صنعت تبلیغات با همه سوابقی که در کشور ما دارد، هنوز هم جوان و هم غیرعلمی است. تبلیغات در جهان امروز و در عصر انفجار اطلاعات، در مراودههای اقتصادی و فرهنگی از جایگاه علمی - تخصصی و در ابعادی وسیعتر، هنری برخوردار است. فرد فعال در عرصه تبلیغات با بهرهگیری از علوم مختلف از جمله روانشناسی، جامعهشناسی و نیز شناخت فرهنگ و آداب و رسوم مخاطبان، میتواند در عرصه رقابتها، بهترین و کارآمدترین شیوهها را به کار گیرد. با تمام توجهی که دنیای پیشرفته به این امر نشان میدهد و درصد بالایی از هزینهها را به امر تبلیغات اختصاص میدهد، در کشور ما با وجود نیاز حیاتی به توسعه اقتصادی، این امر ناشناخته بوده و مورد بیمهری قرار گرفته است.
دهههای اخیر بستر تحولات عمیقی در اقتصاد جهانی بوده است. حلقه رقابت در عرصه تجارت هر روز تنگتر و پیچیدهتر میشود و خلق مزیتها و تولید و فروش کالا، محور فعالیتهای اقتصادی قرار میگیرد. بدون تردید آینده از آن کسانی خواهد بود که با درایت و تدبیر و به کارگیری مناسبترین روشها و ابزار، گوی سبقت را از رقیبان بیشمار و قدرتمند بربایند.
ما نیز اگر بخواهیم بمانیم راهی جز تجهیز و تربیت همه عوامل مؤثر در عرصههای تولید و فروش نداریم. راهی که شاید با تبیین محورهای اصلی بتوانیم شناخت کامل از آن داشته باشیم. این محورها عبارتند از:
محور اول: ایجاد بینش و درک صحیح از مفهوم تبلیغات و قائل شــدن تفـاوتهای اساسی بین این اصطلاح بـا بــاورسازی و روابط عمومی و نهادینه کردن فرهنگ تبلیغات به عنوان صنعتی که باور تولید میکند.
محور دوم: افزایش سطح دانش عمومی در زمینه تبلیغات با بهرهگیری از سیستمهای آموزشی مدرن و به روز از یکسو و ایجاد نظام آموزشی برای تربیت نیروهای متخصص.
محور سوم: تعریف یک نظام اجرایی برای شفافسازی شیوههای اجرایی و شناسایی گروههای حرفهای و تعیین پارامترهای مشخص برای تمایز آنان از گروههای غیرحرفهای فعال در عرصههای تبلیغاتی.
عرصه تبلیغات شاید به دلیل ناشناخته بودن آن در جامعه در حال گذار ایران و شاید به دلیل پرهیزهای نامریی سیاستگذاران آن، طی سالهای اخیر جولانگاه فعالیت گروههای غیرتخصصی درکنار گروههای متخصص شده است. هیأت نظارت بر کانون تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به عنوان متولی تبلیغات کشور، مقررات و شرایط پیچیدهای برای اعطای امتیاز کانونهای آگهی به متقاضیان و همچنین نظارت کاملی بر فعالیتهای آنان ندارد، همین سبب شده است تا غیرحرفهایها در این عرصه توان اعلام حضور داشته باشند.
رفتارهای غیرحرفهای گروههای غیرحرفهای آنچنان آسیبهای شدیدی بر پیکره نحیف این صنعت وارد آورده است که زمان طولانی برای ترمیم این آسیبها نیاز است. این در حالی است که تبلیغات در مفهوم گسترده و امروزین خود همانند نیرویی دگرگونیبخش میتواند نقشی کاملاً متضاد (سازنده و ویرانگر) را ایفا کند.
ای کاش روزی برسد که مدیران با شناخت دقیق از انواع تبلیغات و کارکردهای ویژه شیوههای تبلیغ، آنها را با توجه به شکل و نوع ارسال پیام یا شیوه اجرایی و القایی سازمان خود مورد استفاده قرار بدهند و از تبلیغات سودجویانه و یغماگرایانه بپرهیزند؛ تبلیغاتی که نه تنها سعی در پنهان کردن افکار و عملیات تبلیغاتی دارند، بلکه در مواقع لزوم، با استفاده از فرصتهای پیش آمده در جهت تسریع و تشدید غارتگری، زیر نقاب اقدامات تبلیغاتی گسترده عمل میکنند.