکاف درآمدی را نسبت به گذشته نشان میدهد، اما آنچه تفاوت کرده سطح تحصیل زنان است که با تساوی درآمدشان همراه نبوده. ممنوعیت تعیین حقوق متفاوت برای زنان و مردان در قانون، برای جلوگیری از این تفاوت کافی نیست و به نظر میرسد دلایل دیگری به جز تفاوت پرداخت توسط کارفرماها وجود داشته باشد.
بعضی در توضیح این تفاوت از علاقه زنان به مشارکت اجتماعی نسبت به فعالیت اقتصادی سخن میگویند. مثلاً زنان کمتر دانشمند موشکی میشوند که حقوقش دو برابر معلم هاست. تنها 14درصد مهندسان و معماران در آمریکا زن هستند، در حالی که بیش از 80 درصد معلمهای مدرسه زن هستند. این تفاوت حقوق ناشی از تفاوت حضور زنان در موقعیتهای شغلی پردرآمد است. بعضی دیگر دلیل این موضوع را تفاوت نقش خانوادگی میدانند و میگویند زنان برای بچهداری از محیط کار دور میشوند یا به کار پاره وقت روی میآورند. پدرها بیشتر از مادرها تمایل به کار تمام وقت دارند. وقفه در کار زنان به دلیل فرزندآوری از تجربه آنها در برابر مردانی که تحصیلات و قابلیتهای مشابهی دارند میکاهد و سطح درآمد آنها را کم میکند.
در تحقیقی که در سال 1990 در دانشگاه کلمبیا انجام شده، بچهداری به عنوان یکی از دلایل شکاف درآمد زنان و مردان مطرح شده. بچهداری تأثیر منفی بر درآمد زنان داشته، در حالی که روی درآمد مردان هیچ تأثیری نگذاشته. شکاف درآمد بین زنانی که بچه دارند و زنانی که بچه ندارند، بیشتر از شکاف بین درآمد مردان و زنان بوده است اما به نظر میرسد بسیاری از مادران اهمیتی به این مسئله نمیدهند و بچهدار شدن را ترجیح میدهند. یک تحقیق دیگر میگوید زنان در اعتراض به دستمزد پایینترشان تردید و سکوت میکنند.