شاید حملونقل الکتریکی یک تکنولوژی مربوط به آینده باشد، اما برخی از کشورهای صنعتی جهان با یک برنامهریزی مدون در پی دست یافتن به راههایی برای توسعه حملونقل ارزان و پاک هستند، از اینرو حملونقل الکتریکی و سرمایهگذاری در این بخش به عنوان یکی از اهداف مشخص در کنار توسعه و بهینهسازی فناوریهای موجود در این کشورها دنبال میشود.
دولت فدرال آلمان بهعنوان یک هدف بلندپروازانه از تردد یک میلیون وسیله نقلیه الکتریکی تا سال 2020 خبر داد و این موضوع را بهعنوان یک هدف مشخص و کاربردی در دستور کار قرار داد. به این ترتیب استفاده از خودروهای الکتریکی بخشی از فضای حملونقل و جزیی از زندگی روزمره مردم این کشور خواهد شد، بنابراین سرمایهگذاری در فناوریهای جدید و نوآورانه و عملی کردن ایدههایی که در ابتدا غیرمنطقی و غیرقابل باور به نظر میرسند یک راهکار موثر برای بهبود سطح رفاهی و شرایط زندگی افراد جامعه است.
دریک نمای کلی، خودروهای الکتریکی به نسبت گرانتر از خودروهای بنزینسوز و دیزلی تمام میشود، بنابراین ارائه مشوقهای مستقیم و غیرمستقیم برای استفادهکنندگان از وسایل نقلیه سازگار با محیطزیست و انرژیهای کارآمد امری ضروری برای افزایش استقبال از این نوع خودروهاست...
حال اگر بخواهیم این هدفگذاری آلمانیها را با شرایط داخلی خودروسازی در ایران مقایسه کنیم خواهیم دید که خودروسازی در ایران چه مسیر دور و درازی را برای رسیدن به استانداردهای روز دنیا در پیش دارد. سالهاست که صنعت خودروسازی در ایران به دنبال سیاستگذاریهای اشتباه مسئولان و برنامهریزان اقتصادی کشور در یک روند رو به افول چشم به حضور خودروسازان بزرگ دنیا دوخته است. در شرایط فعلی هم همه چیز معطوف به حل و فصل مسائل هستهای ایران و مذاکره با 1+5 است تا به دنبال برداشتن تحریمها، خودروسازی در ایران جان تازهای بگیرد.
پرسش مهم این است که تا چه زمانی باید منتظر بمانیم که صنعت خودروسازی کشور دوران کودکی خود را سپری کند و اینکه حمایتهای دولتی از صنعت خودرو در ایران طی این سالها عملا چه نتایج مثبتی را به دنبال داشته است؟ نگاهی به تاریخچه شرکتهایی نظیر تویوتا نشان میدهد که برای موفقیت در صنعت خودروسازی به این حمایتهای طولانی مدت و بینتیجه نیازی نیست.
شرکت تویوتا با یک هدفگذاری دقیق طی 20 تا 25 سال به یکی از برترین خودروسازان دنیا تبدیل شد و در سال 2002 توانست خود را بهعنوان یکی از برندهای خودرویی در کنار جنرالموتور، مرسدس بنز و... مطرح کند.
بنابراین معرفی تحرک هوشمند و سرمایهگذاری در ساخت خودروهای الکتریکی بهعنوان یک تکنولوژی مربوط به آینده در ایران خیلی هم غیرمنطقی به نظر نمیرسد، لذا با توجه به مشکلاتی که در زمینه مسائل زیستمحیطی و آلودگی هوا بهویژه در شهرهای بزرگ وجود دارد سرمایهگذاری در حملونقل الکتریکی بهعنوان یک راهکار منطقی و درست در این زمینه مطرح است. ورود موتورسیکلتهای الکتریکی به بازار ایران حاکی از آن است که این توانمندی برای جایگزینی خودروهای الکتریکی در کشور وجود دارد، لذا این فرصت بدیع برای سرمایهگذاران و صاحبان سرمایه در ایران وجود دارد تا دست به کار شوند.
نگاهی به روندهای بازارهای مختلف در ایران نشان میدهد که تقاضا برای فناوری جدید در میان مشتریان بسیار زیاد است، بنابراین جای نگرانی از بابت فروش محصول وجود ندارد. از سوی دیگر راهاندازی خط تولید این نوع وسایل نقلیه میتواند زمینههای فعالیت را برای قطعهسازان و تولیدکنندگان باتری و موتور الکتریکی و سایر قطعات برای وسایل نقلیه الکتریکی فراهم آورد.
سوی دیگر ماجرا سیاستمداران و تصمیمگیران اقتصادی کشورند که باید با ارائه مشوقهای هماهنگ و جذاب، کاهش استفاده از سوختهای فسیلی را در دستور کار خود قرار دهند و این امر را در هدفگذاریهای اقتصادی و برنامهریزیهای بلندمدت توسعهای لحاظ کنند. تحرک هوشمند و پاک نیازمند حمایتهای دولتی، در نظر گرفتن معافیتهای مالیاتی، اعطای تسهیلات بانکی و... است، همچنین برنامه ملی برای خرید خودروهای برقی باید در برنامههای کلان اقتصادی قرار گیرد و از سوی دیگر، زیرساختهای شارژ عمومی باید در دستور کار باشد.
از نقطهنظر زیستمحیطی، وسایل نقلیه الکتریکی تنها یکی از راهحلهای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در سیستم حملونقل است که میتواند کاهش آلودگیها را تا حد زیادی به دنبال داشته باشد. راهحل دیگر سرمایهگذاری در ساخت خودروهای خورشیدی است. از آنجا که پتانسیلهای تولید برق در ایران بسیار زیاد است بنابراین مشکلی برای تامین انرژی در این زمینه وجود ندارد.